eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Page242.mp3
955.6K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه یوسف✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💟20 بهمن روز سفر #شهید بود و از آنجا پیام می‌داد📲 که دعا کنیم کارش جور شود. 💟روزی که #آقاحجت به شها
(س) 🌸 شبی تو خواب دیدمش؛ بهم گفت: به بچه ها بگو سمت گناه هم نرن... اینجا خیلی سخت می گیرن...! 🌸 بابت مداحی هیچ صله‌ایی دریافت نمی‌ کرد می‌گفت صله من رو باید خود آقا بدهد ... 🌸 اتاقشان به حرم خیلی نزدیک بود، شب شهادت حضرت زهرا (س) ، رو به حرم حضرت زینب (س) ایستاده بود و رو به خانم گفت: 15سال کردم،یک شبش را قبول کن و امشب را امضا کن. 🌸 فردایش در عملیات انتحاری که درنزدیکی حرم صورت گرفته بود حین کمک رسانی به مصدومان از ناحیه پهلو و بازوی چپش 40 ترکش خورد و شهید شد 🌸 آخر وصیتنامه اش نوشته بود: وعدۂ ما بهشت... بعد روی بهشت را خط زدہ بود اصلاح کردہ بود : وعدۂ ما "جَنَّتُ الْحُسِیْن علیہ‌السلام" 🌷طلبه، بسیجی، ذاکر اهل بیت(ع)، خادم شهدا ... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
💢دلم میخواهد از جنس که از اربابش علے ابن ابے طالب حضرت ابوتراب یاد گرفت خاکی باشد ♻️دلم رفیقب می‌خواهد از جنس ڪه در موقع عملیات عڪس📸 فرزند نازنینش رو آوردند گفتن آقا مهدے بچه ت به دنیا اومده اینم عڪسش، عڪسش رو گرفت گذاشت داخل جیبش گفت الان واجتره✔️ 💢دلم رفیقے می‌خواهد از جنس شهید زهرایے🌷 حاج مهدے نسب ڪه تیر به پهلوش میخوره💥 و مانند مادرش بے بے فاطمه زهرا سلام الله علیها میشود ♻️دلم رفیقے می‌خواهد از جنس شهید زهرایے ڪه در روز شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها گفت من دیگه باید برم و موقعش هست ڪه در آن روز شهید شد🕊 بلـــه !!!!! آی شهدا🌷 ڪارے ڪنید براے ما ما در این دنیاے و شلوغ گم شدیم 😔😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💶اسکناسی که از طرف حضرت آقا به عنوان عیدی به اهدا میکنند که همین اسکناس باعث شهید میشه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌺🍃🌺🍃 🔹احمد همیشه این جمله را برای من تکرار می کرد: «ما هرچه داریم از #عاشورا و انقلاب امام خمینی (
ازمیلہ هاے این نگاهم میرسدبہ تـ♥️ــو تویے ڪہ رهاشده اے🕊 ازهمہ تیروترڪشهاے جداشده اے💕 ازاین تن خاکی را یادم بده اے پرستوے عاشق🕊🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠سلام؛ من در جمع شما هستم ... 🔰سردار شهید قاسم سلیمانی از شهید مهدی زین الدین می گوید، وقتی که آن ش
🔰در ستاد لشگر بودیم. شهید زین الدین یکی از بچه های زنجان را خواسته بود، داشت خیلی خودمانی با او صحبت می کرد. نمی دانستم حرفهایشان درباره چیست. 🔰آن برادرم دائم تندی می کرد و جوش می زد. آقا مهدی با نرمی و ملاطفت آرامش می کرد. یکهو دیدم این برادر ترک ما یک چاقوی ضامن دارد از جیبش درآورد، گرفت جلوی شهید زین الدین و با عصبانیت گفت: «حرف حساب یعنی این!» و چاقو را نشان داد. 🔰خواستم واکنش نشان بدهم که دیدم آقا مهدی می خندد. با مهربانی خاصی چاقو را از دستش گرفت، گذاشت توی جیب او، بعد دستی به سرش کشید و با گشاده رویی تمام به حرفهایش ادامه داد. 🔰ظاهرا این برادر اختلافی با یکی از همشهریانش داشت که آقا مهدی با پا در میانی می خواست مسائلشان را رفع و رجوع کند. 🔰بعدها شهید زین الدین ایشان را طوری ساخت و به راه آورد که شد فرمانده یکی از گردانهای لشگر! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌺🍃🌺🍃 🍃از کار کردن ابایی نداشت و با برادر دامادمان به مدارس می‌رفت و در و دیوار مدارس را رنگ می‌کرد
•••🕊 پرسیدم: قله یک ملت کجاست⁉️ آرام دستم را گرفت و بر سر قبر یک مهمانم کرد روی سنگ قبرش نوشته بود: قله افتخارم است♥️☝️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
#عاشقانه_شهدا ♥️ #خاطرات_شهید_مهدی_خراسانی ↲به روایت همسرشهید 4⃣ #قسمت_چهارم 💟سر #سفره_عقد اونقد ذو
❣﷽❣ 📚 ♥️ ↲به روایت همسرشهید 5⃣ 💟طی یه سالی که از گذشت. روزای شیرین و خوشی رو کنار هم💞 سپری کردیم. طاقت دوری همو نداشتیم، میتونم بگم بهترین روزای زندگیمو اون ایام تجربه کردم وقتی تصمیم گرفتیم شروع کنیم. با آقا مهدی نشستیم واسه تصمیم گیری. نشست روبروم و یه لبخند دلنشین زد خنده م گرفته بود😅 💟پرسیدم: چیزی شده...؟! گفت: موافقی زندگیمونو کنیم…؟ پرسیدم: چطور⁉️گفت: مثلا جای مراسم عروسی و بریز و بپاش یه سفر بریم پابوس آقا (ع) اونقده ذوق کردم که از جا پریدم😃 خیلی خوشحال شده بودم. مدتی که با هم بودیم. معنویت زیبایی رو کنارش تجربه کردم 💟آرزوم این شده بود که شروع زندگیمونم یه سفر باشه. بهم گفت: همش نگرون این بودم که نکنه تو دلت آرزوی یه مجلل و زرق و برق دارو داشته باشی، از اولش از خدا خواستم دلامون اونقد به هم نزدیک بشه💞 که عقایدمون هم شبیه هم باشه خدارو شکر که تو اونقدر خوب و 💟سفر خیلی بیاد موندنی و زیبا بود. استاد خاطره سازی بود. اونم از نوع شیرین و فراموش نشدنی😍 زندگیمون با توسل به امام رضا (ع) شروع شد. خیلی خوشحال بودم که روزای دوریمون تموم شده و دیگه وارد روزای با هم بودنمون میشیم. ذوق زیادی داشتم میدونستم که زندگی باهاش زندگیِ شیرینی میشه👌 💟تموم فامیل به خاطر داشتن آقا مهدی بهم تبریک میگفتن و همیشه از تعریف میکردن منم خدارو شکر میکردم🤲 ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh