🔶 «موسی از شهری برآمد، که در آن کودکان را میکشتند! حتی اگر تمام کودکان فلسطینی را بکشید، خداوند موسی را مأمور هلاکتتان خواهد کرد..» / [
مشترک گرامی❤️
بسته سی روزه شما رو به اتمام است...
پس از پایان حجم باقیمانده
عبادات شما با نرخ عادی محاسبه میشود
دیگر قرائت یک آیه قرآن ، برابر با ختم قرآن نخواهد بود‼️
دیگر نفس هایتان تسبیح پروردگار محاسبه نمیشود‼️
دیگر خوابتان عبادت شمرده نمیشود‼️
تمدید این بسته تا سال دیگر امکان پذیر نیست
از فرصت باقیمانده استفاده کنید✅
و هرگز ناامید نباشید
هیچکس تنها نیست
همراه اول و آخر ، خدا❤️
❌عجب عکسی! عجب مظلومیتی! عجب مردانی!
💠هر سه شهیــد تکه تکه!!
۴۰ سال جهاد؛
۴۰ سال دور از خانواده و تفریح؛
۴۰ سال پوتین از پاشون در نیاوردن و با بعثی و تکفیری و داعشی و آمریکایی و اسراییلی جنگیدن.
🥀شهید قاسم سلیمانی که ساعت یک و نیم نصف شب پنجشنبه که همه یا خواب بودن یا تو عیش و نوش در فرودگاه بغداد با موشک هل فایر آمریکا اربا اربا شد و پیکر قطعه قطعه شو از لای آهن پاره ها بیرون آوردن!
🥀شهید احمد کاظمی که حین ماموریت هواپیماش سقوط کرد و پودر شد
و پیکر متلاشی رو از تو بیابان ها جمع کردند.
🥀شهید زاهدی هم که چند روز پیش در حمله اسراییلی ها به سفارت ایران در سوریه تکه تکه شد و پیکر پاره پاره رو از لای میلگرد ها و آوار ها در آوردن!
🌕۴۰ سال مجاهدت در عراق و سوریه و لبنان و...آخر هم
هر سه تیکه تیکه ، قطعه قطعه!
🖌بنویس تاریخ،
بنویس که سربازان امام خامنه ای در بستر نمیمیرند!
مثل ژنرال های ژیگول پهلوی پشت به میهن فرار نمیکنند...
👌 میمانند، می ایستند و می جنگند
و در آخر قطعه قطعه میشوند که آیندگان اگر پرسیدند
انقلاب اسلامی چگونه خاک نداد؟
بگویند با جزء جزء پیکر سربازانشان!
✏️مداد و پاک کن...
🧿صلوات هم مداد است هم پاک کن.
یعنی هم ثواب مینویسد..
و هم گناه را پاک میکند.
استاد مجتهدی تهرانی(ره)
🍃 ذڪر نٻڪ❤️
@zekrenik
امکان ندارد کسی در طول عمرش یکبیت شعر عاشقانه از سعدی حفظ نباشد. سعدی در قله شعر عاشقانه ایستاده است. نظر او را درباره عشق در این حکایت ببینید و بشنوید:
جوانی پاکباز پاکرو بود
که با پاکیزه رویی در کرو بود
چنین خواندم که در دریای اعظم
به گردابی درافتادند با هم
چو ملاح آمدش تا دست گیرد
مبادا کاندر آن حالت بمیرد
همی گفت از میان موج و تشویر
مرا بگذار و دست یار من گیر'
در این گفتن جهان بر وی برآشفت
شنیدندش که جان میداد و میگفت
حدیث عشق از آن بطال منیوش
که در سختی کند یاری فراموش
چنین کردند یاران زندگانی
ز کار افتاده بشنو تا بدانی
که سعدی راه و رسم عشقبازی
چنان داند که در بغداد تازی
دلارامی که داری دل در او بند
دگر چشم از همه عالم فرو بند
اگر مجنون لیلی زنده گشتی
حدیث عشق از این دفتر نبشتی
سعدی بزرگ
10.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥سروده کلامی با عنوان"فلسطین دیار خون"
🔹سروده منصور کلامی شاعر زنجانی با عنوان "فلسطین دیار خون" منتشر شد.
