🔴شب جمعه به فکر اموات باشید تا گرفتاری هایتان برطرف بشود!
✳️در روایت آمده است که ارواح مردگان مومنین در شب های جمعه بر بالای پشت بام منازل خویشان سر می زنند و می گویند : آن لقمه هایی که جلوی سگان می اندازید به نیت ما خیرات کنید!
💥ما محتاج هستیم و دائم التماس می کنند...!
🔵والدین بعد از مرگ نیز باید از ما راضی باشند:
💠بیاد دارم ، زمانی که بچه سال بودم و در مغازه پدرم کار می کردم ، بعضی ها سوار بر گاری ؛ سیب قندی آورده بودند و داد می زدند ؛« خیرات مرده ها » .
♻️ شما هم برای اموات خیرات داشته باشید . اما متاسفانه الان کسی به فکر مردگان نیست ! آن وقت می گویند : آقا کار من پیچیده است و گره در زندگی دارم ؛ باید چکار کنم !؟
⚡️وقتی پدرت از تو راضی نیست، همین می شود.کارت گره میخورد. اگر هم بگویی پدرم تا زنده بود از من راضی بود آن مربوط به زمان حیات آن خدا بیامرز است، نه حالا که او را فراموش کرده ای !
⛔️ الان که دست او از دنیا کوتاه شده و تو برای او کار خیری نمی کنی از تو ناراضی است.
✨در روایت آمده است : بعضی از افراد هستند که در زمان حیات، والدین آنها از ایشان راضی بودند و بعد از مرگ از فرزندان خود ؛ ناراضی هستند به علت فراموش شدن توسط فرزند...
*کانال امام زمانی ام*
🆔 @Emamzamaniam313
💠🌸💠🌷💠🌸💠🌷💠🌸
در محضر آیت الله مجتهدی ره
6.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ
👤 #استاد_رائفی_پور
📝 « زندگی بدون امام زمان(عج) »
✨🏴الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🏴✨
@Emamzamaniam313
#شهیدان
🌹 #شهيد_عبدالحسين_برونسی 🌹
🌸گفت: «توی دنیا بعد از شهادت فقط یک آرزو دارم؛ اونم اینکه تیر بخوره به گلوم.»
✨تعجب کردیم.
بعد گفت: «یک صحنه از عاشورا همیشه قلبمو آتیش می زنه؛ بریده شدن گلوی حضرت علی اصغر.»
والفجر یک بود که مجروح شد.
یک تیر تو آخرین حد گردنش خورده بود به گلوش.
✨وقتی می بردنش، داشت از گلوش خون می آمد؛ می گفت:
"آرزویی ندارم مگر شهادت"
#دوست_شهید_من
✨🏴الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🏴✨
@Emamzamaniam313
1_31868499.mp3
1.62M
🌺اباصالح التماس دعا
هرکجا رفتی یاد ما هم باش..
🌹شب جمعه کربلا رفتی یاد ما هم باش چون زدی بوسه...
✨مناجات بسیارزیبا و روح نواز درباره حضرت مهدی عج🌷،از دستش ندید..
@Emamzamaniam313
🔴آرزوی پیرمرد در پیاده روی اربعین...
🍀به گمانم پنجاه سالش بود. شاید هم بیشتر. صورت لاغر و آفتاب سوخته اش، دست های زمختش،ریش جو گندمی اش و قدم های محکم و استوارش را فراموش نمی کنم.
💥از بصره چهارده روز راه آمده بود تا برسد به کربلا. از کنار هر موکبی که رد می شد همه ساکت می شدند...
🔆همه به حالش حسرت می خوردند، دستانش را بالا آورده بود، تقریبا داشت می دوید، اشک هایش تمام صورتش را خیس کرده بود، با هر قدمش اربابش را صدا می زد، با همان لهجه ی غریبش چنان "حسین" میگفت که انگار حسین (علیه السلام) آغوشش را باز کرده ده قدم جلو تر ایستاده و دارد به او لبخند می زند...
🌷پیرمرد عاشقانه می دوید؛ اشک میریخت؛ حسینش را صدا می زد؛
و من بهت زده نگاهش می کردم که چهارده روز دویده و اشک ریخته، این چنین محبوبش را با سوز صدا زده، حتما حاجت خیلی مهمی دارد...
🌙دنبالش دویدم. اذان مغرب شده بود. کنار موکبی ایستاد.منتظر ماندم تا نمازش تمام شود.
🌴کنارش نشستم، دستانش را گرفتم، رو به من کرد و لبخند زد، دستان بزرگ و زمختش را روی صورتم گذاشتم، چنان حرارتی داشت که فهمیدم درونش آتشی بر پاست.
✨با عربی دست و پا شکسته قسمش دادم، گفتم بگو حاجتت چیست که این طور آتش گرفته ای...
شروع کرد به گریه کردن، من هنوز در چشمانش غرق بودم، بی آنکه بفهمم من هم داشتم اشک می ریختم.
☀️ناگهان آتش دلش زبانه کشید؛ سرش را رو به آسمان کرد؛ دستانش را بالا برد؛ همه ی موکب دورش جمع شده بودند؛چشمان سبز رنگش برق می زد؛بلند فریاد زد:
🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج....🌹
سوز دلش جان همه را آتش زد؛ سرم را روی زانویش گذاشتم؛ او سرش رو به آسمان بود؛ او می گفت؛من می گفتم:
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج...
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج...
🌷🍃🍃🌷🍃🍃🌷🍃🍃🌷
@Emamzamaniam313
5.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃
😔شب جمعه است...بریم کرب و بلا...
دست بر سینه نهاده همه تعظیم کنید
🌹مادری دست به پهلو به حرم می آید...
💚دلاتون هوایی شد دعای برای فرج آقا امام زمان عج یادتون نره...😔💔
🆔 @Emamzamaniam313
🍂بنام خدایی ک دغدغه از دست دادنش را ندارم🍂