فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گناهِ ۳۶ میلیون انسان!
🎙شهید #رجایی 🕊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
13.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 به یاد شهید جمهور، شهید آیت الله رئیسی در هفته دولت
▪️بدون تعارف با همسر شهید، خانم علم الهدی؛ ناگفته هایی از زندگی شهید رییسی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌱در منطق اسلام، مهم این است ڪه اگر روزی بین اعتقادم و امکاناتم مخیّر شدم، آیا حاضرم از این امڪانات به خاطر اعتقادم بگذرم؟؟
#شهید_عبدالحمید_دیالمه🕊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
بعد از شهادتش مشخص شد که چقدر به نیازمندان کمک میکرد و برای زوجهای نیازمند جهیزیه تهیه میکرد.
با اینکه #جانباز_شیمیایی بود دنبال جانبازیش نرفت. می گفت: من از نظر مالی تأمین هستم و نیازی ندارم که هزینه درمانم را از بیت المال بگیرم.
گاها مبلغی را به محل کارش میداد و میگفت که ممکن است دِینی از بیتالمال گردن من باشد یا اینکه از خودکار #بیت_المال استفاده شخصی کرده باشم.
#شهید_سعید_انصاری🕊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
8.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تذکر امام روح الله به بنی صدر
من یک کلمه به آقای بنی صدر تذکر میدهم
که آن یک کلمه تذکر برای همه است:
حبّ الدنیا راس کلّ خطیئه
هر مقامی که برای بشر حاصل میشود
چه مقامهای معنوی
چه مقامهای مادی
روزی گرفته خواهد شد.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
همیشه خانواده رو به نماز اول وقت راهنمایی میکردن به حجاب اهمیت میدادند و برای پدر مادر احترام خاصی قائل بودند
#شهید_سعید_میعاد_فر🕊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌑نماز خلاصه همه خوبیها
🎙حجت الاسلام والمسلمین استاد #قرائتی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
📍 حضرت آقا درباره سردار سلیمانی میفرماید:
«او در شرایط جنگ هم که واقعاً شرایطی بسیار سخت است مراقبه داشت و آنجا هم حدود الهی را مراقب بود.»
📑 جزوه "سی و دو گفتار در معارف الهی" ص۴۷۶
#مراقبه
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🕊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
8.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴حنانه فقط مدال نجوم ندارد
حنانه و مادرش مدال اخلاق دارند
حنانه و مادرش مدال نجابت هم دارند
حنانه و مادرش مدال زهرایی بودن هم دارند
حنانه و مادرش مدال قدردانی هم دارند
حنانه و مادرش خیلی مدالهای قیمتی دیگری هم دارند
گل کاشتید بچه های ایران✌️
#المپیاد
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
تک ورها
#قسمت_دویست_و_یک_
آرایشگر چیزی نگفت ،عبدالحسین باز پی حرف را گرفت.
«اگر ماسک رو قشنگ و مرتب بستم و نگذاشتم یک ذره هوا بره تو، اون وقت تا آخرین لحظه می جنگم و تیپ رو هدایت می کنم یک رزمنده ی خوب، باید تا جایی که می تونه بکشه و بعد خودش کشته بشه.»
مثل همیشه از شنیدن صحبت های او داشتم لذت می بردم برام خیلی جالب بود که یک فرمانده ی تیپ به این صمیمیت دارد با یک بسیجی حرف می زند؛ آن هم فرمانده ای که زبانزد خاص و عام است و به عنوان «خط شکن» معروف شده
می خواستم بقیه ی حرف هاش را گوش کنم یکدفعه چند قدمی آن طرفتر
چشمم افتاد به «درویشی » . او همین که مرا دید با صدای بلندی گفت:« به به! آقای حسینی»
عبدالحسین تا این را ،شنید ملاحظه کار آرایشگر را نکرد. یکدفعه بلند شد و به تمام قد ایستاد.موها ریخت روی پاهاش و رو زمین، آمد جلو با همان سرو وضع مرا گرفت تو بغلش و شروع کردیم به روبوسی و احوالپرسی، درویشی هم آمد کنارمان. خدا رحمتش کند با خنده گفت:« بسه دیگه آقای برونسی، ما هم می خوایم احوالپرسی کنیم با
سید.»
کم کم وحیدی و ارفعی " ۲ " و دو سه تا دیگر از بچه ها هم آمدند عبدالحسین پرسید: «از کی این جا و ایستادی؟»
لبخندی زدم و گفتم::« چند دقیقه ای میشه ،داشتم سخنرانی شما رو گوش می دادم.»
زد به شانه ام و :گفت :«برو ،بابا، هنوز نیومده شروع کرد، سخنرانی چیه دیگه؟»
رو کرد به آرایشگر و گفت:«:حاجی چرا نگفتی که آقا سید پشت سر من وایستاده؟»
«ایشون خودش اشاره کرد که من چیزی نگم نمی دونستم این قدر دوستش دارین وگرنه زودتر می گفتم.»
گفت: «بگذار من کارم تموم بشه بعد در خدمتم.»
نشست روی صندلی و چند دقیقه ی بعد کار آرایشگر تمام شد با هفت, هشت تا دیگر از بچه ها که آمده بودند،
رفتیم چادر فرمانده ی، چای خوردیم و مشغول صحبت شدیم.
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh