eitaa logo
شهید مدافع حرم محمد حسن قاسمی
233 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
10.1هزار ویدیو
32 فایل
کارشناس بیهوشی و مسئول راه اندازی بیمارستانهای میدانی در سوریه که در حین انتقال مجروحین به بیمارستان حلب در حمله تروریستهای تکفیری به آمبولانس به شهادت رسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ شوق دیدار تو سر رفت زپیمانہ ما کے قدم مے‌نهے ای شـاه بہ ویرانہ ما ما هنوز ای نفست گرم پُر از تاب و تبیم سر و سامان بده بر این دل دیوانـہ ما صبح جمعه تون مهدوی! @ShahidMohammadHasanGhasemi
دوسدارم خنده هایت را! وقتی که میخندی حتی درد هم زیبا میشود! محمد حسن جان روز میلادت مبارک! کاش امروز دوباره متولد شوی! زندگی ام تورا کم دارد! 🎉تولدت آسمانی بهترینم🎉 @ShahidMohammadHasanGhasemi
﷽ ای باری اگر هست ببندیـد !! ایـن خانـــه اقامتگهِ ما نیست ... 🕊 @ShahidMohammadHasanGhasemi
سلام دوستان مژده مژده کانال شهید محمدحسن قاسمی در ایتا به روز رسانی شد.🌹 اکنون می توانید کلیه مطالب کانال تلگرامی شهید را در ایتا داشته باشید و موضوع دلخواهتان را در کانال جستجو کنید.🌹 از این پس کلیه مطالب کانال همزمان با تلگرام در ایتا نیز منتشر می شود.🌹 در صورت فیلتر شدن تلگرام کانال در ایتا به فعالیت خود ادامه می دهد.🌹 آدرس کانال شهید در ایتا https://eitaa.com/ShahidMohammadHasanGhasemi
: : داشتم فکر می‌کردم، بعضی کتاب‌ها به یک بار خواندن هم نمی‌ارزد5، همان اسم و تصویر جلدشان را توی کتاب‌فروشی ببینی برای هفت پشتت کافی‌ست، بعضی کتاب‌ها به روزنامه می‌ماند، تاریخ مصرف دارد، بعضی کتاب‌ها را کافی‌ست یک‌بار بخوانی، بعضی کتاب‌ها را باید بار دوم زیرِ مطالب مهمش خط بکشی یا جایی یادداشت کنی تا همیشه یادت بماند، بعضی کتاب‌ها را ولی هزار بار هم بخوانی کم است، هر روز، هر لحظه...باید حفظ بشوی از بس که می‌خوانی، بعضی کتاب‌ها را باید نوشید؛ جرعه جرعه؛ تشنه تشنه؛ کتاب‌ها با هم فرق دارند خب! می دانی رفیق! بعضی کتاب‌ها را باید بگذاری آن ردیف‌های بالای قفسه کتابخانه‌ات، سال به سال هم لازم نمی شوند، شاید هم نخوانده بگذاری آنجا تا اگر لازم شد جایی بگویی که مثلاً بله من هم کتاب‌های فلانی را دارم!!! بعضی کتاب‌ها را باید بگذاری ردیف های پایین‌تر که دمِ دست باشند. بعضی را روی میز تحریرت، بعضی را روی قفسه کوچک کنار تخت‌خوابت، بعضی کتاب ها را ولی باید همیشه همراه داشته باشی،‌ همه جا و همه وقت لازم می شود یک نگاهی به آن بیاندازی: هَند بوک است به قول آن طرفی‌ها! کتابها با هم فرق دارند خب! * (1)‌کتاب می‌گفت: من هدایتم! نورم! بشارت! نمی خواهی مرا بخوانی؟ و من گیج و منگ نگاهش می‌کردم: هدایت؟ نور؟ (2)‌‌کتاب می‌گفت: برای مؤمنین شفاء و رحمت هستم؛ اگر مرا بخوانند! ...