دعای فرج 👆 به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi

﷽ ✨ راز تحمل آن همہ سختی‌هاے جنگ همین عبارت ساده بود: ڪار براے خدا دلسردے ندارد. خودمان را براے خدا خالص ڪنیم. ِِِِ سلام صبحتون شهدایی! @ShahidMohammadHasanGhasemi

📹 از کجا اینقدر مطمئنی به خودت؟ 🔻قابل توجه حزب‌اللهی ها! #تصویری @Panahian_ir

#منبر_تصویری سخنران :حجت الاسلام #پناهیان ولایتمداری... کانال منبرهای دلنشین👇 http://eitaa.com/joinchat/748945410C1c7ac2a5aa

﷽ ✨ با زمزمۂ سرود یا رب رفتند چون تیر شهاب در دل شب رفتند تا زنده شود رسالت خون حسین با نام شکوهمند زینب رفتند ... سلام! صبحتون شهدایی! @ShahidMohammadHasanGhasemi

بخشی از دستنوشته های شهید محمدحسن قاسمی در آخرین ماه رمضان قبل از شهادتش در حلب، سوریه 9 رمضان 1437 مصادف با 26 خرداد 1395: بسم الله روز سختی بود. با زبان روزه از صبح تا افطار پشت فرمان بودم و کارهای مختلفی انجام دادم. افطار که شد مقر نصر بودم. حاج قاسم آمد. ادای احترامی کردم و برای خوردن افطار اجازه مرخصی خواستم. رخصت گرفتم. محافظ حاج قاسم نگاه چپی به کلت برونینگ کمرم کرد. توپخانه شدید می‌زد. می‌دانستم خبری باید در خلصه باشد. خنده‌ حاج قاسم می‌گفت خبر خاصی نیست. افطار کردم. داوود گفت دور ما در زیتان شلوغ شده. حرکت کردیم به سمت عامر تا وضع بیمارستان را چک کنیم. در مسیر داوود گفت: محاصره شدیم. به سرعت به خلصه رفتیم که به امور برسیم. من بودم و حاج یعقوب فرمانده بهداری حلب. داوود ترکش خورده بود و دور تا دورش خمپاره می‌خورد. یک عده را با آمبولانس فرستاده بود خلصه و خودش پیاده زده بود به راه. قضیه پیاده رفتنش طولانی است. چراغ خاموش حرکت کردیم به سمت برنه. تویوتا هایلوکس داخلش چراغ‌های اضافی و به درد نخوری دارد که لامذهب اصلا نمی‌گذارد در شب استتار کنیم. تک پوش آبی به تن داشتم درآوردم و روی چراغ‌های داخل ماشین انداختم. ادامه مسیر را برهنه می‌راندم. لعنت بر پدر و مادر پشه‌ها که در همین فرصت کمر و شکمم را به فنا دادند. برنه خبری نبود. تازه خبر پیاده رفتن داوود به گوشمان رسید. چراغ خاموش برگشتیم. گلوله‌های بی‌هدف زیاد به طرفمان می‌آمد ولی چیزی به ما نخورد. بیشتر از گلوله باید مواظب ماشین‌ها و تانک‌های چراغ خاموش مسیر بودم. برگشتیم خلصه. پیاده رفتیم طرف زیتان دنبال داوود. وسط راه حاج یعقوب منع کرد. برگشتم. داوود پیاده رسید. رفتیم ‌پیش خط خودی که پیاده‌ها را نزنید خودی هستند. داوود را سوار کردیم. ترکش به کمرش خورده بود. نفهمیده بود می‌گفت کمرم گرفته. پانسمان کردم. دنبال بچه‌های سوری زیتان رفتم نصر. گفتند زیتان امن است، نترس. برگشتم مقر خاطره نوشتم. به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi

متن دستنوشته به خط شهید👆 به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi

﷽ ✨ هر کدام از شهدای آخرالزمان، برابر بیست شهید جنگ بدر هستند. «رسول اکرم (ص)» 🌹شادی روح شهدا صلوات🌹 سلام صبحتون شهدایی! @ShahidMohammadHasanGhasemi

🎬 #کلیپ 📝« نفوذ یعنی.... » قسمت ۵ 🔺 تصمیم سازان 👤 استاد #رائفی_پور ✅ T.me/masaf ✅ sapp.ir/masaf ✅ eitaa.com/masaf ✅ gap.im/masaf ✅ ble.im/masafiranian ✅ iGap.net/masafiranian

﷽ ✨ مقدمه خوب شدن، دست سپردن به دست خوبان است و چه خوبی بهتر از شهید! بیا و همچون شهیدان بیکران باش! به فکر دردهای دیگران باش! سلام صبحتون شهدایی! @ShahidMohammadHasanGhasemi

🔴 واینگونه بود داستان بی لیاقتی وبی کفایتی پادشاهان قاجار ما. دوپادشاه، یکی ازایران (ناصرالدین شاه) ودیگری از ژاپن(می جی) دریک زمان به اروپا رفتند! محصولات این سفر برای دوکشور👆👆👆 🔺اکنون نیز شاهد آنیم که برخی مسئولین قجری فعلی ، به بهانه های مختلف در پی وابسته کردن ایران به غربند @Forqancybery

به مناسبت دومین سالگرد شهادت پاسدار شهید محمدحسن قاسمی عصر پنج شنبه 97/5/11 گلزار شهدا شهرکرد همه عزیزان دعوت دارند. @ShahidMohammadHasanGhasemi