eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
8.9هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
6هزار ویدیو
1 فایل
ارتباط و سفارش کتاب از قفس تا پرواز (زندگینامه شهید محمدعلی برزگر): @ShahidBarzgar ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق تبلیغات شما👇 @Mahya6470 لینک کانال https://eitaa.com/24375683/10791
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار روزانه... 💫اللهم عجل لولیک الفرج. هدیه به اهلبیت (ع) سلامتی وتعجیل درفرج امام زمان (عج) امام وشهدا؛شهیدبرزگر.. ۸صلوات محبت کنید... رفقا:حتما دعای فرج امام زمان عج (الهی عظم البلاء و...) روهم شده یکبار در روز بخونید. ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد... 🆔@ShahidBarzegar65
بسیار شنیدنیه😍 یک شب هزار شب... جوان ۲۵ ساله‌ای را همراه با مامور به دادسرا آوردند. ظاهرش به خلافکارها نمی‌خورد. با او صحبت کردم. می‌گفت دانشجو هستم گفتم اینجا چه می‌کنی؟ چرا با دستبند؟ می‌خواست حرف بزند اما گریه امانش نداد. مامور همراه او پرونده‌اش را به من داد. گفتم بگو چی شده؟ گفت هفته قبل مراسم عروسی دعوت بودیم. من با ماشین خودم آمدم. پدر و مادر و برادرم، جدا با ماشین خودشان. ما جوان‌ها آخر مراسم گوشه سالن رفتیم و چند بطری آوردند و مشغول شدیم. مادرم که فهمیده بود خیلی اصرار داشت جلوی ما را بگیرد اما پدرم می خندید و می‌گفت: ولشون کن. سخت نگیر، یک شب هزار شب نمی‌شه. بگذار راحت باشن. خلاصه آن شب برادر ۱۵ ساله من هم برای اولین بار به جمع ما اضافه شد. وقتی مجلس تمام شد، من مست مست بودم. سوار ماشین شدیم برادر هم به دنبال من آمد و جلوی ماشین من نشست. توی اتوبان به دنبال ماشین عروس کورس گذاشتیم گاهی پدرم کنار ماشین من می‌آمد و بوق می‌زد و می‌گفت: چیکار می کنی، یواش‌تر. برادرم خیلی ترسیده بود، اما من همینطور لایی می‌کشیدم و گاز می‌دادم. باز پدرم خودش را به ما رساند و بوق می زد و داد میزد... من تو حال خودم نبودم. فقط یادمه برادرم آخرین حرفی که زد گفت: داداش، مامان ناراحته یواش برو. من می‌خواستم از لابلای ماشین‌ها سبقت بگیرم که یکباره ماشین به سمت راست منحرف شدم و محکم به ماشین لاین کندرو برخورد کردم و چپ کردم. اتوبان بسته شد. من تو همان حال مستی بودم اما کمربند بسته بودم. مردم کمک کردند تا بیرون آمدم. وقتی به اطراف نگاه کردم تازه فهمیدم که زدم به ماشین بابام! درب سمت راننده کامل فرو رفته بود. همه تلاش می‌کردند پدرم را از ماشین بیرون بکشند و نجات دهند. مادرم همینطور خودش را می‌زد و گریه می‌کرد. وسط اتوبان اوضاعی شده بود. برادرم را هم بیرون آوردند. چون کمربند نبسته بود به شدت آسیب دیده بود. خلاصه، پدرم اون شب از دنیا رفت و برادرم به خاطر شدت آسیب دیدگی در بیمارستان بستری است. پرونده را باز کردم. گزارش بیمارستان را خواندم. پدرش که در دم فوت کرده بود و برادرش به خاطر آسیب به کمر، قطع نخاع شده و حتی در گزارش نوشته بود: کنترل ادرار را از دست داده و تا پایان عمر باید روی صندلی چرخدار باشد! حالا فهمیدم یک شب هزار شب نمیشه، بلکه یک شب میتونه یک زندگی و خانواده رو نابود کنه. 📙برگرفته از کتاب در دست چاپ در همین موضوع 🍃 اللهم عجل لولیک الفرج 🕋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹ماجرای عجيب و تکان‌دهنده نوجوان ۱۶ساله‌ای که در دفاع مقدس با پای مجروح توسط رژیم صدام اسیر می‌شود 📚کتاب پایی که جاماند🇮🇷 پیشانی وطن بوسه‌گاه عاشقانی شد که حسرتِ مُشتی خاک ایران را به دلِ دشمن گذاشتند و با تحمل سال‌ها غربت و اسارت ورقی دیگر از هشت سال دفاع مقدس را رقم زدند
آزاده شهید و غریب اسارت سردار شهید «خلیل فاتح» فرمانده گردان از لشکر عاشورا . سال ۱۳۴۲ هجری شمسی در تبریز متولد شد. شهادت 21 اردیبهشت 62ش اردوگاه عراق . دوره ابتدایی را در مدرسه «شربت زاده» به پایان رساند مهارت خاصی در ورزش رزمی ودفاع شخصی داشت اعجوبه ای بود قبل از آغاز جنگ به افغانستان رفت و با شوروی جنگید از ۱۶سالگی در جبهه بود در محاصره سوسنگرد شهید چمران را که تیر خورده بود، نجات داد و ایشان کلت شخصی اش را به عنوان هدیه به او داد در آذر ۶۰ در عملیات مطلع الفجر وقتی درحال نجات جان مجروحان بود، اسیر دشمن شد در اردوگاه هویت اصلی اش را پنهان کرد و وقتی انبار مهمات اردوگاه آتش گرفت از این فرصت استفاده کرد و با کمک عده ای مقداری اسلحه و مهمات به دست آوردند و آنها در اردوگاه مخفی کردند متأسفانه مدتی بعد قضیه لو رفت و اسلحه ها را پیدا کردند تعدادی از اسرا را شکنجه کردند تا عاملین اصلی را پیدا کنند این شهید برای اینکه دیگران را نجات دهد خودش به تنهایی مسئولیت آتش گرفتن و مخفی کردن مهمات را قبول کرد و جان بقیه را نجات داد شکنجه گرهای ویژه ای که از استخبارات بغداد آمده بودند او را به طرز وحشیانه ای شکنجه کردند تا همدستانش را معرفی کند ولی چیزی نگفت و عاقبت پس از تحمل شکنجه های بسیار، مظلومانه به شهادت رسید👇👇😱☄ نقل می کنند حتی او را با بشکه جوشان قیر شکنجه می کردند ولی او هیچ حرفی نزد در مرداد ۱۳۸۱ پیکرش به ایران برگشت. هدیه به روح مطهرشهدا صلوات✨🕊
19.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*داستانِ بسیار بسیار زیبا با روایتگری 👌🤲 اللهمَّ عجل لولیک الفرج
51.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
احسنت برمازانیهای کانال...👌 ▣ چاووشی به زبان مازندرانی این خوبان یک رسمی دارند به نیت سلامتی و بازگشت تمام زوار اربعین؛ آش پشت پا کربلاییها رو با این چاووشی قشنگ روی دیگ میخونند تامتبرک بشه. ...چه قشنگ😍 مسافران کربلا التماس دعا ویژه🙏 گوش کنید چه جانسوز وبامحتواست.
19.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان واقعی.... شفای کودک فلج به حرمت همسایگی شهدای گمنام
🌹روزی که امام رحمه الله ما را عقد کرد، علی با دست چپش دست امام رحمه الله را گرفت و بوسید. وقتی از حضور امام رحمه الله بیرون آمدیم، پرسیدم: چرا با دست راستت دست امام را نگرفتی؟ گفت : ترسیدم امام متوجه دست مصنوعی‌ام شود و غصه‌دار شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از زائر سیدالشهدا علیه‌السلام پرسید: چرا پیراهنت وصله داره؟! 👈جوابش⁉️ ... 😢❣
7.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روشنفکری... چرا کسایی که الان مهاجرت نکردن فکر میکنن که از کسایی که مهاجرت کردن خیلی عقب افتادن؟
رفقا این چیزا رو به چشم وگوش دیدم وشنیدم؛خداگواهه الکی جانبداری نمیکنم... براستی، خوش بحال اوناس، یا ما🤔 ✍️ میگم خیلی جالبه هاااا😍🌷 1️⃣ خوبه ما ایرانیا ارزش پولمون کَمه، ولی میوه سبد سبد میخریم! 🔺اون غربیها ارزش پولشون زیاده، ولی میوه یه دونه یه دونه یا یه قاچ، یه قاچ میخرن! 2️⃣ما ارزش پولمون کَمه، برنج گونی گونی میخریم 🔻اونا ارزش پولشون زیاده، برنج یه کیلو یه کیلو میخرن 3️⃣ما ارزش پولمون کمه، عروسی هامون در تالار با مهمون های بسیار زیاد 🔻اونا ارزش پولشون زیاده، مراسم عروسی را در کلیسا با پدر مادر عروس داماد 4️⃣ما ارزش پولمون کمه، توی خونه هامون، فرش موکت و مبل، لوازم خانگی درجه یک داریم 🔻اونا ارزش پولشون زیاده، فقط مبل دارن با لوازم خانگی تک نفره قدیمی! 5️⃣ما ارزش پولمون کمه، از میهمون با پلو کباب، کنجه، جوجه، تنقلات، میوه، پذیرایی میکنیم 🔻اونا ارزش پولشون زیاده، از مهمونشون با یه چای یا قهوه پذیرایی میکنن! 6️⃣ما ارزش پولمون کمه، فرزندامون را با جهیزیه کامل خونه بخت میفرستیم! 🔻اونا ارزش پولشون زیاده، عروس، داماد با یه ساک دستی 🧰 لباس، خونه بخت میرن! 7️⃣ما ارزش پولمون کمه، همه زنان دستبد، گردنبند، گوشواره و انگشتر طلا دارند 🔻اونا ارزش پولشون زیاده، ولی زنان غربی زیورآلات طلا ندارن! 8️⃣ ما ارزش پولمون کمه، از پیر و جوون بینی و لب و گونه و...عمل می کنن 🔻اونا ارزش پولشون زیاده، پول برای این کارا را نمیدن! 9️⃣ما ارزش پولمون کمه، در مصرف، دارو، مواد آرایشی، برق، آب بنزین، عمل های زیبایی، رتبه اولیم 🔺اونا ارزش پولشون زیاده، در این موارد در رتبه آخرن و... خوش بحالشون که ارزش پولشون بالاس یا خوش بحالمون که ارزش پولمون کمه ارزش پول پایین در کیفیت زندگی ما تاثیری ندارد، و بدانیم احساس بدبختی، از بدبختی مخربتر است، که دشمنان میخواهند با گفتن اینکه ارزش پول شما پایین است، بدبختی را به مردم القا کنند و مردم را آزار دهند. زنده باد ایران و ایرانی اصلاح الگوی مصرف
6.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️طلبگیش رو رها نکرد.... روایت جالب حاج آقا عالی از شهید آیت‌الله رئیسی 😔چقدر خوب بودی...