شفاء؟رحمت؟ (3)‌کتاب می‌گفت: راهی که من نشانتان می دهم، رَد خور ندارد! از همه راه ها مطمئن تر است و به هدایت نزدیک‌تر! شماها توی این گردنه‌های دنیا، توی این تاریکی‌ها راه را گم می‌کنید، راه‌نما نمی‌خواهید؟ (4)‌کتاب می‌گفت: من برای یادآوری آمده‌ام، آمده‌ام حقیقتِ ناب را یادتان بیاورم، شماها خیلی فراموش‌کارید...و من هر چه فکر می‌کردم چیزی یادم نمی آمد! (5)‌کتاب می‌گفت: من فرقان هستم، می‌توانم حق و ناحق را نشانتان بدهم، دنیای شما پر از شبهه و فتنه است، پر از صحنه‌هایی که تشخیص برایتان سخت می‌شود، شماها زود فریبِ ناحق را می خورید! (6)‌کتاب می‌گفت: من موعظه هستم، نصیحت های من را گوش کنید...و من سرکش بودم و از همان اوّلش هم از نصیحت و موعظه و این طور حرفها بدم می آمد! (7) کتاب می‌گفت: هرقدر دوست داری، هرقدر می‌توانی از من بخوان!... و من لج کرده باشم انگار، همان قدر که می‌توانستم هم نمی‌خواندم! (8) کتاب می‌گفت: چرا به نوشته‌های من فکر نمی‌کنید؟ مگر رویِ درِ دلهای‌تان قفل خورده‌است؟؟؟... و من قفل درِ دلم را نگاه می کردم و وحشت می‌کردم! کتاب می‌گفت و ما گوش نمی‌کردیم... می‌دانی رفیق! بعضی کتابها مظلوم‌اند انگار؛ مهجورند؛ حرفشان حق است، ولی کسی باورشان نمی کند! * داشتم فکر می‌کردم بعضی حرفها را باید از یک گوش شنید و از همان گوش بیرون کرد. بعضی حرفها را ولی باید با با دوتا گوشِ اضافه شنید، بعضی حرفها را باید با ریکوردرت ضبط کنی و توی راه و تاکسی و مترو و اتوبوس و هواپیما گوش‌کنی. بعضی حرفها ولی زمان ندارند! جاودانه اند! حرفِ حساب اند! یک عمر باید گوش کنی و تکرارشان کنی! ...مثل حرفِ همین کتاب: حرفی برایِ تمام فصول! بسم الله الرّحمن الرّحیم (1) قَد جاءَکم مِنَ اللهِ نورٌ وَ کتابٌ مُبین. (مائده/15) هدیً و بشری للمؤمنین. (نمل/2) (2) وَ نُنَزِّلُ مِنَ القرآنِ ما هُوَ شِفاءٌ و رحمةٌ للمؤمنینَ...(اسراء/ 82) (3) اِنَّ هذَا القُرآنِ یَهدِی لِلَّتی هِیَ اَقوَمُ... (اسراء/9) (4) وَ اَنزَلنا اِلیکَ الذّکرَ...(نحل/ 44) (5) تَبارَکَ الَّذی نَزَّلَ الفُرقانَ عَلی عَبدِه لِیَکونَ لِلعالمینَ نذیراً. (فرقان/1) (6) هَذا بیانٌ لِلنّاسِ وَ هُدیً وَ مَوعِظَهً لِلمُتَّقین. (آل عمران/183) (7) فَاقرَؤُوا ما تَیَسَّرَ مِنَ القرآن. (مزّمّل/ 20) (8) اَفَلا یَتَدَبَّرُونَ القُرآنَ اَم عَلی قلوبٍ اقفالُها.(محمّد/ 24) به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi
﷽ بار ديگر صبح شد بيدار شد اين زندگی ای تمام حس بودن‌های من صبحت بخير! @ShahidMohammadHasanGhasemi
فارق از هر نوع سیاست، چپ و راست و جناحی باید بگم قدر شهیدامون رو بدونیم کسایی که بدون هیچ منتی خونشون ریخته شد تا دست هر حروم زاده ای به ناموسمون نرسه!
🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸 وقتی به کودک میگین: «مامان کفشات رو پات میکنه عزیزم.» «بیا خوشگلم، بذار دکمه هات رو ببندم.» «برای انجام تکالیفت کمک نمی خوای؟» همیشه این کمک ها از طرف شما بدون غرض و با محبت بیان می شوند. اما نتیجه همیشه یکی است: «تو به مامان احتیاج داری. خودت نمی تونی از عهده کارهایت بر بیایی.» این روزها پرورش استقلال کودکان برای والدین دشوار شده و نیاز به تمرین جدی دارد. @farzandeman 🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
بچه هایی که به علت انرژی زیاد تمرکزشان پایین است، کلاس ورزش بروند بعد از این کلاس ها به کودک دیکته بگین میبینید که غلطاش کم شده خیلی از بی دقتیها برای انرژی زیاد است @farzandeman
به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohamnadHasanGhasemi
💓 بی تو این دیده، کجا میل به دیدن دارد؟! قصه عشق... مگر بی تو شنیدن دارد؟!💓 در دوران دانشجویی در طرح تقویت مبانی معرفتی که توسط دانشگاه امام صادق علیه السلام برگزار می‌شد، در دو تابستان، در تهران و مشهد شرکت کرد و بعد از همین طرح‌ها بود که مسائل ارزشی برایش مفهوم بسیار عمیق‌تری پیدا کرده بود و این امر در سخن و مرامش کاملا آشکار بود و زمینه را برای علاقه به ورود به دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله برایش فراهم کرد. محمد حسن در سال ۹۴ وارد دانشگاه بقیه الله شد و این در حالی بود که حداقل از سال ۹۲ طبق مستندات وبلاگش سودای رفتن به سوریه را در سر داشت. از همان ابتدای ورود به سپاه، سراغ سوریه را گرفته بود چون معتقد بود سوریه خط مقدم مبارزه با استکبار جهانی است. آن روز‌ها آرزوی دامادیش را داشتیم و برایش خواستگاری می‌رفتیم. می‌گفت هرجا رفتید بگویید تا جنگ هست من باید در صحنه باشم. اگر در آرزوی رسیدن به یک زندگی مرفه بی‌دغدغه هستند من مورد مناسبی نیستم. اگر با این مسئله مشکل نداشتند پا پیش بگذارید. می‌خواهم از ابتدا واقعیت زندگی مرا بدانند و با بصیرت بپذیرند. به او می‌گفتم آخر کی تن به چنین شرایطی می‌دهد؟ و دخترش را به کسی بدهد که به احتمال زیاد از ابتدای جوانی بیوه شود و همیشه تن و بدنش بلرزد که قرار است اتفاقی برای تو بیفتد؟ می‌گفت این از ضعف ایمان و نگرش ماست این چه طور تاسی به زهرای مرضیه است؟! زهرای عزیز ۹ سال با همسرش زندگی کرد و علی تمام وقت در میدان‌های کارزار بود و مجروح و خونین به خانه می‌آمد. ولی این مساله زهرا را دچار آشوب و استرس نمی‌کرد چون می‌دانست یک بار به دنیا آمده‌ایم و یک بار هم می‌میریم و این مساله مقدر الهی است و اگر تقدیر بر مرگ باشد در بستر هم باشیم خواهیم مرد و اگر تقدیر بر زندگی باشد در بحرانی‌ترین صحنه‌های نبرد هم جان به در خواهیم برد. در این میان باید زندگی کنیم آن هم بر مبنای تکلیف و وظیفه‌ای که بر دوشمان نهاده شده است. چه زن و چه مرد فرقی نمی‌کند. معتقد بود عمری مرگ بر آمریکا را شعار دادیم و اتفاقی نیفتاد باید برای محو استکبار جهانی به پاخیزیم و تا نابودی کامل جبهه ی استکبار و تشکیل حکومت حق تلاش کنیم. ✨ بهار یعنی تو ... تـــو یعنی چهار فصل من من متولد "هزار و سیصد و بعد از تو" ام ...✨ به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید @ShahidMohammadHasanGhasemi ‌‌‌ ‌‌ ‌
﷽ از مشرق نگاه تـــو خورشیـد میدمـــد صبحی که با تـــو آغــاز میــشود دیدنی ست ... 🌷 @ShahidMohammadHasanGhasemi