<< دنیا یک خانه است>>
و
آدمها مانند یکی از وسایل خانه
🔸️بعضی کارد هستند
تیز ، برنده و بیرحم.
🔸️بعضی کبریت هستند
و آتش به پا میکنند.
🔸️بعضی کتری هستند
و زود جوش میآورند.
🔸️بعضی تابلوی روی دیوار هستند،
بود و نبودشان تاثیری در ماهیت خانه ندارد.
🔸️بعضی قاشق چایخوری هستند،
و فقط کارشان بر هم زدن است.
🔸️بعضی رادیو هستند
و فقط باید بهشان گوش کرد.
🔸️بعضی تلویزیون هستند،
و اهل اجرای نمایش اند .
اینها را فقط باید نگاه کرد..
🔸️بعضی قندان هستند،
شیرین و دلچسب.
🔸️بعضی دیگر نمکدان،
شوخ و بامزه.
🔸️بعضی یک بوفه شیک هستند،
ظاهری لوکس و قیمتی دارند ، اما در باطن تکه چوبی بیش نیستند.
🔸️بعضی سماور هستند،
ظاهرشان آرام ، ولی درونشان غوغایی برپاست.
🔸️بعضی یک توپ هستند،
از خود اختیاری ندارند و به امر دیگران اینطرف و آنطرف میروند.
🔸️بعضی یک صندلی راحتی اند، میشود روی آن لم داد ، ولی هرگز نمیتوان به آنها تکیه کرد.
🔸️بعضی کلاه هستند،
گاهی گذاشته و گاهی برداشته میشوند ولی در هر دو صورت فریبکارند.
🔸️بعضی چکش هستند،
و کارشان کوبیدن و ضربه زدن و خرد کردن است.
🔷️ و اما...
🔹️بعضی ترازو هستند،
عادل و منصف ، حرف حق را میزنند ، حتی اگر به ضررشان باشد.
🔹️عده ای تنگ بلورین آب هستند،
پاک و زلال اینها نهایت اعتمادند.
🔹️برخی آینه اند،
صاف صیقلی بدون کوچکترین خط و خش ، اینها انتهای صداقتند.
عده ای، چتر هستند،
یک سایبان مطمئن در هجوم رگبار مشکلات.
🔹️عده ای دیگر لباس گرم هستند،
در سرمای حوادث ، تن پوشی از جنس آرامش.
🔹️عده ای مثل شمع،
میسوزند و تمام میشوند ، ولی به اطرافیان نور و گرما و آرامش میدهند.
به راستی ما در زندگی کدام نقش را داریم؟
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
🍀 اللهم عجل لولیک الفرج
#فرصت بندگی
🌤 امروز را شروع میکنم بنام رب !
بنام او که به محض اینکه پیدایش کنی ،
برایت سنگ تمام میگذارد...
چه شانه گرمی داری خدا...
چه دست نوازشی داری خدا ....
🌤ای پشتیبان !
ای تنها حامی !
ای که الهام میکنی !
و با نشانه هایت با بندگانت صحبت میکنی ،
🌤 ای تنها قدرت !
که دستان تنهای مرا در دستان گرمت میفشاری !
تنهایمان نگذار ،
🌤زیرا آنوقت ما می مانیم و تنهایی و ترس ...
درها دیوار میشوند به رویمان ...
و امیدهایمان یک آرزوی دور از دسترس باقی می مانند....
🌤تنها نور وجود توست که دل ما را آرام نگه می دارد ....
نورت را مدام به دلمان بتابان...
الهی آمین 🤲
امروزتان بخیر
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
📝تبعیض ممنوع
حاجی داشت حرف میزد و سبزی پلو را با تن ماهی قاطی میکرد.
هنوز قاشق اول را نخورده، رو به عبادیان کرد و پرسید:
عبادی! بچه ها شام چی داشتن؟
گفت: همینو
دوباره حاجی پرسید:
واقعا؟جون حاجی؟
عبادی نگاهش را دزدید و گفت:
ماهی رو فردا ظهر بهشون میدیم
حاجی قاشق را برگرداند
عبادی گفت: بخدا فردا بهشون میدیم
حاجی همین طور که کنار میکشید گفت:
به خدا منم فردا ظهر می خورم!
