⚘﷽⚘
هر لذتی که ...
لذت دیدار تـ❤️ـو ؛
نمی شود
سلام حضرت دلبـ❤️ـر ....
#سلام
#امام_زمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
کاش میشد🤲بچهها را جمع کرد👥
#سنگر آن روزها را گرم کرد😔
کاش میشد بار دیگر#جبهه رفت
#جنگ عشقی کرد و تیری خورد و رفت…
شادی روح#شهدا و امام#شهدا صلوات
#صبحتون_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
📸 #والپیپر | تصویری از شهید حاج قاسم سلیمانی 🌷جهت استفاده در پس زمینه تلفن همراه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
رفیقش گفت :
حسین!
تو که پاسدار نیستی نمیترسی بعد از شهادتت
فراموش بشی ؟!
گفت:
وصیت کردم روی قبرم بنویسند
کارگر شهید حسین بواس
شهید حسین بواس🕊🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💡 نماز نخواندم ...💡
💠دکتر سید محسن میرباقری
🔶 خیلی وقته نماز نخواندم، میخوام برگردم ، چیکار کنم؟
#دکتر_میرباقری #نماز
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
من از زمانے کہ این پسر رو باردار بودم،
بسیار در مسائل معنوی
#مراقبت مےکردم👌🏻
بہ غذاها دقت مےکردم 🍗🍖🌭🍔🌯🍲
و هرچیزے را نمےخوردم❌
خیلے در حلال و حرام دقت مےکردم!✅
سعے می کردم کمتر با #نامحرم برخورد داشتہ باشم.
من یقین دارم این مسائل بسیار در شخصیتش اثرگذار بود.💪😌
✍🏻مادر طلبه شهید
محمدهادی ذولفقاری
#شهیدمحمدهادےذوالفقاری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
سلام دوستان
مهمون امروزمون حاج علی هست🥰✋
*عارف شهیدے ڪه سرنوشت خود و همرزمانش را مےدانست*🌙
*شهید حاج علی محمدی پور*🌹
تاریخ تولد: ۱۳۳۸
تاریخ شهادت: ۱۹ / ۱۰ / ۱۳۶۵
محل تولد: دقوق آباد رفسنجان
محل شهادت: شلمچه
*🌹همرزم← بچه های گردان دور حاج علی جمع شده بودند🌙 و او داشت سرنوشت بچه ها را بیان میکرد:🕊️«حسین برادرم ،چه بخواهد و چه نخواهد، شهید خواهد شد.🕊️نجمیان، سید کاظم و برادرش، مهدی امراللهی و غلام نهویی هم شهید میشوند.🕊️جواد کامرانی و عباس علیزاده زخمی میشوند.🥀رضا قربانی، محمود حسن زاده دو دوست با وفا، با هم شهید میشوند.🕊️ ثمره نُه شهید میشود و نُه مجروح.«🌙همهی پیشبینیهای حاج علی درست از کار در آمد.💫 او حتی نحوهی شهادت خودش را هم گفت:‼️این عملیات برای من آخرین عملیات خواهد بود.🕊️ میدانم که نرسیده به دژ، شهید و از زندان دنیا رها خواهم شد🥀و همرزمان پا بر روی پیکرم میگذارند💫 و میروند و دِژ را فتح میکنند.🌙همرزم← عملیات کربلای 5 بود، نزدیک دژ بودیم که دشمن ما رو دید🥀ناگهان تیری آمد و به پشت سر حاجی اصابت کرد🥀حدود بیست متر حاجی را روی آب کشیدیم و به نزدیک دژ آوردیمش،🥀کلاه غواصیم را روی صورتش کشیدم تا شناخته نشود،🥀وقتی راه خلوت شد، برگشتیم پایین تا حاجی را ببینیم🌙دیدم با صورت گل آلود پای دژ افتاده🥀بچه ها نمیدونستند حاجی هست و پا میگذاشتند روی پیکرش و رد میشدند،🥀درست همان صحنه ای ایجاد شده بود که خودش آن را پیشبینی کرده بود*🕊️🕋
*شهید حاج علی محمدی پور*
*شادی روحش صلوات*
❤️قسمت پنجم❤️
.
پرسیدم: چی؟؟؟؟
_ قضیه برای من کاملا روشن است. من فکر می کنم تو همان همسر مورد نظر من هستی،فقط مانده چهره ات...!😦
نفس توی سینه ام حبس شد.
انگار توی بدنم اتش روشن کرده باشند.
ادامه داد:
تو حتما قیافه من را دیده ای،اما من...
پریدم وسط،حرفش:
از در که وارد شدید شاید یک لحظه شما را دیده باشم اما نه انطور ک شما فکر می کنید.
_باشد به هر حال من حق دارم چهره ات را ببینم.
دست و پایم را گم کرده بودم.
تنم خیس عرق بود.
و قلبم تند تر از همیشه میزد.
حق که داشت.
ولی من نمی دانستم چه کاری باید انجام دهم.
_ اگر رویت نمی شود ،کاری که میگویم بکن،؛ چشم هایت را ببیند و رو کن به من...
خیره به دیوار مانده بودم.
دست هایم را به هم فشردم.
انگشت هایم یخ کرده بودند.
چشم هایم را بستم و به طرفش چرخیدم .
چند ثانیه ای گذشت.
گفت:
خب کافی است.
#ادامه_دارد
#داستان_شهدا
#داستان_مذهبی
بامــــاهمـــراه باشــید
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❤️قسمت ششم❤️
.
.
#دعای_کمیل مان باید زودتر تمام می شد.
با شهیده و زهرا برگشتیم خانه.
خانواده ایوب، تبریز زندگی می کردند و ایوب که زنگ زد تا اجازه بگیرد گفت با خانواده دوستش اقای مدنی می آیند خانه ی ما.
از سر شب یک بند #باران میبارید. مامان بزرگترها را دعوت کرده بود تا جلسه #خواستگاری رسمی باشد.
زنگ در را زدند. اقا جون در راباز کرد ایوب فرمان موتور را گرفته بود و زیر شر شر باران جلوی در ایستاده بود. سلام کرد و آمد تو
سر تا پایش خیس شده بود. از اورکتش آب می چکید.
آقای مدنی و خانواده اش هم جدا با خانواده اش با ماشین امده بودند.
مامان سر و وضع ایوب را که دید گفت بفرمایید این اتاق لباسهایتان را عوض کنید. ایوب دنبال مامان رفت اتاق آقاجون.
مامان لباسهای خیسش را گرفت و آورد جلوی بخاری پهن کرد.
چند دقیقه بعد ایوب پیژامه و پیراهن اقاجون به تن آمد بیرون و کنار مهمانها نشست و شروع به احوال پرسی کرد.
فهمیده بودم این آدم هیچ تعارف و تکلفی ندارد و با این لباسها در جلسه خواستگاری همانقدر راحت و آرام است که با کت و شلوار...
🌹
#ادامه_دارد ...
بامــــاهمـــراه باشــید
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از فــــطرسِ مَــــلَک به هــــمه پَرشــــکسته ها
حَیِّ علی کرامــــتِ گهــــوارهی حــــسین (ع)
سالروز ولادت سومین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و روز پاسدار مبارک باد 🌹❤️
#امام_حسین #اباعبدالله
#ارباب_تولدت_مبارک 😍
┄┅┅┅┅┄❅💗❅┄┅┅┅┅┄
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
هرصبح بہ رسم نوڪرے از ما تورا سلام
اے مانده در میان قائله تنها،تو را سلام
ما هرچہ خوب و بد، بہ درِخانہے توییم
از نوڪران مُنتظر آقا تو را ســلام
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh