eitaa logo
شهید مدافع حرم محمد حسن قاسمی
233 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
10.1هزار ویدیو
32 فایل
کارشناس بیهوشی و مسئول راه اندازی بیمارستانهای میدانی در سوریه که در حین انتقال مجروحین به بیمارستان حلب در حمله تروریستهای تکفیری به آمبولانس به شهادت رسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 🌷🌷🌷همه منتظر بودند ببینند حال مادر شهید چطور می‌شود، بی‌تاب می‌شود؟ گله ای... حرفی... اما مادر مصطفی چیزی نگفت و محکم ایستاده بود. پرسیدند: "حالا شما چه می‌کنید؟ به علیرضا نوه اش اشاره کرد و گفت: "مصطفایی دیگر تربیت خواهم کرد...🌷🌷🌷 احسنت بر این مادران شهدا، که الگوی خود را حضرت زینب(س) قرار میدهند🌹 🕊اینجامعراج شهداست🌹👇 @Ravian_shohada
هدایت شده از عمارمدیا
2.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#جنگ_ارزی / برش ١ #حسن_عباسی ٢ راه برای نجات #اقتصاد ایران @Ammar_media 🎞 عمارمدیا
﷽ ✨ و شهیــــد ... چہ زیباست این نام و چہ گوش نواز یعنی ڪسی ڪـہ شهـادت می دهد با خویش، بہ درستیِ راهی ڪہ رفتہ است ... سلام صبحتون شهدایی! @ShahidMohammadHasanGhasemi
به مناسبت سالروز عروج سردار به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi
سردار شهید فرمانده حماسه‌ساز گردان مالک اشتر در آزادسازی خرمشهر بود که تا سومین مرحله این فتح بزرگ پیش رفت اما در سومین مرحله  پس از هشت بار مجروحیت در 20 اردیبهشت ماه 1361 به شهادت رسید. او فرمانده محبوبی بود که در سالروز شهادتش بخشی از خاطرات همرزم و برادرش را می‌خوانیم: * مأموریت سخت برای آزادسازی : در نخستین شب آغاز باید با قایق عرض کارون را عبور می‌کردیم و بین درختان کوتاه استتار می‌کردیم. گفت: «شما باید یک هفته در محاصره دشمن بجنگید؛ هر قدر می‌توانید مهمات بردارید». این راهنمایی و تدبیر او در مقاومت بچه‌ها بسیار تأثیر داشت. با همه شرایط و حملات شدید دشمن، فرماندهی خاکریز را از دست دشمن آزاد کرد و تا آخر هم آن را حفظ کرد. بچه‌ها همه خسته بودند، اما خاکریز حفظ شده بود؛ از خوشحالی، رزمندگان را در آغوش می‌کشید؛ با توجه به اینکه بسیاری از بچه‌ها مجروح و شهید شده‌ بودند، دوباره گردان را سازماندهی کرد و خطاب به بچه‌ها گفت: «ما مأموریت سختی در پیش رو داریم». * جراحت دستش را از نیروها مخفی می‌کرد. در مرحله دوم عملیات، پس از تصرف ایستگاه حسینیه، گردان تا سیل‌بند مرز پیاده حرکت کرد؛ نیروها باید تا توپخانه عراق می‌رفتند؛ به نیروها گفت: «تا می‌توانید سلاح سبک با خودتان بیاورید، چون سلاح سنگین در مرحله بعد به درد کار ما نمی‌خورد». وقتی نیروها به پشت خاکریزهای مقر توپخانه عراق رسیدند، با فریاد الله‌اکبر و شلیک کلت منور، دستور حمله را صادر کرد؛ در اینجا دست بابایی مجروح شد، اما نگذاشت بچه‌ها بفهمند. نیروها به طرف حرکت کردند، این گردان در 5 کیلومتری خرمشهر با یک گردان ارتش به طرف دشمن حمله را آغاز کرد؛ درگیری شدید رخ داد و عراق لشکرهای زرهی خود را وارد صحنه نبرد کرد؛ نیروها با کمبود مهمات، خصوصاً گلوله آرپی‌جی روبه‌رو شده بودند؛ دنبال مهمات در میان خاکریزها می‌گشتند؛ تا اینکه از راه رسید؛ او با موتور مهمات می‌آورد و بچه‌ها تانک‌ها را هدف قرار می‌دادند. دو روز بعد که خط شکسته شد، یک هلی‌کوپتر در خط به زمین نشست و با دستی گچ گرفته از آن پیاده شد؛ گردان را جمع کرد و گفت: «یک مرحله دیگر مانده تا را از محاصره نجات بدهیم». او صحبت می‌کرد و بچه‌ها از شدت علاقه‌ای که به او و سخنانش داشتند، گریه می‌کردند. باید گلوگاه به را می‌بست. مرحله سوم عملیات آغاز شد و نیز با دیگر بچه‌ها فقط در مقابل دشمن می‌جنگید؛ او به عنوان فرمانده گردان و با یک دست تانک‌های دشمن را هدف قرار می‌داد. تمام بچه‌های مالک، یک (س) را همراه داشتند؛ درگیری شدید شده بود و همه به فکر مقاومت بودند؛ در این گیر و دار، بر اثر اصابت تیر مستقیم به شهادت رسید، اما نمی‌گذاشتند بچه‌ها از این خبر، مطلع شوند؛ چون در این صورت هیچ روحیه‌ای برای آزادی باقی نمی‌ماند. * از هیچ چیزی نمی‌ترسید: ، برادر فرمانده شهید ، در توصیف شخصیت او می‌گوید: چیزی که در وجود این بشر وجود نداشت، ترس بود؛ در آن وضعیت دشوار که دشمن با تمام توان زرهی‌اش به ما حمله کرده بود، خیلی آرام و با وقار پشت خاکریز قدم می‌زد و نیروها را آرایش می‌داد؛ طوری که تعدادی از برادرها به ایشان اعتراض کردند و گفتند: «! چرا مسایل امنیتی را مراعات نمی‌کنید». خود به این امر کاملاً آگاه بود و می‌دانست که باید مراعات کند؛ ولی اگر او در زیر آن آتش سنگین کمر خم می‌کرد، دیگر روحیه‌ای برای نیروهای زیردست او باقی نمی‌ماند که با دشمن دست و پنجه نرم کنند؛ از این رو، با قامتی استوار قدم برمی‌داشت و هوشمندانه رزم‌آوران گردانش را هدایت می‌کرد. به واسطه جراحت در مرحله اول و قطع انگشت دستش، با دست گچ گرفته در منطقه حضور پیدا کرده بود و می‌گفت: «تقدیر خداوند هر چه باشد، همان اتفاق می‌افتد و اگر نوبت من رسیده باشد، خودش به سراغم خواهد آمد». از این رو، هیچ واهمه‌ای از آتش دشمن نداشت و با شلیک‌های ممتد آرپی‌جی، تانک‌های دشمن را شکار می‌کرد تا اینکه در شامگاه دوشنبه بیستم اردیبهشت بود که در حین شلیک یکی از همین آرپی‌جی‌ها مورد اصابت رگبار گلوله‌های خصم متجاوز قرار گرفت و به شهادت رسید. به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi
به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi
: حاج آقا محمدرضایی، معلم ، دوران و او را چنین ترسیم می کند: در کلاس سوم ابتدایی در دبستان نوبنیاد شال قزوین در سال 1340 آموزگار او بودم. شاید باورکردنی نباشد که من بگویم پس از 46 سال هنوز آن جذبه ی کودکی، لبخندهای ملیح و جسارت مثال زدنی او در جلوی چشمان من رژه می روند. آن روزها در مدارس روستاها هیچ نوعی امکانات ورزشی نبود. تنها سرگرمی بچه ها این بود که در زنگ تفریح با هم کشتی می گرفتند و عجیب که احمد همیشه داوطلب کشتی گرفتن با بزرگ تر از خود بود. پس از چند سال وقفه دوباره در سال 1347 معلم او در دبیرستان رشدیه همان روستا بودم. آنگاه هر دو به تهران مهاجرت کردیم و از هم جدا شدیم. که دبیرستان را تمام نکرده بود، به نیروی هوایی رفت. خیلی تعجب آور بود که او بتواند در فضای آن روزهای نیروی هوایی ادامه ی کار دهد و سرانجام در سال 55 با هر ترفندی خود را از آن محیط نظامی آزاد کرد. درست در همین سال بود که متحول شد و با یک چرخش فوق العاده به زهد و معنویت روی آورد و عاشق (ره) شد. شده بود یک مبلّغ تمام معنا برای و در هر فرصتی که به دست می آمد خیانت های رژیم را آشکار می ساخت. در همین سال ازدواج کرد و برای امرار معاش به رانندگی کامیون روی آورد. بچه های نازی آباد در جنوب تهران به خوبی به یاد دارند که چگونه قهوه خانه ی حاج رضا در میدان پارس را برای تبلیغات ضد رژیم قرق کرده بود. پیروز شد و جزء گروه های نخستینی بود که خود را به رساند و عضو رسمی آن شد. او تمام تجربه ی خود در دوران قبل از انقلاب را در اختیار نظام قرار داد و با همان روحیه ی شجاعانه وارد جنگ شد. به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi
فرازی از وصیت نامه خدایا، این بنده ضعیف و ذلیل و گناهکار تو می خواهد که او را ببخشی و بیامرزی و قلم عفو بر اعمال او بکشی. خدایا به من توفیق بده که به عهد خود که با تو بسته ام و هر بار با تکرار گناهان به آن عمل نکرده‌ام، این بار وفا نمایم. خدایا قَسَمت می دهم بر محمد و آل محمد(ص) قبل از اینکه مرا از این دنیا ببری، تمامی گناهانم را ببخش و به من آنقدر توانایی بده تا آخرین نفسی که زنده هستم بنده مخلص تو باشم و در راه تو و برای تو حرکت نمایم. خداوندا عاجزم و بیچاره، فقط امید به لطف و کرم و فضل تو دارم. خداوند تو را سپاس که در زمانی و عصری زنده هستم که پس از عمری گناه و بیچارگی اکنون تحت لوای حکومت اسلامی زندگی می‌کنم و حال که دشمنان تو کمر به نابودی اسلام و مسلمین بسته‌اند در صف مجاهدان راه تو قرار دارم و از نعمت بزرگ شرکت در جنگ حق علیه باطل و اسلام و کفر برخوردارم…. خدایا تو خود شاهدی که خلقِ تو را در سرتاسر عالم به بند کشیده‌اند و با انواع حیله‌های شیطانی بر آنها به ناحق حاکم شده‌اند و اکنون که بنده ای از بندگان تو و فرزندی از فرزندان پیامبر بزرگ تو برای برقراری حاکمیت قوانین تو با رهبری امت مسلمان ایران قیام نموده و چنین امتی را یکپارچه و یکصدا برای برافرازی پرچم لااله الا الله به حرکت درآورده، گرگان و کفتاران تاریخ به این انقلاب و امت اسلامی حمله ور شده‌اند، پس به رزمندگان ما توانایی و قدرت رویارویی با حملات این درندگان تاریخ عطا فرما تا با پیروزی به لشگریان کفر صدامی باب فتح قدس را بگشایند و ضربه نهایی را بر پیکر جباران و ستمگران فرود آورند، زیرا تمام مستضعفان و در بندان به اسارت کشیده شدگان چشم امید به این انقلاب دوخته‌اند… خدایا از تو می خواهم اگر در راه تو و به دست دشمنان تو کشته شدم، مرا به عنوان شهید در راهت بپذیری؛ زیرا که گناهانم زیاد است و طاعاتم اندک... به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi
📄روایت ریکاردز از دیدار با بزرگترین جاسوس آمریکا 🔺فقط یک نفر تابه‌حال مدیر دو آژانس امنیت ملی NSA و سازمان اطلاعات مرکزی CIA بوده است؛ آن شخص، بازنشسته‌ی چهار ستاره(⭐️⭐️⭐️⭐️) ژنرال مایکل هایدن است؛ یعنی بزرگ‌ترین جاسوس آمریکا است. 🔺ریکاردز از ملاقات خود با ژنرال هایدن سخن می‌گوید: در ۱ ژوئن ۲۰۱۵ (دوشنبه، ۱۱ خرداد ۱۳۹۴)، من این خوش‌بختی را داشتم که با مایک هایدن در ساختمان کنگره‌ آمریکا در واشنگتن صحبت کنم. هر دوی ما به‌عنوان بخشی از کنفرانس محرمانه‌ای که موضوع آن در مورد وضعیت ایران و ایالات‌متحده بود دعوت‌شده بودیم. 