eitaa logo
شهید مدافع حرم محمد حسن قاسمی
233 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
10.1هزار ویدیو
32 فایل
کارشناس بیهوشی و مسئول راه اندازی بیمارستانهای میدانی در سوریه که در حین انتقال مجروحین به بیمارستان حلب در حمله تروریستهای تکفیری به آمبولانس به شهادت رسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
امام خامنه ای؛ 🔴استکبار جهانی از عاشورا به شدت بیمناک است و لذا با آن مخالفت می کنند. 🆔👇👇👇 @agha_tanha_nist
داش مشتی ها رفتند .. ایت الله مجتهدی(ره)توی کربلا تمام داش مشتی‌ها رفتند به کمک امام حسین(ع) و شهید شدند مقدس‌هااستخاره کردنداستخاره‌هاشون بد اومد! @AntiBBC
﷽ نعل تازه به سم اسب زدن فکر که بود که سراپای تو با سطح زمین یکسان شد... صلّی اللّه علیک یا اباعبداللّه @ShahidMohammadHasanGhasemi
استاد پناهیان اولین راه پیوند با مردم جهان فطرت است و فعالترین بخش فطرت حسین علیه السلام است با جهانیان حرفی به جز حسین نداریم. یا اهل العالم قتل الحسین بکربلا عطشانا @ShahidMohammadHasanGhasemi
7.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰مرام، شاخصه ای که در حضرت عباس میدرخشد 🔹عشق بازی های شهید ابراهیم هادی @masaf_raefipour2
یادمان باشد ... زیارت عاشورا که می خوانیم... وقتی به لعن هایش رسیدیم، لحظه ای به خودمان گوشزد کنیم: نکند این لعن ها شامل حال ما هم بشود؟؟؟ @ShahidMohammadHasanGhasemi
﷽ بعد از آن روزی که خون بارید از هفت آسمان کربلایی ها به هر جای زمین روییده اند ... صلّی اللّه علیک یا اباعبداللّه @ShahidMohammadHasanGhasemi
چرا امام حسین اهل بیت خود را به کربلا آوردند؟ 👆👆👆 @ShahidMohammadHasanGhasemi
﷽ داغ یک دشت شهید و غم یک دشت اسیر پای در سلسله و دست به دامان وصال شهادت امام سجاد(ع)، وارث نهضت عاشورا را به تمامی شیعیان اهل البیت علیهم السلام تسلیت عرض می‌نماییم. @ShahidMohammadHasanGhasemi
تصویری از آمبولانسی که شهید قاسمی با آن در حال انتقال مجروحین به بیمارستان حلب بودند. @ShahidMohammadHasanGhasemi
دلنوشته خواهر شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی: می دانی بعد از تو دیگر نمی توانم برای حسین(ع) مخلصانه گریه کنم؟ فقط برای او ... می‌گویند کربلا من می روم حلب! می‌گویند قتلگاه من دلم می رود سمت ساختمان های نیمه ویران حلب، ساختمان های ده هفتاد، پشت آن دیوار، وسط آن خمپاره های عمل نکرده، دمپایی بیمارستان، دستکش جراحی... می‌گویند خیمه نیم سوخته ذهنم می رود سمت آن آمبولانس سوراخ سوراخ شده ی آتش گرفته ... می‌گویند سیل نیزه و خنجر من یاد تیربار می افتم که به توِ زخمی رحم نکرد! یاد تن بی رمقت ... می‌گویند سنگ بر پیشانی من یاد تیر آخر می افتم، تیری که به سرت زدند و از پا درت آوردند ... می‌گویند تن بی سر روی رمل بیابان ... من یاد تن بی جان تو می افتم زیر آفتاب داغ تابستان حلب، سه روز نه، سه ماه ... گفتند زینب پیکر برادرش را نشناخت ... آنقدر داغون شده بودی که اجازه دیدنت را به من ندادند ... می‌گویند حسین جان ای برادر زینب! من می‌شنوم حسن ، می‌شنوم زهرا ... می‌گویند علی اکبر و از قد و قامتش حرف می‌زنند من یاد قبری می افتم که برایت کوتاه بود ... چقدر وقتی لباس سیاه می‌پوشیدی، وقتی ریش می‌گذاشتی، وقتی سینه می زدی دلم برایت غنج می رفت ... وقتی رفتی معنای شکستن کمر را فهمیدم، معنای بی پشت و پناه شدن را ... آخر تو امیدم بودی می فهمی؟ بعد از تو روضه ام شده حسن ... @ShahidMohammadHasanGhasemi