خبرگزاری فارس
https://farsnews.ir/zanjan
@ZanjanFars
زیتونِ زخم خورده به خونِ جگر نوشت باید به باغ غزّه نهالِ گلوله کِشت
تا اسلحه درو شود از کشت زارها مرهَم شود به داغ دلِ بی شمارها
این انتفاضه است که می خوانَدَت کنون بشتاب بر دیار فلسطین دیار خون
معراج گاهِ خَتم رُسُل، قدسِ استوار قلبش شکسته از ستم و زخم بیشمار
موسی خجِل شده است ز خونخواری یهود
آزُرده قلب عیسی و داوود و نوح و هود
با انقلاب سنگ عدو را نشانه گیر
با خصم دون بجنگ ازو آشیانه گیر
بشکسته گرچه قلب یتیمان بی پدر
با داغ هر صنوبر زخمی بدون سر
صهیون کِشد اگر چه زکین خنجرِ شَرَر! آخر نصیب دولت عشق است این ظَفر
اسلام دین رحمت و دین شرافتست قرآن کتاب حقّ و کلید هدایتست
تابنده باد بر دو جهان نور احمدی
پاینده دین حق و شکوه محمّدی
┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
وداع رمضان
آهنگ : ای آسمان غمون
سعراز کربلایی آذرین خلخال
چاتوبدی آخرینه مه عظیم صیام
جمع اولدی سفره عشق ضیافت اولدی تمام
قورتاردی مه غفران
ماه عزت قرآن
ماه عشق رمضان
خداحافظ۴
گلوبدی عیدصیام قوتاردی ماه صیام
هزارحیف مه ضیافت اولدی تمام
بو آیدا وار شب قدر مین آیه رجحانی وار
بو آیدا اولدی شهید علی او شاه انام
قورتاردی مه غفران
ماه عزت قرآن
ماه عشق رمضان
خداحافظ۴
بوآیدا جلوه لنیب حقیقتین علمی
چاتوبدی ساحلینه کرامتین بلمی
آچوبدی سفره خدا تمام بنده لره
یایوبدی یرگوی آرا سخاوت و کرمی
قورتاردی مه غفران
ماه عزت قرآن
ماه عشق رمضان
خداحافظ۴
بوآیدا خلقه اروج شرفلی فرصتیدی
بوآیدا باش اگنه همای عزتیدی
اولارکی باش قاچیدوب ذلیل و خوارایلیوب
حقیقت آختارانا یم حقیقتیدی
قورتاردی مه غفران
ماه عزت قرآن
ماه عشق رمضان
خداحافظ۴
https://telegram.me/navaye_azarin
وداع ماه رمضان
شعراز کربلایی ودودآذرین خلخال
فارسی👇👇👇👇
بسرآمدماه صوم و صلات منبع برکات ماه مهمانی
دگر جمع شد سفره رمضان موسم احسان عهدقرآنی
خداحافظ ماه صوم و صلات
خداحافظ موسم برکات
الوداع رمضان۲
تویی ماه عشق و ماه دعا ماه عاشقی و ماه شیدایی
تو دادی برخیل بی خبران ازدرلطفت چشم بینایی
توماه عشق و دعا بودی
توماه عهد و وفا بودی
الوداع رمضان ۲
ترکی👇👇👇👇
گلیب باشه موسم رمضان جمع اولوبدی خوان کرم افسوس
چاتوب پایانه قوناخلیق آیی ماه ذی حشم و ذوالکرم افسوس
خداحافظ ماه قرآنی
خداحافظ فصل بارانی
الوداع رمضان۲
بو آیدا بیرعده جهدایلدی دیل ایوینده کی آمالینه چاتدی
ولی بیرعده زیان ایلیوب دیلده کی غمدن بی خبریاتدی
گیدیب حیف اولسون بو سرمایه
داخی ال چاتماز بوسودایه
الوداع رمضان۲
بو بیرآییدی اوندا نازل اولوب ختم مرسله آیات سبحانی
ویریب هدیه انس و جنه خدا لیله قدرینده بو قرآنی
حیف اولاقدرین بیلمدیک گیتدی
بیزی هجری باغریقان ایتدی
الوداع رمضان۲
https://telegram.me/navaye_azarin
@@@@@##@@@@#$$$##$$##
توديع رمضان
رمــضان گـيـتـدي خـدايـا؛قالا راز سحري
گيتمسـيـن زنـدگـيدن صوم وصلاتين اثري
گـيـتـمـيه كاش اونـيلان عــمل خير وثواب
گـيـنه آلـديـرمـيا دريـاي گـنه؛ دور و بري
گيتميه كاش اونيلان شب خيرات و برات
اولـمـيا خِسـّت مردم ويران ايتسون شَهَري
گـيـتـمـيـه كـاش اونـيـلان اثـر تـوبــه لريم
زهره دوندرميه عصيان دوداقيمدا شـكري
رمـضان بير آيي دي خلقي گلستانه چكوب
رحـمـتـيـلـن ايـلـيـوب رد قـضـا وقـــدري
رمـضاندا حق و باطل هاميا روشن اولوب
قاتـمـياخ بـيـربـيرينه عمربويي خير وشري
رمـضان؛قـدروي بـيـلديـردي ســنه لـيله قدر
سـنـده بـيـل قـدروي انسان ايلمه خيره سري
بـشـرآگاه اول ئـوزون سـالـمـا بــلاي گـنـهه
ئورگون پاس دوتا؛يوخ يوزرمضانين ثمري
گــلــون هـمـواره دعــاي فـــرج قـائـمـيــلن
نـور بـاران ايـلـيـك حضرته كوي و گذري
(آذرين)؛قائم اولار راه حقه حشره كـيـمـين
اولا گر بنده سـينه حضرت حقـّين نظري
https://telegram.me/navaye_azarin
22.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پاسخِ حمله اسرائیل
به کنسولگری ایران !!
آقا رسما، کنسولگری شما رو زدن و به گفته برخی از حقوقدانهای بینالمللی بخشی از خاکتون رو زدن!
پسچی شد میگفتید: آی موشک داریم!
آی پهباد داریم! چرا جواب اسرائیل رو نمیدید؟
"این ۴ دقیقه رو دوبار باید گوش کرد"
مشاهده نسخه با کیفیت
#حس_نگر | عضوشوید
💢↶ شرح دعای روز بیست و ششم
✍آیت اللہ مجتهدی تهرانی ره
【اَلّلهُمَّ اجْعَل سَعْیی فیهِ مَشْکوراً】
خدایا سعی و کوشش و تلاش ما
در ماہ رمضان را بپذیر
واژہ «مشکوراً»
به معنای «تشکر کن» است
و مقصود آن در این دعا
«بپذیر» و «قبول کن» است
آدم زحمت میکشد و روزہ میگیرد
گرسنه و تشنه میشود اما غذا و آب نمیخورد
و کم خوابی ماہ رمضان را تحمل میکند
و اگر خدا تلاشهای ما را قبول نکند
کاری از ما ساخته نیست
اگر زحمتی و رنجی کشیدہ شود
و حاصلی در پی نداشته باشد
اتفاق ناگواری افتادہ است
ما باید غصه بخوریم که نکند
اعمال ما را آفت بزند
مثلاً یک غیبت میتواند تمام زحمات
ما را هدر دهد
اگر غیبت کنید ۴۰ روز اعمال خوب شما
در نامه اعمال شخص غیبت شوندہ
نوشته میشود
و اگر عمل خوبی نداشته باشید
گناهان آن شخص در نامه اعمال شما
نوشته میشود
این روایت از معصوم علیهالسلام
در کتاب «غیبت» از آیت اللہ مجتهدی
نوشته شدہ است
⬅️ باید به خودمان بپردازیم و ببینیم
که خودمان چکار کردهایم
آیا ما هیچ عیبی نداریم؟
گل بیعیب خداست و ممکن نیست
که ما عیب نداشته باشیم
در روایت آمدہ است که
چه میشود انسان یک خار کوچک را
در چشم رفیقش میبیند اما شاخهای که
در چشم خودش رفته را نمیبیند
این روایت کنایه از این است که
انسان عیبهای بزرگ خود را نمیبیند
اما عیب کوچک مردم را میبیند
این حدیث از معصوم علیهالسلام است
که خوش به حال کسی که عیب خودش را
میبیند و به عیب کس دیگری کاری ندارد
【و ذَنْبی فیهِ مَغْفوراً و عَملی فیهِ مَقْبولاً】
گناهان ما را بیامرز و اعمالمان را قبول کن
از خدا میخواهیم تا گناهانی که پیش
از ماہ رمضان انجام دادهایم را ببخشد
چون ماہ رمضان فصل درآمد معنوی
و کسب ثواب است
حتی خوابیدن و نفس کشیدن
در این ماہ عبادت محسوب میشود
در ماہ رمضان این همه درآمد وجود دارد
و آیا امکان ندارد با این همه درآمد کسب شدہ
انسان جان خودش را از گرو در بیاورد؟
⬅️ پیامبر در خطبه شعبانیه میفرماید:
پشتتان از گناہ سنگین شدہ و به گرو رفته
و در ماہ رمضان بدنتان را از گرو در بیاورید
برخی هنگام نماز صبح نمیتوانند بخاطر
سنگینی بلند شوند که از آثار گناہ است
شخصی به امام حسن عسکری علیهالسلام
گفت که هر شب قصد میکنم
تا نماز شب بخوانم اما نمیشود
امام فرمود: «گناہ تو را زنجیر کردہ است»
دلیل اینکه کسی دلش میخواهد
نماز شب بخواند اما نمیتواند
انجام گناہ است
و با استغفار میتواند آن را رفع کند
شعری هست که میگوید:
«هر که سحر ندارد از خود خبر ندارد»
هر کسی که هنگام سحر خواب است
نمیداند که کیست و باید خود را پیدا کند
⬅️ حدیث از معصوم علیهالسلام است
که میفرماید عجب است که مردم
به دنبال گمشدہ خود هستند
اما به دنبال خود نمیگردند
وضو بگیرید و شب در تاریکی صد بار
از خودتان بپرسید که من که هستم؟
شاید خودتان را پیدا کنید
اگر خودت را پیدا کردی
هوس نماز شب پیدا میکنی
【وَ عَیبی فیهِ مَسْتوراً】
خدایا کاری کن تا عیب من مستور باشد
و کسی از عیبم مطلع نباشد
خدا «ستارالعیوب» است و نگذاشته
تا کسی از گناهان ما اطلاع پیدا کند
حدیث است اگر گناہ بو داشت
دو نفر کنار هم نمینشستند
اگر عیب آدم عیان میشد
کسی جنازہ کسی را دفن نمیکرد
【یا أسْمَعِ السّامِعین】
ای خدائی که از همه شنوندهها
تو شنواتری
خدا همه چیز را میشنود اگر یواش
هم حرف بزنیم خدا باز هم میشنود
حضرت موسی علیهالسلام به خدا گفت
که خدایا اگر نزدیکی من یواش صحبت کنم
و اگر دوری بلند صحبت کنم
خدا فرمود:
من همنشین کسی هستم که یاد من باشد
خدا شنواترین است پس میگوئیم
ای خدائی که از همه شنوایان شنواتری
این دعاها را دربارہ ما مستجاب کن
╭┅┅┅┅┅❀🍃🌺🍃❀┅┅┅┅┅╮
أَلَا بِذِڪْرِاللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌺🍃❀┅┅┅┅┅╯💛❤️💚💚❤️💙❤️❤️💚❤️💚💚💚💙
28.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عاقبت و آخرت هرکسی ختم به خیر بشه خوبه . نه اینکه به شر بشه .
وچقدر زیبا و قشنگ این مقام شامخ روحانی جمله قشنگی گفته که ما با دین مردم بازی کردیم .. حفظ دین در راس همه اموره .. مولا علی ع فرمود اگه جانت به خطر افتاد مالت را بده و از جانت محافظت کن .. اما اگه دینت به خطر افتاد هم جانت و هم مالت را بده و از دینت دفاع کن ... متاسفانه امروزه یه عده ای هستند که در قالب دین و دیانت تیشه به ریشه دین می زنند و با بی توجهی به امور و اختلاس و دزدی و باعث سلب اعتقادات دینی مردم می شوند .
الهی چنان کن سرانجام کار .
تو خشنود باشی و ما رستگار ❤️💚💛💛💛💚❤️💙💛💚❤️💚💛💛💙
*خانم منجزی آموزگار یکی از مدارس خوزستان تعریف میکرد:*
👇
*در این دبستان ، معلم ابتدایی بودم، مدتی بود تعدادی از بچهها را برای یک سرود آماده میکردم.*
*به نیت اینکه آخر سال مراسمی گرفته شود برایشان.*
*پدر و مادرشان هم دعوت مراسمند و بچهها در مقابل معلمان و اولیا سرود را اجرا کنند.*
*چندین بار تمرین کردیم و سرود رو کامل یاد گرفتند.*
*روز مراسم بچهها را آوردم و مرتبشان کردم.*
*باهم در مقابل اولیا و معلمان شروع به خواندن سرود کردند.*
*ناگهان دختری از جمع جدا شد و بجای خواندن سرود شروع کرد به حرکت جلوی جمع.*
*دست و پا تکان میداد و خودش رو عقب جلو میکرد و حرکات عجیبی انجام میداد.*
*بچهها هم سرود را میخواندن و ریز میخندیدند، کمی مانده بود بخاطر خندهشان هرچه ریسیده بودم پنبه شود.*
*سرم از غصه سنگین شده بود و نمیتونستم جلوی چشم مردم یک تنبیه حسابیش هم بکنم.*
*خب چرا این بچه این کار رو میکنه، چرا شرم نمیکنه از رفتارش؟ این که قبلش بچه زرنگ و عاقلی بود!!*
*نمونه خوبی و تو دل بروی بچهها بود!!*
*رفتم روبرویش، بهش اشاراتی کردم، هیچی نمیفهمید*
*به قدری عصبانیام کرده بود که آب دهانم را نمیتوانستم قورت دهم.*
*خونسردی خود را حفظ کردم، آرام رفتم سراغش و دستش را گرفتم، انگار جیوه بود خودش را از دستم رها کرد و رفت آن طرفتر و دوباره شروع کرد!*
*فضا پر از خنده حاضران شده بود، همه سیر خندیدند.*
*نگاهی گرداندنم، مدیر دبستان آقای زاهد مکوندی را دیدم، رنگش عوض شده بود، از عصبانیت و شرم عرقهایش سرازیر بود.*
*از صندلیش بلند شد و آمد کنارم، سرش را نزدیک کرد و گفت: فقط این مراسم تمام شود، ببین با این بچه چکار کنم؟! اخراجش میکنم، تا عمر دارد نباید برگردد مدرسه،*
*من هم کمی روغنش را زیاد کردم تا اخراج آن دانشآموز حتمی شود.*
*حالا آنی که کنارم بود، زنی بود مادر بچه، رفته بود جلو و تمام جوگیر شده بود.*
*بسیار پرشور میخندید و کف میزد،*دخترک هم با تشویق مادر گرمتر از پیش شده بود.*
*همین که سرود تمام شد پریدم بالای سن و بازوی بچه را گرفتم و گفتم:چرا اینجوری کردی؟!*
*چرا با رفقایت سرود را نخواندی؟!دخترک جواب داد:*
*آخر مادرم اینجاست، برای مادرم اینکار را میکردم!!*
*خانم منجزی گفت: با این جوابش بیشتر عصبانی شده و توی دلم گفتم: آخر ندید بَدید همه مثل تو مادر یا *پدرشان اینجاست، چرا آنها اینچنین نمیکنند و خود را لوس نمیکنند؟!*
*چشمام گرد شد و خواستم پایین بکشمش که گفت: خانم منجزی صبر کن بگذار مادرم متوجه نشود، خودم توضیح میدهم؛ مادر من مثل بقیه مادرها نیست، مادر من "کرولال" است،*
*چیزی نمیشنود و من با آن حرکاتم شادی و کلمات زیبای سرود را برایش ترجمه میکردم.*
*تا او هم مثل بقیه مادران این شادی را حس کند! این کار من رقص و پایکوبی نبود،*
*این زبان اشاره است، زبان کرولالها*
*همین که این حرفها را زد از جا جهیدم، دست خودم نبود با صدای بلند گریستم، و دختر را محکم بغل کردم!!*
*آفرین دختر، چقدر باهوش، مادرش چقدر برایش عزیز، ببین به چه چیزی فکر کرده!!!*
*فضای مراسم پر شد از پچپچ و درگوشی حرف زدن و...*
*تا اینکه همه موضوع را فهمیدند،،*
*نه تنها من که هرکس آنجا بود از اولیا و معلمان همه را گریاند!!*
*از همه جالبتر اینکه مدیر مدرسه آقای زاهد مکوندی آمد و عنوان دانشآموز نمونه را به او عطا کرد!!!*
*با مادرش دست همدیگر را گرفتند و رفتند، گاهی جلوتر از مادرش میرفت و مثل بزغاله برای مادرش جست و خیز میکرد تا مادرش را شاد کند!!*
*ای عزیز، درس این داستان این بود :*
*تلاش کن زود قضاوت نکنی،*
*صبر کن تا همهی زوایا برایت روشن شود تا ماجرا را درست بفهمی!!*
شاد و سلامت باشید🌿🍏 همیشه جاوید باشید💚💚💛💚💚💙💛💚❤️💚💛💚💙