هدایت شده از رویین دژ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید | تا دستت بازه، برای آخرتت کار کن‼️
✅ با یه نگاه، با یه لبخند، با یه حرف، با یه حرکت قلم...
#رهبر_معظم_انقلاب
#کلیپ
🔺 @RooyinDezh
🖼 تصویر| محور بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مسئولان نظام
#تصویر
#رهبر
#آیت_الله_خامنه_ای
🆔️ @SeriNews
13.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❓چرا آمریکاییها باید منتظر انتقام از قاتلان شهید سلیمانی باشند؟
💠 تاکید مجدد رهبر انقلاب بر موضوع تقاص از قاتلان شهید سلیمانی و همچنین اظهارات فرماندهکل سپاه مبنی بر اینکه انتقام سردار سلیمانی یک استراتژی و آرمان است، نشان میدهد گذشت زمان موجب فراموشی موضوع انتقام از قاتلان سردار دلها نمیشود.
#کلیپ
#انتقام
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🆔️ @SeriNews
24.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ| انتظار فرج
🔆 امر ظهور حضرت یکشبه و به صورت ناگهانی اصلاح می گردد.
❗همیشه باید آماده بود!
#کلیپ
#ظهور
#امام_زمان (عج)
🆔️ @SeriNews
💎 جهاد تبیین از منظر قرآن
✅ جوانان مهمترین ظرفیت جهاد تبیین
[سوره يونس (10): آيه 83]
فَما آمَنَ لِمُوسى إِلاَّ ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلائِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ (83)
(در آغاز) جز گروهى اندك از فرزندان قوم موسى به او ايمان نياوردند، در حالى كه از فرعون و اشرافيان آنان ترس داشتند، ترس اينكه آنان را شكنجه كنند.
✍امام خامنه ای در دیدار جمعی از دانشجویان ۹۸/۰۳/۰۱
💠 سومين مرحله مبارزه موسى با طاغوت مصر
در اين آيات مرحله ديگرى از داستان مبارزات انقلابى موسى و فرعون منعكس شده است.
در آغاز وضع نخستين گروه ايمان آورندگان به موسى را بيان مىكند و مىگويد" بعد از اين ماجرا تنها گروهى كه به موسى ايمان آوردند، فرزندانى از قوم او بودند" (فَما آمَنَ لِمُوسى إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ).
💠 اين گروه كوچك و اندك كه به مقتضاى ظاهر كلمه ذريه، بيشتر از جوانان و نوجوانان تشكيل مىشدند، تحت فشار شديدى از ناحيه فرعون و اطرافيانش قرار داشتند، و هر زمان" از اين بيم داشتند كه دستگاه فرعونى با فشارهاى شديدى كه روى مؤمنان وارد مىكرد، آنان را وادار به ترك آئين و مذهب موسى كند" (عَلى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ).
💠 در هر انقلابى نخستين گروهى كه به آن جذب مىشوند، جوانان هستند، گذشته از اينكه قلبهايى پاكتر و افكارى دست نخورده دارند، شور و جوشش انقلابى در آنها بيشتر است، به علاوه وابستگيهاى مادى كه بزرگسالان را به محافظه كارى و ملاحظات مختلف دعوت مىكند در آنها نيست، نه مال و ثروتى دارند كه از ضايع شدن آن بترسند، و نه پست و مقامى، كه از به خطر افتادنش وحشت كنند! بنا بر اين طبيعى است كه اين گروه بسيار زود جلب و جذب به موسى بشوند.
#جهاد_تبیین
#آیت_الله_خامنه_ای
🆔️ @SeriNews
✍مرحوم کافی رضوان الله علیه:
🔷️شبی خواب بودم که نیمه های شب صدای در خانه ام بلند شد از پنجره طبقه دوم از مردی که آمده بود به در خانه ام پرسیدم که چه می خواهد؛ گفت که فردا چکی دارد و آبرویش در خطر است.می خواست کمکش کنم.
🔷️لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه رفتم، در حین پایین آمدن از پله ها فقط در ذهن خودم گفتم: با خودت چکار کردی حاج احمد؟ نه آسایش داری و نه خواب و خوراک؛ همین.
🔷️رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیدم. همان شب حضرت حجت بن الحسن (علیه السلام) را خواب دیدم...
❗فرمود: شیخ احمد حالا دیگر غر میزنی؛ اگر ناراحتی حواله کنیم مردم بروند سراغ شخص دیگری؟
✅آنجا بود که فهمیدم که راه انداختن کار مردم و کار خیر، لطف و محبت و عنایتی است که خداوند و حضرت حجت (علیه السلام) به من دارند...
🔷️وقتی در دعاهایت از خدا توفیق کار خیر خواسته باشی، وقتی از حجت زمان طلب کرده باشی که حوائجش بدست تو برآورده و برطرف گردد و این را خالصانه و از روی صفای باطن خواسته باشی؛ خدا هم توفیق عمل می دهد، هرجا که باشی گره ای باز میکنی؛
ولو به جواب دادن سوال رهگذری..
#کار_خیر
#شیخ_کافی
#امام_زمان (عج)
🆔️ @SeriNews
15.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ | بیشترین تلاش شیطان در آخرالزّمان‼️
⭕️ اگر ساختار امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه پیاده نکنیم، چه میشود؟
#استاد_پناهیان
#کلیپ
🆔️ @SeriNews
⁉️فلسفه التماس دعا گفتن چیست؟
🔷️خداوند به حضرت موسی(ع) فرمود: با زبانی که گناه نکرده ای مرا بخوان تا اجابت کنم!
🔷️موسی(ع) عرض کرد : کدام زبان است که گناه نکرده؟!
🔷️فرمود : تو با زبان دیگران گناه نکردی، بگو برایت دعا کنند.
#دعا
#حضرت_موسی (ع)
🆔️ @SeriNews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 آرزو داشتم اعدامم کنند!!
🔶️ هنوز شکنجههای رژیم بعث را به یاد دارم. روزی دو بار، با کابل و چوب شکنجهام میکردند و بعضی اوقات پاهایم را به پنکهای سقفی که در سالن نسبتاً بزرگی قرار داشت، آویزان میکردند و به دنبالش بازجوها میآمدند و باز روز از نو.... در آن سالن برادران حزب الدعوه و مجاهدین عراقی هم بودند، با چند نفر ایرانی که بعضیهایشان را به صلیب کشانده و از ناحیه کف دست با میخ به دیوار چسبانده بودند، هیچ راهی برای پیدا کردن ارتباط با آنها نبود، رگههای دلمه شده خون روی دیوار نمایان بود. چند روزی مرا توی حوض فاضلاب شکلی، تا گردن فرو برده و هر صبح مقداری نان خشک به من میدادند. بوی تعفن دیوانه کننده بود نه قدرت نشستن داشتم و نه اینکه قادر به استراحت نسبی بودم.
🔶️ بعد از یک هفته مرا به سلولی گاوصندوقی شکل که حدود ۸۰ سانتی متر ارتفاع داشت بردند. درون آن باید به حالت چمباتمه مینشستم و هیچ جایی برای دراز کردن پا نبود. ۴۵ روز در آن دخمه و زیر شکنجه را با یاد خدا سپری کردم. بعد از هر شکنجه بازجویی میشدم. دو ماه را نیز درون سلول تنگ و تاریک گذراندم. یک روز مرا به اتاق شوک الکتریکی بردند و به کلیه اعضاء بدنم، سنجاقک شوک، وصل کردند. این عمل در چندین نوبت انجام گرفت و بعد از آن شروع به زدن با باتوم برقی کردند. میخواستند اعصابم را ضعیف کنند. پنج ماه تحت شکنجه بودم و به لطف خدا هنوز تمرکز حواسم را از دست نداده بودم.
🔶️ چند روز بعد مرا به اتاق کوچکی مثل تاریکخانه عکاسی بردند که درون آن لامپ کوچک قرمز رنگی خاموش و روشن میشد. دستها و پاهایم را به یک میز آهنی بستند مثل صلیب روی آن خوابیده بودم. طوقی آهنی به گردن و قسمتی از پیشانیام بستند، بالای سرم سه پایهای بود که سرمی به آن وصل بود، آن را طوری تنظیم کرده بودند که قطره قطره روی پیشانیام بچکد. تا دو سه روز اول هرطور بود، مقاومت کردم. ولی روزهای آتی، بعد از چند دقیقه داد و فریادم بلند میشد. بعد از همه اینها مرا نزد ژنرالی بردند. وقتی که پاسخ دلخواه را نمیشنید، باتون برقی را به کار انداخت و روی زخمها میزد.
🔶️ صورتش مثل خولیها سرخ میشد. کنار میزش هیتری بود که کتری پر از آب روی آن قرار گرفته و در حال جوشیدن بود. هنگامیکه در حال پاسخگویی بودم، یکدفعه حس کردم که بدنم در حال ذوب شدن است. شروع کردم به داد و فریاد. لحظاتی بعد به ضجه و ناله تبدیل شد، آب کتری را روی کمرم ریخته بود، هیچگونه حس ترحمی از او بروز نمیکرد. آب کتری را روی کمرم ریخته بود، چشمانم مثل امواج برفکی تلویزیون، چشمک میزد. چند دقیقهای نگذشت که از حال رفتم و تا ساعت حدودای شش بعد از ظهر در سلول توانستم چشمانم را باز کنم. چهار و پنج روز کارم آه و ناله بود و لیچار گفتن به بعثیها، تمام زخمها و تاولهایم بوی عفونت گرفته بودند. آرزو داشتم اعدامم کنند....
📚کتاب خاطرات دردناک ناصر کاوه
✍راوی: آزاده سرافراز محمدعلی بهشتیفر
❌❌ امنیت اتفاقی نبوده و نیست!
🌹شهدا را ياد كنيم با ذكر صلوات.
#امنیت
#شهادت
🆔️ @SeriNews