eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
8.8هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
5.9هزار ویدیو
1 فایل
ارتباط و سفارش کتاب از قفس تا پرواز (زندگینامه شهید محمدعلی برزگر): @ShahidBarzgar ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق تبلیغات شما👇 @Mahya6470 لینک کانال https://eitaa.com/24375683/10791
مشاهده در ایتا
دانلود
19.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا انتها مشاهده کنید دجال واقعی...... نبرد با / تا انتها ببینید https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9523
بسیار زیبا و شنیدنی👇 مِن الحقیر الی الشهید.. 🌹سلام...سلام ای سردارانِ شهید...سلام حاج ابراهیم...حاج حسین...حاج مهدی... آقاسیدمرتضی... 🌹سلام ای شهدای گمنام...سلام ای لاله های بی نام ونشون...سلام به همتون...از کجا بگم ...!؟ ازچی بگم...!؟ 🌹ازحرفای نانوشته یا از درددلای خاک خورده...!؟ ازکجا...!؟ از غربت شما بگم یا ازتنهایی خودم...!؟ از عزّت شما بگم و یا از ذلّت خودم...!؟ 🌹خیلی وقته که چشمامون را بشما دوختیم...کتابهاتون را میخونیم...عکسها و روایت فتحتون را میبینیم...چفیه میندازیم...سرو صورتمون را شبیه تون میکنیم...موبایلهامون را پراز عکس وصدای شما میکنیم...سالی یکبار هم به زیارتتون میایم... فکه،شلمچه،طلاییه... 🌹جانمازمون پراز عطر شماست...مهر و تسبیحمون ازتربت شماست...آرزوی شهادت هم داریم...! 🌹اما چجوری و به چه قیمتی،خدا میدونه...! 🌹دوست داریم مثل شماباشه...زندگیمون... نگاهمون...حرف زدنمون... فکر کردنمون... زندگی مشترکمون...راه و رسممون...ولی فقط دوست داریم...! 🌹رسیدن به همه اینها اراده میخواد... زحمت میخواد...یه دل درست و حسابی میخواد...یه دلی که تنها جای شما باشه... دلی که اسیر این دنیا نباشه...اسیر هوا وهوس نباشه... 🌹بُگذریم و بِگذارید چند کلمه خودمونی حرف بزنیم...! 🌹حاج ابراهیم همت...چه کردی با این دلِ من... وقتی عکست و اون نگاهِ پر معنات جلوی چشمام میاد میخوام از خجالت آب بشم... پشت این چشمای تو، پشتِ این نگاه آسمونی تو... خیلی حرف های نگفته وجود داره 🌹حاج حسین خرازی...وقتی اون لبخند معنادار تو رو میبینم،بغض میکنم و یاد جمله ای میفتم که گفتی... "اگر کار برای خداست،پس گفتن برای چیست..." اونوقت میفهمم این لبخندِ تو همش برای رضای خدا بوده...! 🌹حاج عبدالحسین برونسی...قصه ی شما که دیگه گفتن نداره...! کتابتون هر روز دست به دست میشه...اما ای کاش کمی از معرفتت...کمی از عشق و توجه و اخلاصت بین ما دست به دست میشد...! کاش... شما پیش "حضرت مادر" آبرو داری... میشه سفارش ما را هم بکنی...! 🌹آقا سید مرتضیِ آوینی...شما اهل قلم هستی...اهل معرفت هستی... قلمِ ما کجا و قلمِ شما کجا... این شما بودی که به قلم و کاغذ آبرو دادی... ولی من چی... همش حرف... حرفاها و نوشته هایی که خودم را پشت اونها زندونی کردم... آقاسید کمکم میکنی تا آزاد بشم...!؟ 🌹آقا مهدی زین الدین... خوب گفتی برادر...!وقتی به بچه ها میگفتی یه روزی یه آدمایی میاند که غبطه میخوردند به حالِ ما...! آره حالا اون روز رسیده... ولی کاش من میفهمیدم اون حال و هوای شما را...! من کجا و شهادت کجا...!؟ 🌹آقای دکتر چمران... لابه لای وصیت نامه ات از عشقی حرف میزنی که من هیچوقت نتونستم اون رو بچشم... به خاطر عشق، دنیا را زیبا می دیدی... به خاطر عشق بود که خدا را حس میکردی... به خاطر عشق، فداکاری کردی... چه عشقی...؟! آقای دکتر میشه این عشق رو برام معنا کنی... میشه یه نسخه ای برای این دلِ بیمار من بپیچی تا بفهمه "عشق" یعنی چی...؟! 🌹آی شهدا...با تک تکتون حرف دارم...ولی حیف که همه گفتنی ها را نمیشه گفت...! مثل همیشه باید تو پستوی ذهنم و قلبم خاک بخوره... آخه گفتن که دردی را دوا نمیکنه...! باید عمل کرد..! که من... 🌹با این حرف ها شما برامون دعا کنید...دعا کنید تا شرمنده تون نشیم...دعا کنید که ما هم 🌹 شهید🌹 بشیم 🌹آي شهدا خداکنه یادتون هیچوقت از ذهن ما نره، نه یه هفته، بلکه یه عمر، راه و رسمتون سرمشق زندگیمون باشه.. 🌹درودبرمرداني كه تنها باخدا معامله كردن... https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d
12.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا! صبح مرا آن‌گونه آغاز کن که با پرتو هدایت و با سلامت دین و دنیا همراه باشد و شبم را سپری ساز از نیرنگ دشمنان و نگاهبانی کن از هلاکت‌های هوای نفس که به یقین تو به هر چه بخواهی توانایی، «هرکه را بخواهی حکومت می بخشی و از هرکه بخواهی حکومتِ [داده شده] را می ستانی و هرکه را بخواهی عزت می دهی و هرکه را بخواهی خوار و بی‌مقدار می کنی، هر خیری به دست توست، مسلّماً تو بر هر کاری توانایی؛ شب را در روز و روز را در شب فرو می‌بری و زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون می آوری و هرکه را اراده کنی بی حساب روزی می دهی» معبودی جز تو نیست. خدایا! تنها تو را منزّه می‌دارم و سپاس و ستایش می‌گویم، کیست که قدر تو را بشناسد و از مقام تو نترسد؟ و کیست که بداند تو کیستی آنگاه از تو نهراسد؟ دعای صباح امیرالمؤمنین https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9524
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ما در خانه‌های خودمان و در امنیت نشسته‌ایم از مرز چه خبر داریم! نور...✨ آقا https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9528
45.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام علی آلِ یاسین.🤚 اَللّهُمَّ‌‌عَجِّل‌‌لِوَلیِّکَ‌الفَرَجَ‌‌وَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ 🇮🇷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ازاینکه شهید و کانال رو به دوستان خودمعرفی میکنید بی نهایت متشکریم. 🕊دوستان جدید:ضمن خیرمقدم💐 👌پُستهاهر۲۴ساعت یکباربارگزاری میشود. هدیه به۱۴معصوم؛شهدا؛اموات صلوات. اللهم الرزقناشهاده فی سبیلک🤲 ━━━✥⃝آمین یارب العالمین. https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌🌤 ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌اللّٰهُمَــ ؏َجِـلْ لِوَلیــِـــڪَ الـْفَرَّجْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی به امیدتو... ♦️با هم دعای فرج را برای سلامتی و فرج آقا امام زمان(عج) می‌خوانیم. السلام علیک یا صاحب الزمان عج https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d ۳صلوات برای شروع وپایان امروز
داستانِ ضرب المثلِ👇 اگر پيش همه شرمنده ام پيش دزده رو سفيدم؛ چیست؟ ⭕️يكي‌ از ثروتمندان‌ ، ميهماني‌ باشكوهي‌ ترتيب‌ داد‌ و از همه‌ي‌ اشراف‌ و مقامات‌ بلندپايه‌ي‌ شهر دعوت‌ كرد تا در ميهماني‌اش‌ شركت‌ كنند.همه‌ي‌ ميهمانان‌ خوشحال‌ به‌نظر مي‌رسيدند. انواع‌ و اقسام‌ غذاها، ميوه‌ها، نوشيدني‌ها، شيريني‌ها و خوردني‌هاي‌ ، براي‌ پذيرايي‌ از ميهمانان‌ آماده‌ شده‌ بود . خدمتگزاران‌ از ميهمانان‌ پذيرايي‌ مي‌كردند. ♦️يكي‌ از خدمتگزاران‌ بيمار و ضعيف‌ بود و قدرت‌ حركت‌ زيادي‌ نداشت. به‌ همين‌ دليل‌ كارش‌ اين‌ شده‌ بود كه‌ گوشه‌اي‌ بنشيند و كفش‌ ميهمانان‌ را جفت‌ كند. به‌خاطر بيماري‌ حال‌ و حوصله‌ي‌ خنديدن‌ و خوش‌آمد گفتن‌ هم‌ نداشت. سرش‌ را پايين‌ انداخته‌ بود و كار خودش‌ را مي‌كرد. ♦️ ناگهان‌ يكي‌ از ميهمانان‌ با صداي‌ بلندي‌ گفت: "ساعتم! ساعت‌ طلاي‌ گران‌قيمتم‌ نيست." ميهمانان‌ دور مردي‌ كه‌ ساعت‌ طلايش‌ گم‌ شده‌ بود، جمع‌ شدند و  هركس‌ حرفي‌ مي‌زد: مطمئن‌ هستيد كه‌ آن‌ را با خودتان‌ آورده‌ بوديد؟نكند ساعتتان‌ را توي‌ خانه‌ي‌ خودتان‌ جا گذاشته‌ باشيد. بهتر نيست‌ جيب‌ لباس‌هايتان‌ را يك‌بار ديگر بگرديد؟ شايد كسي‌ ساعت‌ شما را دزديده‌ باشد. آخر اينجا كسي‌ نيست‌ كه‌ اهل‌ دزدي‌ باشد. بله، راست‌ مي‌گفت. كسي‌ باور نمي‌كرد كه‌ حتي‌ يكي‌ از آن‌ ميهمانان‌ ثروتمند و با شخصيت‌ دزد باشد. ♦️صاحب‌ ساعت‌ گفت: "بله‌ حتماً يك‌نفر آن‌ را دزديده‌ است. من‌ ساعت‌ طلايم‌ را با خودم‌ به‌ اينجا آورده‌ بودم. مطمئنم، همين‌ نيم‌ساعت‌ پيش‌ بود كه‌ به‌ ساعتم‌ نگاه‌ كردم‌ ببينم‌ ساعت‌ چند است." ♦️صاحب‌ ساعت‌ از اين‌كه‌ ساعت‌ باارزش‌ و طلاي‌ خودش‌ را از دست‌ داده‌ خيلي‌ ناراحت‌ بود. اما ميزبان‌ از او ناراحت‌تر بود. او اصلاً دلش‌ نمي‌خواست‌ ميهماني‌ باشكوهش‌ بهم‌ بخورد و آن‌ همه‌ هزينه‌ و دردسري‌ كه‌ تحمل‌ كرده‌ از بين‌ برود. ميهماني‌ تقريباً بهم‌ خورد. همه‌ دنبال‌ ساعت‌ طلا مي‌گشتند . اوضاع‌ ناجور ميهماني‌ را فرياد يك‌نفر ناجورتر كرد: "هر كس‌ خواست از باغ‌ خارج‌ شود بگرديد تا شك‌ و ترديدها از بين‌ برود." اين‌ حرف، توهين‌ بزرگي‌ به‌ آن‌ ميهمانان‌ عاليقدر به‌ حساب‌ مي‌آمد. ♦️صداي‌ اعتراض‌ همه‌ بلند شده‌ بود كه‌ ناگهان‌ يكي‌ از ميهمانان‌ رو كرد به‌ بقيه‌ و با صداي‌ بلند گفت: "ما آدم‌هاي‌ با شخصيتي‌ هستيم. مسلماً دزدي‌ ساعت‌ كار هيچ‌ يك‌ از ما نيست. اما من‌ فكر مي‌كنم‌ دزد ساعت‌ را پيدا كرده‌ام." همه‌ به‌ حرف‌هاي‌ او توجه‌ كردند. او با اطمينان‌ خدمتگزار بيمار و ضعيف‌ را نشان‌ داد و گفت: "رفتار او خيلي‌ مشكوك‌ است. حتماً ساعت‌ را او دزديده‌ است." ♦️پيش‌ از اين‌كه‌ صاحب‌ ميهماني‌ واكنشي‌ از خود نشان‌ بدهد، خدمتگزاران‌ ديگر به‌ سر آن‌ خدمتگزار بيچاره‌ ريختند و تمام‌ سوراخ‌ سمبه‌هاي‌ لباسش‌ را جستجو كردند. ♦️خدمتگزار بيچاره‌ كه‌ گناهي‌ نداشت، با ناله‌ گفت: "اگر پيش‌ همه‌ شرمنده‌ام، پيش‌ دزد رو سفيدم. لااقل‌ يك‌نفر توي‌ اين‌ جمع‌ هست‌ كه‌ به‌ بي‌گناهي‌ من‌ اطمينان‌ دارد. و او كسي‌ جز دزد ساعت‌ طلا نيست." ♦️نگاه‌ خدمتگزار بيچاره، هنگامي‌ كه‌ اين‌ حرف‌ را مي‌زد، به‌سوي‌ همان‌ كسي‌ بود كه‌ او را متهم‌ به‌ دزدي‌ كرده‌ بود. ناخودآگاه‌ همه‌ متوجه‌ او شدند. ميزبان‌ به‌طرف‌ او رفت‌ و گفت: "چه‌ ناراحت‌ بشوي‌ و چه‌ نشوي‌ بايد تو را بگردم." و پيش‌ از آن‌كه‌ مرد فرصت‌ دفاع‌ از خود را پيدا كند، به‌ جستجوي‌ جيب‌هاي‌ او پرداخت. ♦️خيلي‌ زود ساعت‌ طلا از توي‌ جيب‌ بغل‌ ميهمان‌ ثروتمند پيدا شد. همه‌ فهميدند كه‌ بيهوده‌ به‌ خدمتگزار بيچاره‌ اتهام‌ دزدي‌ زده‌اند. ميهمان‌ با سري‌ افكنده‌ ميهماني‌ را ترك‌ كرد. 💢از آن‌ به‌ بعد، وقتي‌ آدم‌ بي‌گناهي‌ امكان‌ دفاع‌ از خود را نداشته‌ باشد، مي‌گويد:"اگر پيش‌ همه‌ شرمنده‌ام، پيش‌دزد روسفيدم."💢 https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9535
6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همسر شهید جهاندیده گفت نتانیاهو بدونه من حتی انتظار برگشت پیکرهمسرم رو هم نداشتم هدیه ای که به امام دادم رو پس نمیگیرم. امام خامنه ای امر کنه؛ حاضرم طفل سه ماهه و هفت ساله م رو هم خوراک موشک های اسرائیلی میکنم . حالا فهمیدید دشمن دقیقا از چه تفکری میترسه؟! ✨هرچه داریم ✨هرچه دادیم ✅فدای یک پلک زدن اماممان سیدعلی
زن_کیست 🤔 زن کیست....؟! 🔸اولین کسی که با دیکتاتوری عظیم فرعون دلیرانه به پا خواست، یک مردنبود بلکه یک زن بود...(بانو آسیه) 🔹اولین کسی که مکه و کعبه را آباد کرد مرد نبود بلکه یک زن بود...(بانو هاجر) 🔸اولین کسی که از مبارکترین آبِ روی زمین زمزم نوشید مردنبود بلکه یک زن بود...(هاجر خاتون) 🔹اولین کسی که به محمد المصطفیﷺ  ایمان آورد مرد نبود بلکه یک زن بود... (بانو خدیجه) 🔸اولین کسی که خونش برای اسلام ریخته شد و شهید شد یک مردنبود بلکه یک زن بود...(بانو سمیه) 🔹اولین کسی که مال خود را در راه اسلام داد یک مرد نبود بلکه زن بود....(بانو خدیجه) 🔸اولین زنی که با همه مخالفتها وارد معبد اورشلیم شد مریم بود 🔹و اما کسی که کاخ یزید را به لرزه درآورد مرد نبود زینب بود زینب 📝 می نویسم تا همه بدانند... 💎 زن افتخار است اگر قدر خودش را بداند. https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9531
8.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 محمّدحسین فهمیده در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۶ در قم متولد شد و تحصیلات ابتدایی و راهنمایی خود را بدلیل مهاجرت خانواده در شهر کرج گذراند. او نوجوانی خوش برخورد، علاقمند به مطالعه و اهل نماز بود و برای والدینش احترام خاصی قائل بود. وی شیفته امام خمینی بود. 🔻 اوایل جنگ، تصمیم گرفت به جبهه برود. یک روز که به بهانه خرید نان از منزل خارج شد از دوستش خواست که نان بخرد و به منزل آنها ببرد و تا سه روز به خانواده‌اش خبر ندهد تا مانع رفتن او نشوند. در تهران یکی از پاسداران سعی کرد او را منصرف کند، اما موفق نشد. 🔸او چندی بعد در خرمشهر مجروح و به بیمارستان منتقل شد. با حالت مجروحیت، دوباره به خرمشهر برگشت. یک بار به تنهایی به میان عراقی‌ها رفت و لباس و اسلحه‌‌ای از عراقی‌ها بدست آورد و وقتی بازگشت رزمندگان دیدند یک عراقی کوچک به طرف آنان می آید! ▫️۸ آبان ۱۳۵۹ با دوستش در محاصره دشمن گرفتار شد. محمد حسین درحالی که تعدادی نارنجک به کمرش بسته و تعدادی در دست داشت به طرف تانک ها حرکت کرد. با اینکه از ناحیه پا مجروح بود، از لابه لای امواج تیر، خود را به تانک پیش رو رساند و آن را منفجر کرد و خود نیز به سوی آسمان پر کشید. در نتیجه رشادت او محاصره شکسته شد. ۸ آبان به افتخار او «روز بسیج دانش‌ آموزی» نامگذاری شده است. https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9535