eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
8.9هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
6هزار ویدیو
1 فایل
ارتباط و سفارش کتاب از قفس تا پرواز (زندگینامه شهید محمدعلی برزگر): @ShahidBarzgar ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق تبلیغات شما👇 @Mahya6470 لینک کانال https://eitaa.com/24375683/10791
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی به امیدتو...‌🌸🍃 بخوان دعـای فـــرج را، دعـا اثر دارد دعـا، کبوتر عشق است بال و پر دارد مراقبت بکن از دل، که یوسف زهــرا زِ پشت پرده‌ی غیبت به ما نظر دارد اَلّلهُمَّـ‌عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج💚 https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d از امروز پویش سوره نصر به نیت فرج امام زمان عج و پیروزی رزمندگان اسلام و جبهه مقاومت جان برکفان وطن داریم با ۳صلوات برمحمد وآل محمد✨💌
خیلی ماجرای شیرینی حتمابخونید "آیت الله بروجردی و دزد منزل" 🔹 دیروز آقای حسن عباسی فرزند مرحوم شیخ موسی زنجانی از مرحوم سید سجاد حسینی (دامادشان) حکایتی را به این شرح نقل کردند؛ در سال ۱۳۸۰ از قم به تهران می رفتم پیر مردی کنارم نشسته بود. دقایقی از حرکت اتوبوس نگذشته بود که باب سخن باز شد و به مناسبتی نام آیت الله العظمی بروجردی برده شد. پیر مرد با یک حس و حال خاصی رو به من کرد و گفت می خواهم حکایتی را نقل کنم: گفتم بفرمائید... گفت؛ " شبی بعد از نماز مغرب و عشا مثل همیشه بعد از این که همه رفتند خادم منزل آقای بروجردی درب ها را می بندد. آقای بروجردی با چند نفر از بزرگان مشغول گفتگو بودند که صدای عطسه ای از اتاق های مجاور به گوش جمع می رسد. خادم و یکی دو نفر دیگر، فورا رد صدا را دنبال می کنند. ناگهان، جوانی را می بینند که خود را در گوشه یکی از اتاق ها پنهان کرده بود... او را نزد آقای بروجردی می آورند آقای بروجردی از او می پرسد: راستش را بگو، در خانه من چه می کنی؟ جوان با ترس و لرز می گوید: اگر راستش را بگویم در امان خواهم بود؟ آقا می بفرمایند بله، کسی تو را اذیت نخواهد کرد. بگو این جا چه می کنی؟ جوان گفت: آقا من از تهران آمده ام، دیروز از زندان آزاد شده و اهل بروجردم. شغل من دزدی است. از دیروز هرچه فکر کردم که این شب عیدی با دست خالی چگونه پیش زن و بچه بروم فکرم به جایی نرسید الا این که به قم آمده و از خانه شما دزدی کنم. این شد که اینجا مخفی شدم تا در فرصت مناسب نقشه ام را عملی سازم که گیر افتادم. 🌷آقای بروجردی نگاهی به جوان کرد و گفت ظاهرا گرسنه ای و چیزی نخوردی؟ جوان گفت بله آقا، امروز هیچی نخوردم! آقای بروجردی فرمودند شامی تهیه کردند و به سارق جوان دادند. بعد از این که دزد جوان شامش را خورد آقای بروجردی فرمودند: اگر من کاری برای تو کنم قول می دهی دیگر دزدی نکنی؟ جوان بلا فاصله گفت: بله آقا قول شرف می دهم... آقا فرمودند امشب را اینجا باش استراحت کن تا فردا... صبح روز بعد او را با یکی از مباشرینش به بازار می فرستد و دستور می دهد کت و شلواری برای خودش و لباس و سوغات شب عیدی برای زن و بچه اش خریداری کنند. بعد از خرید نزد آقای بروجردی بر می گردند. آقا مبلغ ۴۰۰ تومان به او می دهد می فرماید برو پیش زن و بچه ات اما ۱۴ فروردین اینجا باش... جوان دست آقا را می بوسد و تشکر می کند و با درشکه ای که به دستور ایشان آماده کرده بودند به گاراژ می رود و راهی بروجرد می شود. ۱۴ فروردین طبق وعده حاضر می شود آیت الله بروجردی نامه ای به دست او داده می فرماید نزد فلان کس در بازار تهران برو و این نامه را از طرف من به او بده! جوان به همان آدرس راهی بازار تهران می شود.. فردی که نامه را تحویل می گیرد از بزرگان بازآر تهران است . می گوید طبق سفارش آقا شما را به شاگردی می پذیرم این جا بمانید و کار کنید. بعد از سه ماه، به جوان می گوید شخص بزرگی مثل آیت الله بروجردی شما را پیش من فرستاده است و لذا از ایشان خجالت می کشم که شما فقط شاگرد من باشید بنابراین سه دانگ مغازه را به نام شما می زنم و شما را شریک خودم می کنم... چند ماه بعد جوان را صدا کرده به او می گوید من مال د اموال زیادی دارم و نیازی به این مغازه ندارم، به احترام آقای بروجردی همه دکان را به نام شما می زنم... خلاصه، بعدها آن جوان به چنان ثروتی دست پیدا می کند که تا الان به نیابت آقای بروجردی ۴۰ سفر مکه مشرف شده است. ده ها خانه برای فقرا خریده و صدها کار خیر کرده است..." 🔸پیرمرد به من گفت آقا سید حالا دوست داری آن جوان سارق را به شما معرفی کنم؟ گفتم: بله! در حالیکه اشک چشمان خود را پاک می کرد گفت؛ آن دزد جوان، همین پیرمردی است که الان در کنار شما نشسته است و به لطف خدا و محبت و سخاوت آیت الله العظمی بروجردی به ثروت و عزت فراوانی رسیده است...🌲 به قلم استاد حسینی دورود https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9662
19.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 | خداحافظ حاج حمید🕊 ♦️تصویری از سردار حمید مازندرانی فرمانده تیپ نینوا استان گلستان که امروز در سانحه سقوط هواپیما به شهادت رسید همسر شهید مازندرانی: لحظه‌ای دست از مقاومت برابر ظلم برنمی‌داریم 🔹همسرم همواره می‌گفت اگر شهید شدم محکم و استوار باش و در مراسم ختم هرگز ناراحتی و گریه نکن تا دشمنان از این رفتار خوشحال نشوند. 🔹شهید حمید مازندرانی بسیار آرزوی شهادت داشت و خوشحالم که به آرزویش رسید. 🔹دشمنان بدانند با شهادت همسر، فرزندان و برادرانمان هرگز دست از مقاومت، ایستادگی و مبارزه در برابر ظلم برنمی‌داریم و تا آخر ایستاده‌ایم. 🔹ملت ایران تا آخرین توان خود از مظلومیت مردم غزه حمایت می‌کنند. شادی روحشون((شهیدمازندرانی و شهید جندقی) صلوات✨🕊
8.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❗️«هوش مصنوعی» اسرائیلی چگـــونه فرماندهان مقاومت را شناسایی می‌کند؟ این جواب سوال خیلی ازماهاست⁉️
