eitaa logo
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ•
1.5هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
166 فایل
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ• - إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ . - به خاطر بهشت عاشق شهادت نباش ! به خاطر قرب الهـی، رسیدن به خدا عاشق شهادت باش '! کپی ؟ صدقه‌جاریست . خادم کانال : @oohhaoo .
مشاهده در ایتا
دانلود
#زیارت_شهدا 🔺۱ سوره #قدر هدیه به شهید محمد کامران شب #جمعه یادی کنیم از #شهدا🌹 🌱🌷🌱🌷🌱 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @Shahidmohammadhadizolfaghari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#دل_نویس مـاجـراے مـن و مـعـشوق مـرا پـایـان نیست...••| نیـمه شـب بـاز هـواے حـرمـش زد بـه سرم|💔| 🌹🥀🌹 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 @Shahidmohammadhadizolfaghari
#رزق_شبانه 🌹 ۵ صلوات به نیت تعجیل در فرجِ حضرت مهدی(عج) 💔آقامون #غریبه 😔 🌹🍂🌹🍂🌹 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @Shahidmohammadhadizolfaghari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#سـلـام_آقـاے_غریـبم یـاصاحب‌الـزمـان❗️ چگونه‌سر‌کنم بدون عشق صبح وشام را چـه عـلتی بـیاورم نـدیـدن مـدام را|💔| شـلوغ شـد دل من از برو بـیاے هر کسے ولـی دوبـاره یـاد تو شـکسـت ازدحـام را 🌹🥀🌹 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 @Shahidmohammadhadizolfaghari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️فصل5⃣ (ع) توی خیابان شهید مغازه فلافل فروشی داشتم. ما اصالتاً ایرانی هستیم اما پدر و مادرم متولد شهر کاظمین می باشند. برای همین نام مقدس (ع) که به امام کاظم و امام جواد گفته می شود، برای مغازه انتخاب کردم. همیشه در زندگی سعی می کنم با مشتریانم خوب برخورد کنم. با آنها صحبت کرده و حال و احوال می کنم. سال بود که یک بچه مدرسه ای، مرتب به مغازه من می آمد و فلافل می خورد. این پسر نامش و عاشق سُس فرانسوی بود. نوجوان خنده رو و شاد و پرانرژی نشان می داد. من هم هر روز با او مثل دیگران سلام و علیک می کردم. یک روز به من گفت: ‌آقاپیمان، من می تونم بیام پیش شما کار کنم و فلافل ساختن را یاد بگیرم. گفتم: مغازه متعلق به شماست، بیا. از فردا هر روز به مغازه می آمد. خیلی سریع کار را یاد گرفت و شد. [۱] 🌹🥀🌹 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 @Shahidmohammadhadizolfaghari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️فصل5⃣ (ع) چون داخل مغازه من همه جور آدمی رفت و آمد داشتند، من چند بار او را امتحان کردم، دست و دلش خیلی بود. خیالم راحت بود و حتی دخل و پولهای مغازه را در اختیار او می گذاشتم. در میان افراد زیادی که پیش من کار کردند هادی خیلی متفاوت بود. انسان کاری، باادب، خوش برخورد و از طرفی خیلی شاد و خنده رو بود. کسی از همراهی با او نمی شد. با اینکه در سنین بلوغ بود، اما ندیدم به دختر و ناموس مردم کند. باطن پاک او برای همه نمایان بود. من در خانواده ای مذهبی بزرگ شده ام. در مواقع بیکاری از قرآن و نهج البلاغه با او حرف می زدم. از مراجع تقلید و علما حرف می زدیم. او هم زمینه خوبی داشت. در این مسائل هم کلام هم می شدیم. یادم هست به برخی مسائل دینی به خوبی مسلط بود. ایام را در هیئت حاج حسین کار می کرد.  مدتی بعد مدارس باز شد. من فکر کردم که هادی فقط در تابستان می خواهد کار کند، اما او کار را ادامه داد! فهمیدم که کرده. با او صحبت کردم که درس را هرطور شده ادامه دهد، اما او تجدید آورده بود و اصرار داشت ترک تحصیل کند. [۲] 🌹🥀🌹 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 @Shahidmohammadhadizolfaghari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا