ستایش و سرزنش،بدست
آوردن و از دست دادن،اندوه
و شادی،همچون بادمیآیند
ومیروند.برای خوشبخت بودن
همچون درختی تنومنددروسط
همه آنها آرامش اختیارکن...
╭────➺𓆩شبگردتنها
╰─────────🌹───
〰〰🌸🎀🌸〰〰
❥❥ @ShabgardtanAAA❥❥
داستان
در قرون وسطا کشیشان بهشت را به مردم میفروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولی قسمتی از بهشت را از آنخود میکردند.فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج میبرد دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد تا اینکه فکری به سرش زد.به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت: قیمت جهنم چقدر است؟کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟! مرد دانا گفت: بله جهنم. کشیش بدون هیچ فکری گفت: ۳ سکه. مرد سراسیمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهید. کشیش روی کاغذ پاره ای جهنم را به نام فرد كرد و سند را به او داد. مرد با خوشحالی آن را گرفت از کلیسا خارج شد.به میدان شهر رفت و فریاد زد: من تمام جهنم را خریدم این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید چون من هیچ کس را داخل جهنم راه نمیدهم، برويد و خوش باشيدنام آن مرد مارتين لوتر بود
╭────➺𓆩شبگردتنها
╰─────────🌹───
〰〰🌸🎀🌸〰〰
❥❥ @ShabgardtanAAA❥❥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
╭────➺𓆩Rah@♥♥𝐉𝐎𝐈𝐍
╰─────────🌹──
❥❥@ShabgardtanAAA❥❥
1_12750637835.mp3
7.25M
یار بی احساس 💔
╭────➺𓆩Rah@♥♥𝐉𝐎𝐈𝐍
╰─────────🌹──
❥@ShabgardtanAAA❥
1_6060627666.mp3
6.77M
𝑗ℴ𝔧ꪀ⇘
╔═══•••|🎵|•••═══╗
❥@ShabgardtanAAA ❥
╚══•ೋ🎙 ═♥♥
👈 کانال شبگرد تنها 🍂🍁
╚═══•••|🎶|•••═══╝
Iraj Habidi - 9 - 128.mp3
4.17M
𝑗ℴ𝔧ꪀ⇘ ایرج حبیبی
╔═══•••|🎵|•••═══╗
❥@ShabgardtanAAA ❥
╚══•ೋ🎙 ═
👈 کانال شبگرد تنها
╚═══•••|🎶|•••═══╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
╭────➺𓆩Rah@♥♥𝐉𝐎𝐈𝐍
╰─────────🌹──
❥❥@ShabgardtanAAA❥❥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازخوانی بسیار زیبای آهنگ ممل
فشفشه استاد ایرج ویدیویی
ماندگار و بسیار زیبا از استاد
╭~~~~~~~~~➺𓆩شبگردتنها
╰~~~~~~~~~❤️~~~~~~~
〰〰🌼💌🌼〰〰
❥❥ @ShabgardtanAAA❥❥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اجرای زیبای استاد ایرج
دربزمی خصوصی
╭~~~~~~~~~➺𓆩شبگردتنها
╰~~~~~~~~~❤️~~~~~~~
〰〰🌼💌🌼〰〰
❥❥ @ShabgardtanAAA❥❥
روزی، مردی به مهمانی «سلیمان دارایی» رفت. سلیمان هرچه در خانه داشت جلوی او گذاشت، كمی نان خشك بود و مقداری نمك و كوزه ای آب. او با روی خوش از مهمان خود پذیرایی می كرد و زیر لب شعر می خواند كه: « چشمِ تر و نانِ خشك و روی تازه! مرد مهمان چشمش كه به نان افتاد گفت: « ای كاش كمی پنیر هم بود تا با این نان می خوردیم. » سلیمان بلند شد و به بازار رفت. قبای خود را در دكانی گروگذاشت و به جای
آن كمی پنیرگرفت و آورد.مهمان نان و
پنیررا خوردوگفت: خدا را شكر،من آدم قانعی هستم، روزی من همین بود كه خوردم. راضی هستم به رضای خداسلیمان گفت: اگر به آنچه خدا داده بودراضی بودی،قبای من دربازار به گرو نمیرفت.
╭────➺𓆩شبگردتنها
╰─────────🌹───
〰〰🌸🎀🌸〰〰
❥❥ @ShabgardtanAAA❥❥
یه نفرحرف قشنگی میزد، میگفت: خدا کند هیچکس بیمشغولیت و بیکارنباشد. آدمِ بیکارهم کاردست خودش میدهد👌❤️❤️❤️❤️
هم دیگران!مشغول باشیدآدمیزاد
بیکارکه شدمینشیندوافراطی به همه چیزفکرمیکند، افراطی تصمیم میگیردو افراطی گند میزندبه همه چیز
╭────➺𓆩شبگردتنها
╰─────────🌹───
〰〰🌸🎀🌸〰〰
⚘꯭꯭ ❥᭄ @ShabgardtanAAA❥᭄
19.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺منِ عاشق ز عشقت بیقرارم
╭~~~~~~~~~➺𓆩شبگردتنها
╰~~~~~~~~~❤️~~~~~~~
〰〰🌼💌🌼〰〰
❥❥ @ShabgardtanAAA❥❥