ماجرای شهادت سه برادر🕊️ 🌷مادرشهید← پسرانم (علی،مهدی و عسگری) دانش‌آموز بودند که به جبهه رفتند. علی پاسدار بود و هفت ماه از ازدواجش می‌گذشت که به شهادت رسید.علی یک فرزند پسر داشت که معلول بود. بعد از 26 سال که از او نگهداری کردیم از دنیا رفت.» بعد از گذشت 11 ماه از شهادت علی،پسران دیگرم مهدی و عسگری در یک روز در عملیات کربلای 4 به شهادت رسیدندو پیکرشان را همزمان به فریدونکنار آوردند.»سالگرد شهادت علی، اربعین مهدی و عسگری بود.مهدی 17 سالش بود و دو بار شهيد شد!🕊️يكبار بر اثر موج انفجار پرت شده بود و پلاک شناسايی‌اش وارد جگرش شدهمه می‌گفتند شهيد شده🕊️وقتی ديدند هنوز نفس دارد او را به بيمارستان میبرند بعد از سه ماه مرخص شد، پسرم را در تاريكی نگهداری می‌كرديم،چون چشم‌هايش آسيب ديده بودمهدی نمی‌توانست حرف بزند حرف‌هايش را مینوشت يک چشمش هم نابينا شده بود بعدها مهدی تعريف میكرد كه وقتی موج انفجار مجروحم کرد💥من را به سردخانه بردندصداهای اطرافم را متوجه بودم اما نمی‌توانستم كاری انجام دهم، حرف هم نمی‌توانستم بزنم گفتم خدايا خودت نشانه‌ای بفرست تا ببينند زنده هستم🌙پزشكان وقتی ديدند پلاستيكی كه در آن بودم بخار كرده با فرياد گفتند شهيد زنده شد🕊️و برخی از ترس می‌دويدند.»⚡️مهدی بعد از آن ماجرا دو سال زنده بود اما باز هم به جبهه رفت🕊️همرزم← مهدی چون مجروح بود نمی‌توانست داخل آب برود، دشمن بمب خوشه‌ای اطراف کانال انداخت💥 که ترکش آن به قسمت سالم صورت مهدی اصابت کردو او شربت شهادت را نوشید*🕊️🕋 🌷 https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9663
13.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مظلومیت مولاعلی ع ✍️ تصویر سازی مثبت و منفی در تربیت دینی در خانواده ها توسط عَمروعاص ملعون مراقب باشیم بره های دجال نسل مارا از امام زمان عج همان ولایت پذیری دورنکند. https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9664 کپی بالینک لطفا🙏
ازدانایی‌پرسیدند↓ نظرشما‌درموردمولاعلی‌چیست؟؟ ایشان‌پرسید:بهترین‌مکان‌کجاست؟ گفتند:مسـجد پرسید:بهترین‌جاۍمسجدڪجاست؟ گفتند:محراب پرسید:بهتریت‌عمل‌چییست؟ گفتند:نــمـاز پرسید:بهترین‌نــماز؟ گفتند:نــمازصبح پرسید:بهترین‌قسمت‌نماز؟ گفتند:سجـده پرسید:بهترین‌قسمت‌بدن؟ گفتند:سـَـــــر پرسیدبهترین‌قسمت‌ســر؟ گفتند:پیـــــشانۍ پرسید:بهترین‌مـاه؟ گفتند:رمضــان پرسید:بهترین‌شب؟ گفتند:شب‌قـــدر؟ پرسید:بهـترین‌نحوه‌مردن؟ گفتند:شــهادت... بعدش‌گفت‌:↓ مولاعلی‌در‌ماه‌رمضان‌در شب‌قـدردرمسجددرمحراب‌مسجد درحال‌نماز درنمازصبح‌‌فرق‌مبارڪش شکافت... -مولا‌علی ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╰⊱☘⊱╮ღ꧁🌸꧂ღ╭⊱❤️≺ https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9665 کپی بالینک لطفا🙏
53.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چالش ....جالبیه😊⁉️ فقط چالش روببینید وبشنوید...☺️💰 لطفا👇 ( تبلیغ شهر موبایل رو جدی نگیرین)❌ یک خداقوت هم میگیم به خانمهایی که برای پیشرفت زندگی پابه پای همسرشون وگاهی(بخاطرشرایط خاص) تنهایی بارزندگی رو به دوش کشیدند و برای رفاه بچه ها از جان ومال و جوانیشون گذشتن و باعث سربلندی وموفقیت شدند. https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9666
یک دین فروش⁉️ ﺑﺎﻧﻮي ﻣﺤﺠﺒﻪ اي در ﯾﮑﯽ از ﺳﻮﭘﺮﻣﺎرﮐﺖﻫﺎي زﻧﺠﯿﺮﻩاي در ﻓﺮاﻧﺴﻪ ﺧﺮﯾﺪ ﻣﯽﮐﺮد. ﺧﺮﯾﺪش ﮐﻪ ﺗﻤام ﺷﺪ ﺑﺮاي ﭘﺮداﺧﺖ رﻓﺖ ﭘﺸﺖ ﺻﻨﺪوق.. ﺻﻨﺪقدار ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻢ ﺑﯽﺣﺠﺎب و اﺻﺎﻟﺘﺎً ايراني ﺑﻮد.! صندوقدار ﻧﮕﺎﻫﯽ از روي ﺗﻤﺴﺨﺮ ﺑﻬﺶ اﻧﺪاﺧﺖ و ﻫﻤﯿﻨﻄﻮر ﮐﻪ داﺷﺖ ﺑﺎرﮐﺪ اﺟﻨﺎس را ﻣﯽﮔﺮﻓﺖ اﺟﻨﺎس او را ﺑﺎ ﺣﺎﻟﺘﯽ ﻣﺘﮑﺒﺮاﻧﻪ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﻣﯿﺰ ﻣﯽاﻧﺪاﺧﺖ.! اﻣﺎ ﺧﺎﻧﻢ ﺑﺎﺣﺠﺎب ﻣﺎ ﮐﻪ روﺑﻨﺪﻩ ﺑﺮ ﭼﻬﺮﻩ داﺷﺖ ﺧﻮﻧﺴﺮد ﺑﻮد و ﭼﯿﺰي ﻧﻤﯽﮔﻔﺖ و اﯾﻦ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽﺷﺪ ﺻﻨﺪوﻗﺪار ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺑﺸﻪ! ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺻﻨﺪوقدار ﻃﺎﻗﺖ ﻧﯿﺎورد و ﮔﻔﺖ: ﻣﺎ اﯾﻨﺠﺎ ﺗﻮي ﻓﺮاﻧﺴﻪ ﺧﻮدﻣﻮن ﻫﺰار ﺗﺎ ﻣﺸﮑﻞ و ﺑﺤﺮان دارﯾﻢ، اﯾﻦ ﻧﻘﺎﺑﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ روي ﺻﻮرﺗﺖ داري ﯾﮑﯽ از ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺸﮑﻼﺗﻪ ﮐﻪ ﻋﺎﻣﻠﺶ ﺗﻮ و اﻣﺜﺎل ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯿﺪ! ﻣﺎ اﯾﻨﺠﺎ اوﻣﺪﯾﻢ ﺑﺮاي زﻧﺪﮔﯽ و ﮐﺎر، ﻧﻪ ﺑﺮاي ﺑﻪ ﻧﻤﺎﯾﺶ ﮔﺬاﺷﺘﻦ دﯾﻦ و ﺗﺎرﯾﺦ! اﮔﻪ ﻣﯽﺧﻮاي دﯾﻨﺖ رو ﻧﻤﺎﯾﺶ ﺑﺪي ﯾﺎ روﺑﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺑﺰﻧﯽ ﺑﺮو ﺑﻪ ﮐﺸﻮر ﺧﻮدت..؟!! ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺤﺠﺒﻪ اﺟﻨﺎﺳﯽ رو ﮐﻪ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺑﻮد ﺗﻮي ﻧﺎﯾﻠﻮن ﮔﺬاﺷﺖ، ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺻﻨﺪقدار ﮐﺮد، روﺑﻨﺪﻩ را از ﭼﻬﺮﻩ ﺑﺮداﺷﺖ و در ﭘﺎﺳﺦ ﺧﺎﻧﻢ ﺻﻨﺪوقدار ﮐﻪ از دﯾﺪن ﭼﻬﺮﻩ اروﭘﺎﯾﯽ و ﭼﺸﻤﺎن رﻧﮕﯿﻦ او ﺟﺎ ﺧﻮردﻩ ﺑﻮد ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻓﺮاﻧﺴﻮي ﻫﺴﺘﻢ… اﯾﻦ دﯾﻦ ﻣﻦ اﺳﺖ. اﯾﻨﺠﺎ هم وﻃﻨﻢ هست… ﺷﻤﺎ دﯾﻨﺘﻮن را ﻓﺮوﺧﺘﯿﺪ و ﻣﺎ ﺧﺮﯾﺪيم...! کپی بالینک لطفا🙏 https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9667
8.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۴ ذکر طلایی از امام صادق (علیه‌السلام) هروقت غرق درمشکلات شدی دستت رومیگیره https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9668
وابستگی یعنی تــو هر شــــب ، خــواب را از چشمان من بگیری و هر صبــح دلیل بیداری ام شوی تصویرشهید محمدعلی برزگر✨🕊 https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9669 کپی باصلوات آزاد😊✨
16.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐عروس و داماد گرگانی تالار عروسی خود را به محل جمع آوری کمک برای جبهه مقاومت تبدیل کردند. 🟢عروس وداماد ازمیهمانانشان خواستند که هدیه خود را برای کمک به جبهه مقاومت اهداکنند. مهمانان هم باافتخار وخوشحالی هدایای خود را تقدیم جبهه ی مقاومت کردند. https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9670