شهید #ابراهیم_همت🕊🌹
"شهیدبرزگر"💫
@shahidBarzegar65
6.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 به خدای خود اعتماد کنیم
امروز را دریابیم
@dl_bekhooda_bespar♡••
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
عرض سلام واحترام
🌸راستش این روزا پیامهای زیادی از حاجتهایی که ازشهیدبرزگرگرفتین به دستم رسید.
خدامیدونه چقدرخوشحال شدم.
والبته شرمنده!!
شرمنده که مثل شماهااونقدرنتونستم درکش کنم.
🌸شنیدم خیلیهاواسش چله گرفتین؛عاشورا خوندین؛سرمزارش رفتین؛متوسل شدین و ...
حاجت گرفتین.
خیلیا درعالم رویادیدینش
باهاش حرف زدین.
نویدگرفتین.
ازاینکه نتیجه خوبی گرفتین الهی شکر
خوش به سعادتتون.
🌸دوم اینکه خیلی پرسیدن چراسفارش تبلیغ قبول نمی کنید؟
بایدبگم ممنون ازاعتمادتون.
انشالله وقتش که شدچشم.
🌸سوم اینکه تبادل انجام نمیدیم
لطفا صبورباشید
🌸ودرآخربعضی ازبزرگواران باهنرشون (استیکرسازی؛جلوه های ویژه و...)ماروشرمنده خودشون کردن.
هرهنری که ازجان ودل هدیه به شهیدداریددرکمال ادب قبول خواهیم کرد.
🌸سپاس ازلطفتون
تصویربالا:سمت چپ؛ آخرین نفرکنارسفره شهیدبرزگرهستند
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
🌿🌺﷽🌿🌺
🔸 پادشاهی را وزیری عاقل بودکه از وزارت دست برداشت.
پادشاه از دگر وزیران پرسید وزیر عاقل کجاست؟
🔹 گفتند از وزارت دست برداشته و به عبادت خدامشغول شده است
پادشاه نزد وزیر رفت و از او پرسید از من چه خطا دیده ای که وزارت را ترک کرده ای؟
🔻 گفت از پنج سبب:
🔸 اول: آنکه تو نشسته میبودی و من به حضور تو ایستاده میماندم اکنون بندگی خدایی میکنم که مرا دروقت نماز هم ، حکم به نشستن میکند.
🔹 دوم: آنکه طعام میخوردی و من نگاه میکردم اکنون رزاقی پیدا کردهام که اونمی خورد و مرا میخوراند.
🔸 سوم: آنکه توخواب میکردی و من پاسبانی میکردم اکنون خدای چنان است که هرگز نمیخوابد و مرا پاسبانی میکند.
🔹 چهارم: آنکه میترسیدم اگر تو بمیری مرا از دشمنان آسیب برسد اکنون خدای من چنان است که هرگز نخواهد مرد و مرا از دشمنان آسیب نخواهد رسید.
🔸 پنجم: آنکه میترسیدم اگر گناهی از من سرزند عفو نکنی، اکنون خدای من چنان رحیم است که هر روز صد گناه میکنم و او می بخشاید .
#حکایت
#زیبا_زندگی_کن 🦋👇
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
Join🔜 @mohandesi_fekr2
خواستم بگم خداهوامونو داره
پس نگران فردا نباشید
شبتون بخیر
"شهیدبرزگر"💫
@SbahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠💐☘🎻💕🎯
💧خدایا
به لحظه شاکریم .
توفقط هوایمان را داری
متوجه مان می باشی و همین نگاهت ،
میشود تمام دلخوشیِ دلهای خسته ،
والتیامی از تمام ظلمهایی فردی و اجتماعی
که به بندگانت نثارمی شود
همین نگاهت میشود
تنها امید دلهای ناامید ؛
که خستگی را کنار بگذارند
و امید داشته باشند به شروعی بهترازگذشته،
ولی نو ...
خدابه ما فرصتی دوباره داده
پس بگوخدایاشکرت
که طلوعی دیگربرآمد.
امروزتان بخیر.
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
📷 عکسی کمتر دیده شده از شهید جوانمرد قصاب
🔹️متروی تهران ایستگاهی دارد به نام #جوانمرد_قصاب
🔹️این جوانمرد، همیشه با وضو بود.
🔹️می گفتند: عبدالحسین، چه خبر از وضع کسب و کار؟ می گفت: الحمدلله، ما از خدا راضی هستیم، او از ما راضی باشه...!!
🔹️هیچکس دو کفه ترازوی عبدالحسین را مساوی ندیده بود، سمت گوشت مشتری همیشه سنگین تر بود.
🔹️اگر مشتری مبلغ کمی گوشت میخواست، عبدالحسین دریغ نمی کرد. می گفت: «برای هر مقدار پول، سنگ ترازویی هست.»
🔹️وقتی که میشناخت که مشتری فقیر است، نمی گذاشت بجز سلام و احوالپرسی چیزی بگوید. مقداری گوشت می پیچید توی کاغذ و می داد دستش.
🔹️گاهی هم پول را میگرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می داد دست مشتری و می گفت: «بفرما ما بقی پولت.»
🔹️این جوانمرد با مرام، چهل و سه بهار از عمرش را گذراند و در نهایت در یکی از عملیات های دفاع مقدس با ۱۲ گلوله به شهادت رسید.
⚘ ''شهید عبدالحسین کیانی'' همان ''#جوانمرد_قصاب'' است!⚘
اگرمکتب شهدا الگوی زندگیمان بود
وضع مردم این چنین نبود
فقط به کلام نگوییم
شهدا شر منده ایم ❤️
اگرهستیم...
شهدا رهرو میخواهند
یاربه دردبخورمی خواهند
زیرا
بانطق زیبا گره از کسی گشوده نمی شود.
مثل شهدا کلید دلهای بسته وناامید باشیم.
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
🌟 سال 60، در تنگه چزابه به شدت از ناحیه دست و پا مجروح شد و او را به بیمارستان شریعتی مشهد مقدس انتقال دادند.
تا جریان را فهمیدم سریع خودم را به مشهد رساندم.
🌟پزشکان معالج پس از معاینه و عکس برداری از دست محمد تشخیص دادند که شدت جراحت به حدی است که باید دست محمد از آرنج به پائین قطع شود!
🌟محمد خیلی بی تابی می کرد و راضی به این کار نمی شد، به او دلداری می دادم که این کار به نفع خودش است.
🌟با گریه گفت: «پس قبل از عمل مرا به حرم آقا امام رضا(ع) ببر!»
شب ایشان را مرخص کردم و با هم برای زیارت، به حرم امام رضا(ع) رفتیم.
🌟حال غریبی داشت، با گریه و زاری با امام رضا(ع) درد دل می کرد و حاجات خود را می خواست.
به نیمه شب که نزدیک شدیم من خوابم برد. ناگهان از صدای گریه از خواب پریدم.
🌟محمد بلند گریه می کرد و می گفت: «برادر بیا، امام رضا(ع) مرا شفا داد.»
صبح به بیمارستان برگشتیم.
🌟تا پزشک معالج برای معاینه آمد، محمد با شعف خاصی گفت: «دست من خوب است، دیگر نیاز به جراحی ندارد!»
پزشک با چشمانی متعجب و ناباورانه به محمد خیره شد.
🌟محمد خواهش کرد تا دوباره از دست ایشان عکس گرفته شود. رفتیم از دست ایشان عکس گرفتیم.
🌟وقتی دکتر عکس را دید با تعجب گفت: «این دست که مشکلی ندارد و نیازی به قطع کردن آن نیست!»
📚 از کتاب رو سفید قیامت!(جلد ۵-همسفر تا بهشت)
🌷هدیه به شهید عبدالمحمد آزمون صلوات,,شهدای فارس
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
6.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✘ منو بدجوری شکست / تحقیرم کرد!
✘ این همه عاشقش بودم، یهو کشید کنار!
✘ خیلی وقته دیگه محلّم نمیذاره!
※ حالم اصلاً خوب نیست...
حالتوبه خدابسپار
#استاد_شجاعی
"شهیدبرزگر"💫
@shahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گنجشک از باران پرسيد: «كار تو چيست؟»
باران با لطافت جواب داد: «تلنگر زدن به انسانهايى كه آسمان خدا را از ياد بردهاند...»
"گاهى بايد كركره زندگى را پايين بكشيم و با خود خلوت كنيم و به پيرامونمان با دقت بيشترى نگاه كنيم...
شايد چيزهايى را از ياد برده باشيم!"
✨شبتون سراسرآرامش
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹یکی ازجمعه ها
🌸او خواهد آمد
🌹به درد عشق
🌸درمان خواهد آمد
🌹غبارازخانه های دل بگیرید
🌸که بر این خانه
🌹مهمان خواهد آمد
🌸به امید ظهور مولایمان
🌹اللهم عجل لولیک الفرج
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