اگر درست روز بعد از واقعه عاشورا روزنامه منتشر می شد ...
https://eitaa.com/pardekhanyshohada
📌نکته :
گرچه یکی از هنرهای خانم های جوان مخصوصا در ابتدای زندگی این است که دسپخت خوبی داشته باشند تا آقایان راضی از سر سفره بلند شوند! لکن آقایان هم باید توجه داشته باشند مقایسه کیفیت غذای مادری که چند ده سال توی آشپزی تجربه دارد با دستپخت همسر جوانی که هنوزدر آغاز کسب تجربه است اصلا منطقی نیست . سطح توقعات را باید پایین آورد. بهتر آنست که شما هم یک مدتی تامل و صبر بیشتری بفرمایید تا این تجربه برای همسرتان در امور آشپزی بدست آید. سعی کنید این رفتار را به حساب قصور و کوتاهی همسرتان نگذارید اصلا به رویش نیاورید و از دستپختش تعریف کنید ضمن اینکه بطور غیر مستقیم زمینه کسب تجربه بیشتر را دراین رابطه برای ایشان فراهم کنید مثل خریدن کتابهای آشپزی و مشاهده برنامه های تلویزیونی با محتوای آشپزی . این را هم بدانید هرچه قدردان زحمات همسرتان باشید تلاش او برای رضایت شما در زندگی بیشتر خواهد شد
✅«همسر #شهید_یوسف_سجودی می گوید: یوسف بعد از مدتها خرید کرده بود. بهم گفت: "خانوم! ناهار مرغ درست میکنی؟" هنوز آشپزی بلد نبودم. اما دل رو زدم به دریا و گفتم: "چشم…" مرغ رو خوب شستم و انداختم تویِ روغن. سرخ و سیاه شده بود که آوردمش سرِ سفره. یوسف مشغول خوردن شد. مرغ رو به دندون گرفته بود و باهاش کلنجار می رفت. مرغ مثلِ سنگ شده بود و کنده نمیشد. تازه فهمیدم قبل از سرخ کردن باید آبپزش میکردم.
سلام
💥درج آگهی وتبلیغات کالا وکانال وگروه های شما در کانال ما :
همچنین خرید فروش انواع کالا و...در کانال ما .
آیدی درج مطالاب
@A1B2C37
لینک کانال ما در ایتا
https://eitaa.com/pardekhanyshohada
مانده بین خیمه و بیابان
با ششماههای در آغوش
سینهای تیر میکشد
و ماهیِ بیقراری به خُشکی افتاده.
چیدن گل که سهشُعبه نمیخواهد.
تشنگیاش بس است برای پژمردگی.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
گفتمازعشق🕊
نشانیبهمنخستهبگو💔
گفت جز عشقِ حسین|؏|🦋
هرچهببینیبَدَلیست😌🌱
https://eitaa.com/pardekhanyshohada
شوق پرواز🕊
💜 همسرم هیچوقت به من دستور نداد!
🌸 همسر شهید مطهری میگوید: یکبار برای دیدن دخترم به اصفهان رفته بودم. بعد از چند روز که به تهران برگشتم، نزدیکهای سحر بود که به خانه رسیدم.
🌸 وقتی وارد خانه شدم، بچهها همه خواب بودند؛ ولی آقا بیدار بود. چای و میوه و شیرینی آماده بود و منتظر بودند!
🌸 بعد از احوالپرسی، با تأثر به من گفتند: میترسم یکوقت نباشم و شما از سفر بیایید و کسی نباشد که به استقبالتان بیاید! بیشترِ صبحها چای درست میکردند. در تمام مدت زندگی یادم نمیآید که به من گفته باشند یک لیوان آب به ایشان بدهم!
📚 منبع: مجله طوبی، اسفند ٨۴
https://eitaa.com/pardekhanyshohada
👌ببینید #شهید_عبدالله_میثمی شب ازدواجش چگونه ظرف طلایی زندگی اش را آماده دریافت برکت الهی کرد:
✅« همسر شهید حجت الاسلام عبدالله میثمی می گوید: مراسم عقد انجام شد، بعد از مراسم آقا عبدالله خواست تا با من حرف بزند، اولین برخورد زندگی مشترکمان بود. قبل از صحبت از من خواست تا یک مهر برایش بیاورم. چون روحیه ایشان را میشناختم، از باب شوخی گفتم:" مهر؟ مهر برای چی؟ مگر حاج آقا تا این موقع نمازشان را نخ