4_5764820660786299501.mp3
4.81M
#صوت_شهدایی
🌹چقدر دلم تنگه برا شهیدای مدافع حرم😔
🎤 #سیدرضا_نریمانی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔹از حرم #امام_رضا(ع) آمدیم بیرون. نیمه شب بود؛ زمستان❄️. هوا عجیب سرد بود. 🔸پیرمرد میرفت سمت #حرم.
سر قبر نشسته بودم ، باران می آمد🌧 . روی سنگ قبر نوشته بود:
« #شهیدمصطفی_احمدی_روشن»
از خواب پریدم .
مصطفی ازم خواستگاری کرده بود
ولی هنوز عقد نکرده بودیم .
بعد از ازدواج #خوابم را برایش تعریف کردم . زد به خنده😄 و شوخی گفت :
«بادمجون بم آفت نداره»
ولی یکبار خیلی جدی پیاپی اش شدم که
«کی #شهید میشی مصطفی⁉️»
مکث نکرد گفت:« #سی_سالگی»
باران می باریدشبی که خاکش می کردیم
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
#سالروز_شهادت🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣﷽❣
#کنترل_ذهن_در_مسیر_تقرب 1⃣
🔻 #استاد_پناهیان
🔰«کنترل ذهن» مهمترین تمرین برای افزایش قدرت روحی است
🔹افعال انسان دو نوعند: افعال ظاهری و افعال باطنی یا درونی. هرچند رفتارهای ظاهری انسان از اهمیت بالایی برخوردارند، ولی مهمترین افعال خوب و مهمترین افعال بدِِ انسان، از نوع افعال درونی هستند.
🔹رفتارهای درونی هم دو نوعند: یکی رفتارهایی که بیشتر مربوط به عواطف و احساسات ما میشوند که کنترل اینها بسیار دشوار است. دوم، رفتارهایی که مربوط به اندیشه و دایرۀ ذهن انسان هستند که کنترل اینها آسانتر است.
🔹کنترل رفتارهای قلبی هم بیشتر از طریق کنترل ذهن میتواند انجام بگیرد؛ مثلاً اینکه دربارۀ چه چیزی فکر کنیم و دربارۀ چه چیزی فکر نکنیم. این قدرتی که انسان برای ذهن خودش اِعمال میکند، بالاترین قدرت یک انسان است.
🔹کنترل ذهن، واقعاً یک ورزش است! همانطور که انسان با انجام حرکات ورزشی، عضلات بدن خود را تقویت میکند، برای تقویت عضلات روح نیز مهمترین ورزش و تمرین، کنترل ذهن است.
#ادامه_دارد...
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_5958685563153285744.mp3
10.64M
📻راه روشن - ویژه سالروز شهادت #شهید_احمدی_روشن🌷
🎼 گروه سرود نورالمهدی (عج)
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💫شهید گمنام 💫قسمت 4⃣ 💫شهید مهدی باکری ✨🥀آخرین روزهای اسفند 63 بود. دشمن با تمام توان آمده بود. آقا
💫شهید گمنام
💫قسمت 5⃣
💫شهید ابوجعفر(سرباز عراقی)
🌹✨نزدیک ارتفاعات بودیم.با رضا گودینی و جواد افراسیابی و بقیه به سرعت می دویدم. یکدفعه یک جیپ عراقی از پشت تپه خارج شد و به سمت ما آمد!فرصت تصمیم گیری نداشتیم.به سمت جیپ شلیک کردیم.
🌹✨لحظاتی بعد بالای سر جنازه های عراقی رفتیم.دو افسر عراقی کشته شده بودند.یکی از آنها هم تیر خورده بود.اما هنوز زنده بود.خواستم با شلیک گلوله ای او را بزنم.اما ابراهیم هادی مانع شد.با تعجب گفت: چه می کنی؟!
🌹✨بعد ادامه داد او الان اسیر است. ماحق کشتن او را نداریم. بعد هم کار عجیبی کرد! شنیده بودم ابراهیم قهرمان کشتی بوده و بدنش خیلی قوی است اما نمی دانستم تا این حد!
🌹✨سرباز عراقی را روی دوش خود قرار داد. بعد به همراه هم از کوهستان عبور کردیم. در راه زخمهای او را بست. اسیر عراقی موقع نماز صبح با ما نماز جماعت خواند.بعد شروع به صحبت کرد: من ابوجعفر بی سیم چی قرارگاه لشگر چهارم عراق، شیعه و ساکن کربلا هستم و ...
🌹✨صبح به گیلان غرب رسیدیم. چند روزی ابوجعفر پیش ما بود. ابراهیم مانند یک دوست با او برخورد می کرد. با ما هم غذا بود و ... بعد هم او را بردند. فراموش نمی کنم. ابوجعفر گریه می کرد. می گفت: خواهش می کنم مرا نبرید! می خواهم بمانم و کنار شما با بعثی ها بجنگم!
🌹✨مدتی بعد از فرماندهی سپاه آمدند و از ابراهیم تشکر کردند. اطلاعاتی که این اسیر عراقی به آنها داده بود بسیار با ارزشمند و مهم بود.
