خانواده شهید سلیمانی:
🔹پیکر مطهر شهید سلیمانی صبح فردا(شنبه ۱۴ دی ماه) در بغداد تشییع می شود و عصر شنبه به میهن عزیزمان منتقل خواهد شد.
🔹صبح یکشنبه(۱۵ دی ماه) نیز پیکر شهید سلیمانی در دانشگاه تهران تشییع خواهد شد و مقام معظم رهبری بر پیکر ایشان نماز می خوانند.
🔹پس از آن پیکر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، به وصیت ایشان، در گلزار شهدای شهر کرمان به خاک سپرده می شود.
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#غروب_جمعه💔
ای جمعه چرا زصبح دلگیر شدی؟
از طلوع خود چنین نفسگیر شدی؟
تابوده غروب تو غمش معروف است
گویی ک زهجر قاسمت پیر شدی...
#محسن_رشیدی✍
#شهید_قاسم_سلیمانی🌷
#نثار_روحش_صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اولین فیلم از لحظه ترور شهید سردار قاسم سلیمانی
#انتقام_سختی_میگیریم👊
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #لذت_آغوش_خدا 164 #ولایت 23 #استاد_پناهیان🔻 🔷 از ابن عباس پرسیدن زمان پیامبر #منافقها رو چطور
❣﷽❣
#لذت_آغوش_خدا 165
#ولایت 24
#استاد_پناهیان🔻
🔷 یه حرف درِ گوشی هم بهتون بگم:
روزِ قیامت میگی مبارزه با نفس سخت بود و من نتونستم...! 😓😢
🌺 اونوقت امام حسین علیه السلام رو میذارن روبروت بهت میگن:
#محبت این آقا رو هم نمیتونستی توی قلبت زیاد کنی؟ این دیگه کاری داشت؟ 😒
❤️ اینو که مجانی بهت داده بودن... مزه اش رو هم که بهت چشونده بودن؟!😒
⭕️ تو دیگه کی هستی....!
⁉️چرا قلبت رو "سرشار از محبت امام" نکردی...؟
🌷 امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» امروز دین شما رو کامل کردم؛
فرمودند:
✨«الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ بِإِقَامَةِ حَافِظِهِ
وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی بِوَلَایَتِنَا
وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً أَیْ تَسْلِیمَ النَّفْسِ لِأَمْرِنَا» ✨
🔸مناقب آل ابیطالب/ ج ۳، ص ۲۳
👈 یعنی "حافظ دین" رو که #ولایت هست معرفی کردم
و اینکه نعمتم رو براتون تمام کردم یعنی "نعمتِ ولایت" رو بهتون دادم💎👌
✅ و اینکه حالا راضی شدم از دین اسلام یعنی "هوای نفست رو تسلیم امر مولا کن"💖
"اسلام حقیقی" که خدا راضی میشه اینه👆
#ادامه_دارد..
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚برشی از کتاب #خدای_خوب_ابراهیم 🌷گاهی وقت ها با خودم میگویم: چه میشود که شهیدی مانند #ابـراهـیـم ای
🔰شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی #مشاور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 🌹
🍂نوروز سال قبل در سفر عتبات بودم. روزی که به #کربلا رسیدم، به نیابت از #ابراهیم زیارت و دعا📿 کردم. همان شب در عالم رویا مشاهده کردم که در #بینالحرمین جمعیت زیادی👥 نشستهاند. مانند جلسات هیئت!!
🍂من هم وارد شدم و گوشهای نشستم. یکباره دیدم که #ابراهیم، با همان چهره ملکوتی🌟 روبروی من نشسته. خواستم به طرفش بروم اما #خجالت کشیدم.
🍂از آقایی که چای☕️ پخش میکرد پرسیدم: ایشون #ابراهیم_هادی است؟گفت:بله. گفتم: اینجا در عراق چه میکند⁉️ به آرامی گفت: ایشان #مشاور حاج قاسم سلیمانی است...
🍂و ما مشاهده کردیم که درست در همان ایام، رزمندگان عراقی شهر #تکریت که دژ محکم داعش محسوب میشد را به راحتی و با کمترین👌 تلفات آزاد کردند. آن هم با #توسل به مادر سادات حضرت زهرا (س)♥️
📚کتاب سلام بر ابراهیم۲
#شهید_ابراهیم_هادی
#خوشا_به_حالت_سردار
#شهادتت_مبارک
#شهید_قاسم_سلیمانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید| اولین مصاحبه تلویزیونی فرزند سردار شهید سلیمانی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
12.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥من پاسدار قاسم سلیمانی، عضو کادر سپاه پاسداران هستم!
✅مروری بر زندگی سراسر افتخار و حماسه حاج قاسم...
#شهید_قاسم_سلیمانی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠ #اینک_شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 2⃣5⃣ #قسمت_پنجاه_ودوم 📖مد
❣﷽❣
📚 #رمان
#اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
3⃣5⃣ #قسمت_پنجاه_وسوم
📖قرآن آخر شب شروع شده بود و تا #صبح ادامه داشت، خمیازه کشیدم «خوابی؟» با همان چشم های بسته جواب داد: نه. دارم گوش میدهم.
- خسته نمیشوی هر شب تا صبح #قرآن گوش میدهی⁉️
📖لبخند زد
+نمیدانی شهلا چقدر آرامم می کند😌
#هدی دستش را روی شانه ام گذاشت. از جا پریدم تو هم که بیداری.
- خوابم نمیبرد. من پیش #بابا می مانم.
تو برو بخواب.
شیفت مان را عوض کردیم. آن طرف اتاق دراز کشیدم و #پدرودختر را نگاه کردم تا چشم هایم گرم شد.
📖ایوب به بازوی هدی تکیه داد تا نیفتد. هدی لیوان خالی کنار دست ایوب را پر از چای کرد☕️ و #سیگار روشنی که از دست ایوب افتاده بود را برداشت. فرش جلوی تلویزیون پر از جای سوختگی سیگار بود.
📖ایوب صبح به #صبح بچه ها را نوازش میکرد، انقدر برایشان شعر میخواند تا برای نماز📿 صبح بیدار شوند. بعضی شب ها #محمدحسین بیدار میماند تا صبح با هم حرف میزدند. ایوب از خاطراتش میگفت، از اینکه بالاخره رفتنی است.
📖محمدحسین هیچ وقت نمیگذاشت ایوب جمله اش را تمام کند❌ داد میکشید: #بابا اگر از این حرف ها بزنی خودم را میکشم ها. ایوب میخندید😄
_همه ما رفتنی هستیم، یکی دیر یکی زود، من دیگر خیالم از #تو راحت شده، قول میدهم برایت زن هم بگیرم😉 اگر تو قول بدهی #مراقب مادر و خواهر و برادرت باشی.
📖محمدحسین مرد شده بود. وقتی کوچک بود از موج گرفتگی ایوب میترسید😰 فکر میکرد وقتی ایوب #مگس را هواپیمای دشمن ببیند، شاید مارا هم عراقی ببیند و بلایی سرمان بیاورد. حالا توی چشم به هم زدنی ایوب را میانداخت روی کولش و از پله های #بیمارستان بالا و پایین میبرد و کمکم میکرد برای ایوب #لگن بگذارم.
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh