eitaa logo
شهید مدافع حرم محمد حسن قاسمی
233 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
10.1هزار ویدیو
32 فایل
کارشناس بیهوشی و مسئول راه اندازی بیمارستانهای میدانی در سوریه که در حین انتقال مجروحین به بیمارستان حلب در حمله تروریستهای تکفیری به آمبولانس به شهادت رسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
من لیلا شریفی، مادر حجت‌الله هستم. پسرم عاشق حضرت زهرا بود. او چون یک فرشته در دستم به امانت بود که به لطف خداوند امانت را به صاحبش سپردم. دعایش می‌کردم. من همیشه خیرش را می‌خواستم. به خدا می‌گویم من همیشه مدیونش هستم. چراکه فرزندم را نوکر حضرت زهرا (س) و اهل بیت (ع) کرد. عشق شهدا در دلش بود و زمزمه «یا زهرا» از لبانش نمی‌رفت. چون مادرش حضرت زهرا هم مظلومانه شهید شد. همه فکرش این بود که باید راه شهدا را ادامه بدهیم و پشت سر ولایت فقیه باشیم و دل آقا را به دست بیاوریم. من خوشحالم که پسرم قدم در راه دین، اسلام، قرآن، امام، ولایت و شهدا گذاشت. اگر امروز پسر دیگرم حسین هم در راه اسلام و قرآن برود من راضیم. اصلاً ناراحت رفتن حجت نیستم او زنده است و من خوشحالم... جایش خالی است، این برایم کمی سخت است. سال هاست که حجت به این راه‌ها می‌رود و من از این بابت بسیار خوشحال بودم. اتاقش پر بود از عکس‌های شهدا. من هم همیشه همراهیش می‌کردم. می‌گفت:«مامان تو برایم دعاکن تا شهید شوم من هم برایش دعا می‌کردم.» دو هفته قبل از رفتنش به مناطق عملیاتی به من گفت که:«بنده خدایی به من گفته که این سفر آخر است و این روزها شهید می‌شوم.» من هم خندیدم وگفتم: «بهتر که شهید بشوی. اینکه آرزوی تو بوده.» آخرین بار هم رفتیم زیارت شهدای گمنام نگاهش که می‌کردم حال و هوای عجیبی داشت. شب جمعه در دعای کمیل خیلی بی‌تابی کردم، به خوابم آمد. در اتاقش بودم، خندید وگفت:«مادر چرا ناراحتید. خداوند به وعده‌اش عمل کرد.» من با حجت 14 سال تفاوت سنی دارم، خیلی با هم صمیمی بودیم، رابطه ما جدای رابطه مادر و فرزندی بود، قبل از هر چیزی با هم دوست بودیم. در تمام برنامه‌ها همراهش می‌رفتم از مداحی‌هایش لذت می‌بردم. همیشه با هم قدم زنان به سمت مسجد می‌رفتیم به وبلاگش که سر بزنید متوجه علاقه او نسبت به شهدا خواهید شد. در حوادث سال 88 بسیار نگران امام خامنه‌ای بودند، دلش آشوب بود. می‌گفت: دل آقا را نباید خون کرد. کلام آخر صحبت من خطاب به مادران شهداست، آن روزها در دوران دفاع مقدس اگر پسر من نبود که در میادین نبرد حاضر شود و از کشورش دفاع کند امروز اما، ثابت کرد که ادامه دهنده راه شهدای شماست. من خدا را شکر می‌کنم که فرزندم درخرمشهر خونش ریخته شد. حضرت زهرا برایش مادری کرد. از جوان‌ها می‌خواهم پا روی خون شهدا نگذارند @ShahidMohammadHasanGhasemi ‌‌‌ ‌‌ ‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌
بی خوابی شبهایم... را به چه تعبیر کنم... که آرامش نگاه تو را... برایم زمزمه می کند... آرام بخواب که من بی قرارم 🕊 @ShahidMohammadHasanGhasemi
﷽ ❣گذشتےاز روزهاے خوشِ جوانےات! دعا کن برایم... تا این جوانے، مرا بہ بازی نگیرد... صبح بخیر بهونه ی قشنگ من برای زندگی!🌹🌹🌹 @ShahidMohamnadHasanGhasemi