🔺جلسات در مورد غنی‌سازی اورانیوم و برنامه هسته‌ای ایران بود. مکالمه من با مایک هایدن درباره جنگ مالی جاری بین ایالات‌متحده و روسیه و ایران متمرکز شده بود. 🔺با توجه به سابقه اخیر جنگ مالی با ایران و روسیه، من از ژنرال هایدن در مورد فشار بیش‌ازحد سلاح‌های مالی توسط آمریکا پرسیدم؛ آیا با تحت فشار مالی قرار دادن ، و توسط ایالات‌متحده، این احتمال وجود ندارد که این کشورها سیستم‌های پرداختی و ارز مبادلاتی خود را ایجاد کنند؟ که این به‌نوبه خود باعث می‌شود سیستم دلاری ایالات‌متحده را به‌طور کامل کنار بگذارند. 🔺و اگر این اتفاق بیفتد آمریکا به‌عنوان منبع استحکام در جنگ مالی چه خواهد شد؟ 🔺 ژنرال هایدن پاسخ داد: «درست است! این‌یک مشکل برای آمریکا است؛ نه‌تنها امروز بلکه در آینده‌ی نه‌چندان طولانی این معضل وجود خواهد داشت. اگر شما بیش‌ازحد از استفاده کنید، تأثیر آن کمتر خواهد بود؛ چراکه شما به دشمنان خود انگیزه می‌دهید که برای توسعه سیستم‌های پرداختی جایگزین تلاش کنند.» 🔺مقامات نظامی و اطلاعاتی آمریکا این واقعیت را درک کرده‌اند که در حال حاضر نبرد در بازارهای مالی رخ می‌دهد؛ در نسبت با جنگ‌هایی که در هوا💨، زمین⛰ و دریا🌊 به‌صورت فیزیکی انجام می‌شد. ⚠️⚠️آیا مقامات نظامی، اطلاعاتی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران نیز این واقعیت را درک کرده‌اند؟؟! و به ضرورت ساخت سامانه‌هایی برای دفاع در رسیده‌اند؟؟! 📎 ادامه مباحثه با در رابطه با اهمیت را می‌توانید در وب‌سایت جنبش مردمی مقاومت در جنگ ارزی به آدرس زیر دنبال بفرمایید: 📎 http://currency-war.ir/?p=6230 @currency_war @Ammar_media 🎞 عمارمدیا
حتما بخوانید👆👆👆 دشمنان ما خودشان به راه حل برون رفت ما از بحران های اقتصادی اذعان دارند ولی داخلی ها اصرار بر ماندن در تحت سیطره قدرت های استکباری دارند!!! به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi
6.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
التماس دعا به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi
رفاقتی از جنس نور... همه مون میدونیم شهید زنده است و به انقلابی که به ثمر رسونده, سر میزنه و مدام اونو از گزند خطرات و تهدیدات حفظ میکنه. حالا تصور کنیم یا یکی از شهدا بتونیم رابطه دوستی - عاطفی برقرار کنیم.... فکر میکنین چه اتفاقی میفته !؟ روح شهید با روح شما رفیق و همراه میشه. از فردا حضور شهید رو همیشه کنار خودتون احساس میکنید چون روح شما همیشه همراهتونه ! در طول روز هواتونو داره ( موقع درس خوندن, نماز و انجام طاعات, غذا خوردن, مسجد رفتن, گردش و همه فعالیت ها.... ) براتون مدام دعا میکنه چون شهدا فوق العاده رفیق باز بودن و هستند ! نه تنها برای نماز صبح که بعد از مدتی برای خوندن نماز شب هایی باصفا بیدارتون میکنن. در هر مرحله از زندگی که چند گزینه انتخاب داشته باشید, به راحتی گزینه اصلح رو نشونتون میدن. لذت بندگی, عبادت, طاعت و معنویت رو به دوست خودشون خواهند چشاند. حالا به این مثلث فکر کنین : شما + دوست شهید شما + خــدا گام (1) : انتخاب فقط 1 شهید  خیلی مهمه فقط یک شهید انتخاب کنید. نگید من به یه گُردان شهید رو میزنم بلکه یکیشون جوابمو بده! شهدا در آخرالزمان اینقدر غریب و مظلوم اند که منتظر یه نیت پاک و باصفا هستن تا خودشونو نشون بدن. آلبوم شهدا رو باز کنید. اولین ملاک انتخاب شهید قیافه و صورت شهیده. ببینید با لبخند کدوم شهید ته دلتون خالی میشه، ذوق میکنید، به وجد میایید !؟ آفرین. درسته. این همون دوست شماست. گام (2) : عهد بستن با شهید یه جا که جلو چشمتون باشه بنویسید و امضاءکنید: با دوست شهیدم عهد می بندم پای رفاقت او تا لحظه شهادت خودم خواهم موند و از تذکرات دوستانه او به هیچ وجه رو بر نمی‌گردونم. گام (3): شناخت شهید تا میتونید از دوست شهیدتون اطلاعات جمع آوری کنید. ( عکس, متن, صوت, کلیپ, دستنوشته, وصیتنامه, خاطرات همرزمان, خاطرات همسر شهید, پوستر و ....) گام (4) : هدیه ثواب اعمال خود به روح شهید  از همین الان هر کار خیر و ثوابی انجام میدید مثل ( نماز واجب و مستحبی, ادعیه, زیارات, صدقه, حتی درس خواندن برای رضایت خدا, روزه و خمس و زکات و ....) سریع در ابتدا یا انتهای آن به زبان بیاورید: (خدایا طاعت من اگرچه ناقصه ولی یه نسخه از ثوابشو هدیه می‌کنم به روح دوست شهیدم ) طبق روایات نه تنها از ثواب شما کم نمیشه بلکه بابرکت تر هم خواهد شد! توجه: مطمئناً شهید با کمالات و رتبه ای که داره نیازی به ثواب ماها نداره. پس دلیل این گام چیه !؟؟ جواب: شما با اینکار ارادت و خلوص نیت و علاقتونو به شهید نشون میدید. یعنی به شهید میگید چیزی بهتر از ثواب اعمال یافت نکردم که تقدیم دوست کنم! گام (5): درگیر کردن خود با شهید ░ سریعا همین الان عکس بک گراند گوشی موبایلتونو عوض کنین و عکس شهید رو بذارید. از امروز همه پیامک ها و تماس هاتون توسط دوست شما بررسی میشه! ░ همینکارو برای دسکتاپ کامپیوتر هم انجام بدید. ░ محل کارتون, کیف جیبی, داشبورد ماشین, هرجا می تونید یه عکس یا نشونه از شهیدتون بذارید. ▒ صبح اولین نفر به دوست شهیدتون صبح بخیر بگید و شب هم آخرین شب بخیر... ▒ در طول روز تا میتونید با روح شهید حرف بزنید. ▒ مدام به او فکـــــــر کنید.   گام (6): عدم گناه در حضور رفیق !  خود شهید اسم این گام رو گذاشته: آخرین حجاب! روح شهید تا این گام 5 بسیار بسیار از شما راضیه و تمایل شدیدی به شروع رابطه داره ولی! آیا در حضور دوستی معنوی روحانی به این باصفایی میتوان گناه کرد!؟ نگاه هامون, رابطه مون با همکلاسی های نامحرم و اساتید نامحرم, چت با نامحرم, غیبت, دروغ, کاهل نمازی, کم فروشی, کم کاری در شغل, بداخلاقی در منزل و ..... جواب این سوال با خود شما.... گام (7) : اولین پاسخ شهید  کمی صبر و استقامت در گام 6 آنچنان شیرینی‌ای در این گام برای شما خواهد داشت که در گام بعدی انجام گناه براتون سخت تر از انجام ندادن اونه! ░ با افتخار منتظر برخی نشانه ها باشید: خواب دوست شهیدتون رو می‌بینید. مکاشفه ای در روز. دعوت به قبور شهدا و راهیان نور جنوب و غرب. پیامی, نشانه ای, گفتگویی و ...... انواع روزی های معنوی جدید... گام (8): حفظ و تقویت رابطه تا شهادت  گام های سختی را گذرانده اید. درست است؟ مطمئناً با شیرینی‌ای که چشیده‌اید از این مسیر خارج نخواهید شد.🌹🌹🌹 به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi