#خاطرات_شهید
●وقتي جنازه ي علي را براي طواف به دور ضريح امام رضا(ع) برديم هنگام طواف هر چه به خدّام گفتیم وصیت کرده که:
– «وقتی پیکرم را برای طواف به حرم میبرند مدت بیشتری پای ضریح نگه دارند.» آنها قبول نکردند؛ به تابوت چهل شهیدی که کنار ضریح قرار داده بودند اشاره کردند و جواب دادند:«مگر جمعیت زائران را نمیبینید؟حرم شلوغه و پیکر شهید شما هم مانند بقیه شهدا وارد حرم میشه و همراه بقیه خارج میشه.»
●خداّم متوجه شدند كه از تابوت خون مي چكد. به همين خاطر گفتند: جنازه را در كنار ضريح روي زمين بگذاريد تا پلاستيكي بياوريم و دور تابوت بپيچيم. چون امكان دارد خون در بين راه روي زمين بريزد و همه جا را نجس كند.
●تقريباً نيم ساعتي طول كشيد تا پلاستيك آوردند. اما موقعي كه مي خواستند پلاستيك دور تابوت بپيچند ديگر اثري از خون نبود. خلاصه چند روزي از خاك سپاري محمد علي گذشت كه وصيت نامه اش را پيدا كرديم، او وصيت كرده بود وقتي جنازه اش را براي طواف به حرم امام رضا (ع) برديم. چند دقيقه اي تابوتش را در كنار ضريح بگذاريم. به لطف و قدرت خدا همانطور شد كه وصيت كرده بود.
✍به روایت خواهربزرگوارشهید
📎جانشین گردان یدالله لشگر۵نصر
#سردارشهید_محمدعلی_نیکنامی🌷
●ولادت : ۱۳۴۳ مشهد
●شهادت : ۱۳۶۵/۱۲/۱۳ شلمچه ، عملیات کربلای ۵
🌺 صلوات
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/17505
18.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨🕊✨
👆ماجرای این خانم نابینا روشنیدی؟؟؟
اربعین را ثروت نساخت...
ایمان و پایمردی فقرا نگه داشت🌱😢😢🌱🦋
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/17506
25.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 توو دهنی مجید جوادی
در مــــــــــرز مــِـــــهـــــران...
#کربلا
#اربعین
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/17507
✍️ علی علیدوست قزوینی | ۳۸
برادران آقایی
چهار برادر در اسارت
«اکبر آقایی» کارمند بانک، «جعفر آقایی» معلم، «باقر آقایی» درجه دار شهربانی، «یحیی آقایی» نیروی مردمی، چهار برادری بودند که در اسارت بودند! تا جاییکه ما خبر داریم تنها خانوادهای بودند که چهار برادر با هم در اسارت بودند البته یک خانواده دیگری داشتیم که پدر به همراه دو فرزندش اسیر بودند یعنی خانواده بهارستانی شامل: حیدر بهارستانی پدر، غلام بهارستانی پسر که سرباز بود و قنبر بهارستانی نوجوان ده ساله ایشان، به هرحال دو برادر اسیر شده باشند متعدد داشتیم ولی چهار برادر فقط خانواده آقاییها بودند و اگر مورد دیگری هم بود ما خبر نداشتیم.
▪️اسارت اکبر و جعفر آقایی!
دوم مهرماه پنجاه و نه اکبر آقایی در حال ماموریت با ماشین بانک که جعفر نیز همراهش بود در حال رفتن از قصرشیرین به کرمانشاه بودند که به اسارت ارتش متجاوز بعثیها در آمدند و بعد از طی کردن مسیر انتقال به بغداد در استخبارات عراقی به دفعات متعدد، مورد بازجویی قرار گرفتند و شکنجه شدند و بعد از یک هفته به زندان «فیضلیه» در حاشیه بغداد، منتقل شدند و ما با آنها در زندان بغداد آشنا شدیم.
▪️اسارت باقر آقایی
در همین مدت کوتاه، جعفر و اکبر عراقی خبردار شده بودند که برادر دیگرشان آقا باقر نیز اسیر شده است ولی از اسارت آقا یحیی خبر نداشتند ما پنج ماه تمام در آن زندان با اعمال شاقه بودیم، یادم میآید که اولین تئاتر اسارت را با امکانات بسیار محدود در همان زندان مرحوم آقا جعفر نوشته و اجرا کردند.
▪️اسارت یحیی آقایی!
روز اول اسفند پنجاه نه ما را با ماشینهای مخصوص حمل زندانی که شبیه قفس بود از زندان به ایستگاه را آهن منتقل کردند در ایستگاه راه آهن یک سالن مخصوصی بود برای جابجایی اسرا، خب اسرا هم مطالبی روی دیوارهای این سالن نوشته بودند دو مطلب قابل توجه بود. اول اسیری روی دیوار سالن با ذغال نوشته بود: «یریدون لیطفئو نورالله به افواههم والله متم نوره ولو کره الکافرون» این آیه در آن ظلمتکده اسارت پرتو افشانی میکرد و بسیار امیدبخش بود. مطلب دوم که دیدیم اسم یحیی آقایی بود که خبر از اسارت خود داده بود. درست یادم نیست، اکبر آقا بود یا مرحوم آقا جعفر که گفت: علی آقا! برادر دیگرمان نیز اسیر شده! حالا شدیم چهار برادر در اسارت!
چهار برادر هم اردوگاهی شدند!
ما را به موصل یک آوردند، آقا باقر را قبل از ما موصل یک آورده بودند و بعد از مدتی با تقاضا از صلیب سرخ، آقا یحیی را نیز از اردوگاه رمادیه آوردند. حالا چهار برادر دورهم جمع شده بودند و همه ده سال اسارت را با هم بودیم مدت کمی هم، هم آسایشگاه بودیم، تقریبا هر روز همدیگر را میدیدیم.
▪️رنج مضاعف خانواده آقاییها
ماهها در اسارت، فقط به فکر خودمان بودیم هیچ وقت هم متوجه نشدیم این چهار برادر از اینکه شاهد اسارت همدیگر هستند چی میکشند!
تازه این یک طرف قصه بود، طرف دیگر قضیه پدر و مادر این عزیزان بودند که خانه و زندگی خود را از دست داده و بعنوان آواره جنگی در کرمانشاه سکنی گزیده بودند. حال و روز این پدر مادر را میتوان از حال روز پدران و مادران خودمان که یک فرزندشان اسیر بود فهمید! روزگار میگذشت و اسارت سپری میشد. داستان ۱۸ اسفند ۶۲ را همگی هم بندیها بیاد داریم و این برادران به ردیف پشت سر هم از ماشین پیاده میشدند در حالیکه خودشان کتک می خوردند شاهد کتک خوردن برادرانشان نیز بودند.
▪️ چشم روشنی برادران!
▪️نامهها میرفت و میآمد فقط آقا جعفر متاهل بود و یک دختر داشت، عکسهای این کوچولو باعث آرامش برادران بود در نامه فقط خبرهای خوش را مینوشتند.
▪️شهادت پدر در وطن!
در حالیکه برادران آقایی اسارت طولانی خود را پست سر میگذاشتند، در تاریخ ۲۰ اسفند سال ۶۳ هواپیماهای جنگی عراق کرمانشاه را بمباران میکنند و پدر بزرگوار این عزیزان شهید محمد آقایی در این بمباران به فوز عظیم شهادت نائل میشود، از این به بعد باید این مادر به تنهایی این بار سنگین زندگی را بدوش بکشد اسارت فرزندان شهادت همسر، آوارگی جنگی و سرپرستی سایر فرزندان خدا به داد دل این مادر برسد.
▪️مادر طاقت نیاورد!
ایام سپری شد و ۲۶ مرداد سال ۶۹ از راه رسید باز هم باهم آزاد شدیم ولی هنوز برادران آقائی از شهادت پدر خبر ندارند، در مرز خسروی همشهریان خبر شهادت پدر را به آنها میدهند و آنها ایام قرنطینه را با داغ پدر سپری کردند و از طرف دیگر به مادر خبر دادند که عزیزانت آزاد شدهاند و بزودی به دست بوسی شما مشرف خواهند شد، ولی قلب این مادر طاقت نمیآورد و با شنیدن خبر آزادی عزیزانش از کار میافتد وقتی برادران به خانه میرسند دیگر مادر هم عروج کرده بود، غم پدر و مادر یکباره بر دلهای این عزیزان مینشیند و حالا جعفر نیز به پدر و مادر پیوست! روحشان شاد و یادشان گرامی باد.
آزاده اردوگاه موصل
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/17509
26.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واکنش زائران حسینی در راهپیمایی اربعین به عکس سردار شهید حاجی زاده
اینجا موکب آستان مقدس مسجد جمکران در عمود ۱۰۹۰
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/17510
شادی روحش صلوات
3.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محسن افشانی
به نیابت از #رهبر زیارت آمدم😍
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/17512
جان می دهم
به پایِ دلِ
رهبرم
که هست؛
تنها طلایه دارِ زیارت نرفته هاااا...
7.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند:
اگر تو زندگیت دنبال خوشبختی هستی
در حضور ۷ نفر
این ۷ تا کار رو نکن...👆
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/17513
5.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفتم آقای رئیسی چرا تیم رسانه ای شما اینقدر ضعیفه؟
اینقدر کارهای بزرگ انجام می دهید و مردم متوجه نمی شوند.
اینطور باشه دور بعد رای نمی آورید.
نگاهی به من انداخت و گفتند:
بخوام رسانه رو قوی کنم باید مرتب از خودم تعریف کنم و کار خوبی نیست.
اما برای دور بعد نام من رو توی نامزدها نخواهی دید.
باتعجب گفتم چرا؟
گفت:
وقتی آمدیم اوضاع کشور واقعا بحرانی بود و خدا لطف کرد شرایط بهتر شد و کشور از لبه پرتگاه دور شد،الان دیگه هرکی رئیس جمهور بشه مشکلات کمتری خواهد داشت..!
#شهیدسیدابراهیمرئیسی🌸
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/17514
14.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا گریه میکنید که امام حسین ما را دعوت نکرد و از اربعین جا ماندهایم؟
صحبتهای شنیدنی حجت الاسلام حسینی قمی در برنامه سمت خدا شبکه سه در خصوص جاماندگان اربعین
💚✨💚✨💚
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/17515
5.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای قیمه خور امام حسین...
میگن فلانی برای غذا رفته.....
#امام_حسین
#اربعین
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/17517
8.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه میشد خود این خادم کوچولو رو میخوردیم 😃😍
دستکشم دستش کرده
#سفرنامه_اربعین
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/17518