ادامه مبحث آموزش 3⃣ مرحله پنجم: ایفای نقش و ایجاد موقعیت: فقیری بود که هر روز در کوچه-محله ها با یک گاری دستی راه می رفت و کارتونها و پلاستیکهای بازیافتی را از درب خانه ها و مغازه ها جمع می کرد. با وجود سرما و گرما از کار دست نمیکشید و همیشه با صدای بلند می گفت: الحمدلله، خدایا شکرت! رهگذری حرفهای او را شنید با تمسخر گفت: پیرمرد آخه خدا به تو چی داده که شکرش میکنی؟ تو که از دنیا هیچی نداری. نه مال و دارایی، نه جوانی نه زیبایی. پیر مرد گفت: خدا به من، دست و پا و چشم و عقل و... سالم داده، خدا به من توان کار و کسب روزی حلال داده تا محتاج نامردمان نباشم. خدا به من، ایمان و محبت اهل بیت داده. خدا به من همسر مهربان و فرزندان سالم داده. خدا به من آرامش و نشاط داده. خدا به من نیروی قناعت و صبر و مقاومت در سختی داده. خدا به من ... از کودکان می خواهیم این داستان را به صورت نمایش اجرا کنند و سعی کنند بقیه نعمت هایی که خدا به پیرمرد داده رو نام ببرند. ♨️♨️♨️♨️این مرحله عملا به کودک آموزش میدهد که منفی نگری و نادیده گرفتن نعمتها به انسان احساس غم و نومیدی میدهد و مثبت نگری و یاد آوری نعمتها و داشته ها به انسان امید و نشاط و احساس خوشبختی می بخشد. ☘☘ پایان مهارت قدرشناسی به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi
از همه ناشکرى هایم خجالت کشیدم.. وقتی پسر بچه فلجی را دیدم که می گفت: خدایا از تو ممنونم که مرا در مقامی آفریدی که هر کس مرا ببیند، تو را شکر می کند... 👇 join @nooredideh
﷽ دل آمد و بار عشق بردوش گرفت فریاد هجوم رنگ خامـــوش گرفت از بال فرشتگان دعا می بارید     وقتی که خدا تورا در آغوش گرفت 🌹 @ShahidMohamnadHasanGhasemi
💞🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃💞 💟 آثار محبت پدر و مادر عزیز❗️ 🌹 بسیاری از تلاش‌هایی که شما برای تغییر فرزندتان انجام می‌دهید، بدون محبّت، به مقصد نمی‌رسد. 🌹 با محبّت، راه را باید کوتاه کرد. اگر رابطۀ عاطفی خود را با فرزندانمان تقویت کنیم، بسیاری از امر و نهی‌هایی که در طول روز به فرزندمان می‌کنیم، به صورت طبیعی، حذف خواهند شد؛ زیرا همین محبّت شدید، کار هزار امر و نهی را انجام می‌دهد. 🌹وقتی شما محبوب فرزندتان شدید، او دوست دارد همان طور باشد که شما هستید و همان طور زندگی کند که شما دوست دارید. ⚠️ در مسیر تربیت فرزند، هیچ گاه فراموش نکنید که بدون محبّت، بسیاری از گزاره‌های تصویری و رفتاری، اثربخش نخواهند بود. 📚من دیگرما، کتاب دوم، ص۴۳ ♻️قسمت ششم 💕🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃💕 کانال تربیت مهدوی
💢 بذر زیادی نپاشید! حرفی که به کسی یا فرزندمان می زنیم، دانه است و فکر او زمین. ببینیم در این زمین چقدر بذر می توان پاشید؟ اگر در یک متر زمین یک کیلو گندم پاشیدیم، همه دانه ها سبز نمی شوند، تازه اگر هم در بیایند، همدیگر را خفه می کنند. موعظه زیاد، باعث می شود که حرف ها همدیگر را له کنند، همدیگر را بپوشانند. مربی فرصت عمل را از کودک با اندرزهای پی در پی بگیرد. 💠مرحوم آیت‌الله حائری شیرازی «ره» ✔️ پیام‌آور تربیت اسلامی @hatef_app