•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•
عمو،مَرد،عزیز،بزرگ،رفیق،باوفا(: . . تولدتمبارڪعزیزِدلِما...✨💚 ✍🏻 زینبسلیمانی 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https:/
من اسطوره رفاقت مےخوانمٺ
رفاقتے که در زمین آغازش کردید
و پایانش به آسمان رسید...
چه رفاقتے بهتر از این؟!
ازشما مےشود خیلے چیزها آموخت
درست مثݪ حاج قاسم...
قطعا مڪتب حاجے
همان مڪتب شماست
چون راهتان
مقصدتان
هدفتان
یکےست!¡
|تولدٺمبآرڪایهاالرفیـق|✨
#چندخطبایاران
شهید محمد جواد قربانی
در اولین روز فروردین سال ۱۳۶۲متولد شد.
شهید قربانی خیلی زودتر از سن شرعی تکلیفات دینی را انجام داد و به نماز ایستادنش اشک شوق در چشمان مادر می آورد.😇
همسر شهید قربانی، خانم زهره محبی برادر زاده ی دوست شهید محمد جواد قربانی است. این همسر دلسوز و فداکار قبل از ازدواج به سوریه رفته بود و از خدا همسری خواسته بود متدین و باایمان💚
محمد جوادقربانی در تاریخ ۲۵/۸/۱۳۹۴شهید شد.🍂
#سالروزپرواز🕊
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•
#چندخطبایاران شهید محمد جواد قربانی در اولین روز فروردین سال ۱۳۶۲متولد شد. شهید قربانی خیلی زودت
قصه مدافعان حرم تمام ناشدنی است... 🍂💔
•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•
#آقامحمدهادے 💓 بهروایتخوآهر: یک بار هادی به من گفت: زینب، فیلم خداحافظ رفیق را دیده ای..؟ 🦋👇🏻🦋👇🏻
#آقامحمدهادے 💓
بهروایتخوآهر:
به نظرم هادی بیشتر ازهمه ما به خدا نزدیک و دلش صاف بود..🍃
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
حآلـم
بدوݩ
یآد ِنجف،
روبهراهـ
نیسٺ..!💔
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•
حآلـم بدوݩ یآد ِنجف، روبهراهـ نیسٺ..!💔 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
اے ماهترین ماهترین ماهترین ماه
اے از دلم آگاه و اِے حضرٺ دلخواه🙃
ٺحقیق نمودیم ڪہ اڪسیر بقا چیسٺ
از عرش یڪے گفٺ، علےًّ ولےالله😍
#یکشنبه_های_علوی_فاطمی 💚
•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•
حآلـم بدوݩ یآد ِنجف، روبهراهـ نیسٺ..!💔 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
بامت بلند باد که #دلتنگیات مرا
از هر چه هست غیر تو بیزار کردهاست...💔🍃
+بـآبـآعلے
#چندخط_بایاران
🍂سومین شهید مدافع حرم🍂
شهید مدافع حرم «خیرالله صمدی» از بازنشستگان تیپ ۳۶ انصارالمهدی (عج) استان زنجان است. شهید خیرالله صمدی از رزمندگان و ایثارگران دوران دفاع مقدس است که بعد از حضور مستمر در جبهههای دفاع مقدس به درجه جانبازی نائل شد
او حتی بعد از بازنشستگی برای دفاع از حریم آلالله و حرم حضرت زینب (س) لحظهای درنگ نکرد و عاشقانه به سوی شهادت شتافت.
طلب شهادت شهید خیرالله صمدی از محضر حضرت امام رضا (ع) بی جواب نماند و و درست یکسال بعد، صبح روز ۲۷ صفر، یک روز مانده روز شهادت امام رضا(ع)، آسمانی شد.🕊
#سالروزپرواز
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
#سخن_یار 🍃
🌷تنها راه رسیدن به #سعادت...
🛤←↑→↓
فقط
#بندگے
خداست!¡
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
#تلنگرانه 💡
نگاهی کنیم!
شایدمثلکسیکهقبایییاکتیراوارونهپوشیده،
ما هم لباس اسلام را وارونه پوشیدهایم!
👤شهیدمرتضیمطهری
﷽
#مردےدرآئینہ 💙
#قسمتچهلویڪم
#رمانمعرفتے :)
#قلمشہیدسیدطاهاایمانے 🌱
لالا ... ؟!
ڪم ڪم هوا داشت تاريڪ مےشد ... هنوز بہ حدے روشن بود ڪہ بتونم بہ راحتے پيداش ڪنم ... ولے هر چقدر چشم مےگردوندم بےنتيجہ بود ... جےپےاس مےگفت چند قدمے منہ اما من نمےديدم ...
سرعت رو ڪمتر ڪردم ... دقتم رو بہ اطراف بيشتر ... ڪہ ناگهان ...
باورم نمےشد ... بعد از 6 ماه ... لالا؟ ...
خيلے شبیہ تصوير ڪامپيوترے بود ... اون طرف خيابون ... رفت سمت چند تا جوون ڪہ جلوے یہ ساختمون ڪنار هم ايستاده بودن ... از توے جيبش چند تا اسڪناس لولہ شده در آورد ... و گرفت سمت شون ...
سريع ترمز ڪردم و از ماشين پريدم بيرون ... و دويدم سمتش...
- لالا؟ ... تو لالا هستے؟ ...
با ديدن من ڪہ داشتم بہ سمتش مےدويدم، بدون اينڪہ از اونها مواد بگيره پا بہ فرار گذاشت ... سرعتم رو بيشتر ڪردم از بين شون رد بشم و خودم رو بهش برسونم ... با فرارش ديگہ مطمئن شده بودم خودشہ ...
يڪے شون مسيرم رو سد ڪرد و اون دو تاے ديگہ هم بلند شدن ...
- هے تو ... با ڪے ڪار دارے؟ ...
و هلم داد عقب ...
- بريد ڪنار ... با شماها ڪارے ندارم ...
و دوباره سعے ڪردم از بين شون رد بشم ... ڪہ یڪے شون با يہ دست يقہ ام رو محڪم چنگ زد و من رو ڪشيد سمت خودشون ...
- با اون دختر ڪار دارے بايد اول با من حرف بزنے؟ ...
اصلا نمےفهميدم چرا اون سہ تا خودشون لالا رفتہ بود ... توے همون چند ثانيہ گمش ڪرده بودم ... اعصابم بدجور بهم ريختہ بود ...
محڪم با دو دست زدم وسط سينہاش و هلش دادم ... شڪ نداشتم لالا رو مےشناخت ... و الا اينطورے جلوے من رو نمےگرفت ...
- اون دخترے ڪہ الان اينجا بود ... چطورے مےتونم پيداش ڪنم؟ ...
زل زد توے چشم هام ...
- من از ڪجا بدونم ڪارآگاه ... يہ غريبہ بود ڪہ داشت رد مےشد ...
- اون وقت شماها هميشہ توے ڪار غريبہ ها دخالت مےڪنيد؟ ...
صحبت اونجا بےفايده بود ... دستم رو بردم سمت ڪمرم، دستبندم رو در بيارم ... ڪہ ...
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️