eitaa logo
شهید مدافع حرم محمد حسن قاسمی
233 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
10.1هزار ویدیو
32 فایل
کارشناس بیهوشی و مسئول راه اندازی بیمارستانهای میدانی در سوریه که در حین انتقال مجروحین به بیمارستان حلب در حمله تروریستهای تکفیری به آمبولانس به شهادت رسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
ادامه مبحث آموزش 4⃣ ☘☘☘☘☘ فوايد مسئوليت پذيری ❇️ احساس رضايت درونی ❇️ پرورش انضباط درونی ❇️ ايجاد انگيزش درونی قوی ❇️ رشد تفکر و افزايش قدرت شناختی ❇️ مورد توجه و پذيرش خانواده، گروه ها و جامعه قرار گرفتن. ❇️ کسب اعتماد به نفس ❇️ ايجاد روحيه شادابی و نشاط ❇️ صرفه جويی در هزينه های گزافی که در مؤسسات اصلاح رفتار و بازداشتگاه ها و ساير مؤسسات و ارگان ها صرف می شود. ☘☘☘☘☘☘ برای این که فرزندانمان بتوانند به خوبی از پس مسئولیت های خود در زندگی برآیند باید از دوران کودکی حس مسئولیت پذیری را در آنان تقویت کرد. واگذار کردن برخی از امور شخصی و حتی کارهای خانه به آنها با توجه به میزان توانمندی هایشان از جمله روش های مؤثّر در آموزش و تقویت حس مسئولیت پذیری در کودکان است. در این صورت است که کودکان حس مشارکت و همکاری را تجربه می کنند و از این که می توانند مهارت هایشان را برای کمک به شما به کار گیرند، به خود می بالند و احساس مهم بودن می کنند. ☘☘☘☘ به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi
﷽ 💠ڪو هم نفسی، تا نفسی، شاد برآرم؟ ای آن ڪه نرفتی دمی از یاد ڪجایی؟ 💐صبحتون شهدایی! @ShahidMohamnadHasanGhasemi
: ... نمی دانم این بارقه های طلایی آفتاب که از لابه لایِ پرده، خودشان را هل می دهند توی اتاق و بعد از لابه لای مژه هایم توی چشم هایم، بیدارم می کنند یا صدایِ این گنجشک ها و یاکریم ها که با تنفسِ صبح انگار ولوله ای شادمانه در جانشان افتاده باشد بنا به خواندن می گذارند...؟ بوی لطافت می آید، بوی تازگی، بوی نسیم و نیلوفر، بوی شبدر و شکوفه: صبح است ساقیا... درِ گوشم انگار کسی نجوا می کند: والصبح اذا تنفّس...بیدار می شوم. هی قسم می خوری،‌ توی همین کتابت: به شب، به روز،‌ به صبح، به ظهر،‌ به ماه، به خورشید، به ستاره ها،‌ که چی؟ من نمی فهمم!! ...قرار است مثل قصه تمثیلی ابراهیم، وراندازشان کنم و آخرش اعتراف کنم: انّی لا احبّ الافلین؟ لازم نیست، خودت که بهتر می دانی من غروب کننده ها را دوست ندارم! ...دلم حضور ناب و دائم می خواهد: همیشه صبح، همیشه طلوع! ...بعد می پرسی اینها را چه کسی آفریده؟ مَن خَلق السموات و الارض؟... خب معلوم است! بعد می پرسی اینها را چه کسی تسخیر کرده،‌ مسخّر شما کرده؟ وسخرّ لکم اللیل و النهار و الشمس و القمر... خب این هم معلوم است! سؤال کردن ندارد...بعد می پرسی اگر همین روز همیشگی بود، اگر تا ابد شب می بود، چه می کردید؟؟ قل ارءیتم ان جعل الله علیکم اللیل سرمداً الی یوم القیامه...خب ...بعد می گویی همه شان حساب و کتاب دارند: الشمس والقمر بحسبان...خب؟ ...بعد می گویی عزیز من! اینها آیه هستند، نشانه اند! ...وَ مِن آیاته...نشانه! نشانه؟...نشانه برای من که نمی فهمم؟‌که غافلم؟ که سرم همیشه پایین است و جلوی پایم را هم به زور می بینم؟ که حتّی وقتی زهرا پیامک می زند: ماه و ببین! انگار سرم برای بالا آمدن سنگینی می کند؟ ...نشانه! برای من؟ با من چه باید بکنی که اینقدر در مرداب روزمرگی هایم غرق شده ام! که از آمدن و رفتنِ شب و روز و ماه و خورشید و ستاره ها به جز خوردن و خوابیدن عایدم نمی شود؟ ...نشانه! برای من؟ خسته ام ...پلک هایم سنگینی می کنند، یاکریم ها و گنجشک ها خوابیده اند، از بارقه های طلایی خورشید هم ساعتهاست خبری نیست، عوضش مهتاب، عاشقانه و رازگونه میهمان لحظه هایم می شود، پلک هایم آرام آرام روی هم می آیند. ...درِ گوشم انگار کسی نجوا می کند: واللیل اذا یغشی...می خوابم. بسم الله الرحمن الرحیم... و من آیاته اللیل و النّهار و الشمس و القمر... واسجدوا لله الذی خلقهنّ... به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi
🌹: یک فرد کاملا منضبط و قانون مند بود و در گردانی که با هم بودیم، مسئول نظافت گروه بود و یکسری کارها رو توی اتاق غدغن کرده بود و قوانینی رو برای گروه گذاشته بود که مورد تحسین فرماندهان قرار گرفته بود. پسر خیلی باگذشتی بود. یادمه وقتی یک نفر وظیفه اش رو فراموش می کرد یا خواب می موند، محمد حسن بدون اینکه طرف بفهمه کارش رو انجام می داد. شبها که همه خواب بودن محمد حسن و چند نفر دیگه می اومدن پوتین های بچه ها رو واکس میزدن. اهل قهر کردن نبود و وقتی می دید کسی نیست خودش می اومد و کار رو انجام می داد. همه فن حریف بود و میشه گفت تو هر چیزی سررشته داشت. از لحاظ قوت بدنی از همه افراد گروه واقعا سر بود. گاهی توی اردوگاه غذا اضافه می آمد، من و محمد حسن و چند تا از بچه ها اینهارو توی ظرفای یک بار مصرف می ریختیم و می بردیم حوالی شهر ری بین نیازمندا پخش می کردیم، محمد حسن همیشه می گفت برای رضای خداست و توقعی از کسی ندارد. اخلاص عجیبی توی کاراش داشت. معنای محض توکل بخدا رو توی رفتارای محمد حسن می شد دید. با دل و جون کار می کرد، هرکسی که نیازمند کمک بود، بدون هیچ منتی کمک می کرد و از این کار لذت می برد. واقعا جای محمد حسن خالیست. پ ن: ☘شهدا چقدر شبیه هم اند، گویا ماست، محمد حسن❤️ ☘☘این خاطرات مربوط به یکسال آموزش تکاوری و نظامی بدو خدمت در سپاه از زبان یکی از هم دوره های محمد حسن است. 🌹 🌼شادی روحش صلوات🌼 به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi ‌‌‌ ‌‌ ‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌
ای شهید،ای آنکه بر کرانه ازلی و ابدی وجود برنشسته‌ای، دستی برآر و ما قبرستان‌نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش. «شهید سید مرتضی آوینی» ۲۲اسفندروز گرامی باد @moarefishahid
﷽ تو مثل هیچ کس نیستی و هیچ کس مثل تو حتی اگر نامت را هزاران نفر داشته باشند تو را باید از چشمهایت شناخت...! صبحتون شهدایی @ShahidMohamnadHasanGhasemi
ادامه مبحث آموزش 4⃣ مسئولیت_پذیری در این بخش سعی شده کودک را با مسئولیت پذیری شخصی آشنا کنیم. شما می توانید با داستانهای دیگری مفهوم مسئولیت پذیری خانوادگی، اجتماعی و الهی را برای کودک شرح دهید. مرحله اول: قصه گویی داستان بستن زانوی شتر قافله چندین ساعت راه رفته بود، سواران و مرکبها خسته و تشنه بودند همین که به منزلی رسیدند که در آنجا آب بود، قافله فرود آمد. رسول اکرم نیز همراه آنان بود. شتر خود را خوابانید و پیاده شد. همه در فکر بودند زودتر خود را به آب برسانند و مقدمات نماز را فراهم کنند. رسول اکرم(ص) بعد از آنکه پیاده شد، به آن سو که آب بود رفت، ولی بعد از آنکه مقداری رفت، به طرف مرکب برگشت، اصحاب متعجبانه با خود گفتند: آیا پیامبر اینجا را نپسندیده و می خواهد فرمان حرکت بدهد؟ چشمها مراقب و گوشها منتظر شنیدن فرمان بود. تعجب جمعیت وقتی بیشتر شد که دیدند همین که به شتر رسید و زانوهایش را با زانو بند بست، دوباره به سوی مقصد اولی راه افتاد. فریادها از اطراف بلند شد که ای رسول خدا چرا به ما فرمان ندادی که اینکار را برایت انجام دهیم؟! رسول اکرم در جواب آنها فرمود: ☘هرگز انجام کار خود را به عهده دیگران نگذارید و بدون ضرورت از دیگران در کار خودتان کمک نخواهید و به دیگران اتکا نکنید، اگر چه برای یک قطعه چوب مسواک باشد. (مجموعه آثار شهید مطهری ج۱۸، ص۱۹۸) پرسش از کودک در مورد داستان: 1⃣ یاران پیامبر از چه چیز متعجب شدند؟ 2⃣ چرا پیامبر به یارانش اجازه نداد که او را کمک کنند؟ ☘☘☘☘ به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi
به مناسبت 23 اسفند سالگرد شهادت شهید عبدالحسین برونسی🌹 @ShahidMohamnadHasanGhasemi
3.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان زیبای شهید برونسی به روایت حاج محمد عبدی @ShahidMohamnadHasanGhasemi