🌹✨سال بعد خبر رسید که بچه ها ابوجعفر را در تیپ بدر دیده اند. او همراه تعدادی دیگر از اسرا به جبهه آمده بودتا با بعثی ها بجنگند! بعد از عملیات به سمت مقر تیپ بدر رفتیم. گفتم: اگر شد ابوجعفر را به گروه خودمان بیاوریم.
🌹✨قبل از ورود به مقر عکس شهدا را به روی دیوار نگاه می کردیم. دقایقی بعد قبل از اینکه وارد ساختمان شویم برگشتیم! در میان تصاویر شهدای آخرین عملیات، ابوجعفر را دیدم.او هم به جرگه شهدای گمنام پیوسته بود.
📚برشی از کتاب شهید گمنام
📖انتشارات شهید ابراهیم هادی
#شهید_ابوجعفر
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
💫شهید گمنام
💫قسمت 6⃣
💫شهدای گمنام عراقی
🌹✨یکی از بچه ها جلو آمد و گفت: حاجی ابراهیم را زدن! تیر خورده تو گردن ابراهیم! پرسیدم چطور ابراهیم را زدند. کمی مکث کرد و گفت: برای نحوه حمله به تپه به هیچ نتیجه ای نرسیدیم. همان موقع ابراهیم جلو رفت.رو به سمت دشمن با صدای بلند اذان صبح را گفت!
🌹✨با تعجب دیدیم صدای تیراندازی عراقی ها قطع شده. آخر اذان بود که گلوله ای شلیک شد و به گردن او اصابت کرد! از این حرکت بچه گانه او تعجب کردم. یعنی چرا این کار رو کرد!؟
🌹✨ساعتی بعد علت کار او را فهمیدم.زمانی که هجده نفر از نیروهای عراقی سمت ما آمدند و خودشان را تسلیم کردند! یکی از آنها فرمانده بود. او را بازجویی کردم.
🌹✨می گفت:ما همگی شیعه و از تیپ احتیاط بصره هستیم. بعد مکثی کرد و با حالت خاصی ادامه داد: به ما گفته بودند ایرانی ها مجوس و آتش پرست هستند!گفته بودند بخاطر اسلام به ایران حمله می کنیم.اما وقتی موذن شما اذان گفت بدن ما به لرزه درآمد! یکباره به یاد کربلا افتادیم!!
🌹✨برای همین دوستانِ هم فکر خودم را جمع کردم و با آنها صحبت کردم. آنها با من آمدند. بقیه نیروها را هم به عقب فرستادم. الان تپه خالی است. ماجرای عجیبی بود. اما به هر حال اسرای عراقی را تحویل دادیم.
🌹✨عملیات ما در آن محور به اهداف خود دست یافت و به پایان رسید. از این ماجرا پنج سال گذشت. زمستان سال 65 و در اوج عملیات کربلای پنج بودیم. رزمنده ای جلو آمد و با لهجه عربی از من پرسید: حاجی شما تو عملیات مطلع الفجر نبودید؟ گفتم: بله،چطور مگه!
🌹✨گفت: آن هجده اسیر را به یاد دارید؟! با تعجب گفتم:بله! او خندید و ادامه داد: من یکی از آنها هستم! وقتی چهره متعجب مرا دید ادامه داد: ما با ضمانت آیت الله حکیم به جبهه آمدیم تا با دشمن بعثی بجنگیم. این برخورد غیر منتظره برایم جالب بود.
🌹✨گفتم بعد از عملیات می آیم و شما را خواهم دید. آن رزمنده نام خود و دوستانش و نام گردانشان را روی کاغذ نوشت و به من داد. بعد از عملیات به طور اتفاقی آن کاغذ را دیدم.
🌹✨به مقر لشگر بدر رفتم. اسم و مشخصات آنها را به مسئول پرسنلی دادم. چند دقیقه بعد برگشت. با ناراحتی گفت: گردانی که اسمش اینجا نوشته شده منحل شده! پرسیدم: چرا! گفت: آنها جلوی سنگین ترین پاتک دشمن را در شلمچه گرفتند.
🌹✨حماسه آنها خیلی عجیب بود. کسی از گردان آنها زنده برنگشت! بعد ادامه داد: این اسامی که روی این برگه است همه جزء شهدا هستند. جنازه های آنها هم ماند. آنها جز شهدای مفقود و بی نشان هستند.
🌹✨نمی دانستم چه بگویم. آمدم بیرون. گوشه ای نشستم. با خودم گفتم: ابراهیم، یک اذان گفت، یک تپه آزاد شد. یک عملیات پیروز شد.هجده نفر هم از جهنم به سوی بهشت راهی شدند.عجب آدمی بود این ابراهیم.
📚برشی از کتاب شهید گمنام
📖انتشارات شهید ابراهیم هادی
شادی روح شهدا #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_5908958882771764621.mp3
1.45M
🎧مداحی شهدایی
🔸وقتی دلم پر میزنه
🔹باز #شهدا رو میخواد
🎤مداح: #رمضانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
°★°↻♥️↺°★°
با آسمـ🌌ــان
مفاخره کردم #تا_سحر
او از ستــ⭐️ــاره دم زد
و من از #شما دم زدم
#شهدا_را_یادکنید_باصلوات
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh