🌷شهید نظرزاده 🌷
📜فرازی از وصیت نامه #شهید_مدافع_حرم_علی_امرایی... 🔸خواب دیدم خواب #کربلا را.حضرت از ضریح مبارک🕌 بی
ساعت از حوالی نیمه شب🌙 گذشته که #علی وارد روستایی حوالی ورامین میشود. در میزند. تا باز شدن در، دست به کار میشود و در صندوق عقب ماشینش🚙 را باز میکند.
#گونی_برنج، گوشت، مرغ و خلاصه همه ملزومات یک زندگی را پشت در میگذارد.
در باز میشود و مردی جلوی در ظاهر میشود. از #شرمندگی سرش را پایین😔 می اندازد. چشم راستش نابیناست👁 وپلکش بسته و چشم چپش هم در وسط #پیشانیش است.
این چهره #مادرزادی، از همان کودکی او را از نعمت زندگی عادی محروم کرده بود😔
در اوج فقر و نداری عزلت نشین شده بود. و چند ماهی🗓 هم میشد که از کار، #بیکارش کرده بودند. اگر خدا #علی را سرراهش قرار نداده بود....
سرش را بالا میگیرد و از ته دل❤️ برایش دعا میکند؛ #جوون! الهےهر چی از #خدامیخوای بهت بده. دست به خاکستر بزنی طلا بشه."
و چقدر دعایش #خالصانه بود.
#شهید_علی_امرایی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💫شهید گمنام 💫قسمت 6⃣ 💫شهدای گمنام عراقی 🌹✨یکی از بچه ها جلو آمد و گفت: حاجی ابراهیم را زدن! تیر خور
💫شهید گمنام
💫قسمت 7⃣
💫شهید محمدرضا عسگری
🌹✨روی ارتفاعات قلاویزان بودیم. در داخل سنگر محمدرضا به همراه اصغر بصیر مستقر شده بودند. آنها از نزدیک روند عملیات را زیر نظر داشتند.
🌹✨لحظاتی بعد صدای انفجار مهیبی آمد. از سنگر کوچک آنها چیزی نمانده بود. اصغر سوخته بود.از محمدرضا چیزی نمانده بود. برادر عسگری فرمانده تیپ کاملا پودر شد!
🌹✨از شهادت فرمانده دلاورمان خسته بودیم و ناراحت. اینکه از پیکر پاکش چیزی نمانده بیشتر قلبمان را آتش می زد.
🌹✨اما به یاد آخرین جملاتش افتادم. گفته بود: آرزوی قلبی من این است که مفقودالاثر باشم. چون از خانواده هایی که فرزندشان بی نام و نشان به شهادت رسیدند شرمنده ام! آرزو دارم حتی اثری از پیکر من به دست شما نرسد.
🌹✨در آخرین نامه هم به دخترش نوشته بود: دخترم شاید زمانی بیاید که قطعه ای از بدنم هم به دست تو نرسد! تو مثل دختر کوچک امام حسین (علیه السلام) هستی. اون خانم، سر بریده پدر به دستش رسید.ولی حتی یک تکه از بدن من به دست شما نمی رسد!
📚برشی از کتاب شهید گمنام
#شهید_محمدرضا_عسگری🌷
شاذی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
💫شهید گمنام
💫قسمت 8⃣
💫شهید خدایار کاوری
🌹✨سحرگاه بسیار سرد بود. با قامتی نحیف مشغول نماز بود. گوسفندانش در کنار او مشغول چریدن علفهای خشک بودند. خدایار که به ظاهر لال بود، با زبان دل با خدا مناجات می کرد. رکوع و سجودش طولانی بود. نمازش که تمام شد بعثی ها به سمت او هجوم آوردند.
🌹✨خواست از دستشان فرار کند اما او را گرفتند. با کابل به سر و صورتش زدند تا حرف بزند. اما خدایار زبانش بسته بود. نمی توانست چیزی بگوید. آنقدر او را زدند تا دو دندانش شکست. صورتش خون آلود شد.
🌹✨لباس های او و دو همراهش را پاره کردند. می خواستند در سرمای منطقه مهران بیشتر اذیت شوند. اما نتیجه ای نداشت. خدایار و دوستانش صبور بودند و مقاوم.
🌹✨او را به اردوگاه آوردند. کتک می خورد و تحمل می کرد. روزها سرکارش با شکنجه بود و بازجویی. کم کم آثار شکنجه نمایان شد. هر شب تا صبح درد می کشید. نفس هایش به شماره افتاده بود. هر چه بیماریش بیشتر می شد ارتباطش با خدا قوی تر می شد.
🌹✨او را به بیمارستان موصل منتثل کردند. شهریور ماه سال 1363 بچه های اردوگاه اشک می ریختند و آه می کشیدند. چرا که یک بنده واقعی خدا از بین آنها رفته بود. کسی نمی دانست عراقی ها او را در کجا دفن کردند.
🌹✨بچه ها چیز زیادی از او نمی دانستند. فقط می گفتند: خدایار واقعا بنده خدا بود. او همیشه با وضو بود. او مصداق کلام واقعی پبامبر بود که می فرماید: زیاد وضو بگیرید. اگر تونستید شب و روز با وضو باشید. زیرا اگر در حال طهارت بمیرید شهید خواهید بود.
📚برشی از کتاب شهید گمنام
#شهید_خدایار_کاوری🌷
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
نریمانی خانواده شهدا.mp3
13.52M
نمی دونی تا به کی باید آقا بمونم
رفیقان شهید بشن🌷 ولی من جا بمونم
دنبالم #شهادتم ولی عرضه ندارم
یه نگاه به من بکن میدونم گنه کارم😭
🎤با نوای #سید_رضا_نریمانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌼♥️🌷🕊🌷♥️🌼
چگونه دربند #خاک بماند
آنکه پـروا🕊ز را آموخته است
و راه #کربلا را می شناسد !
و چگونه از جـ♥️ـان نگذرد
آنکس که میداند
جان، #بهای_دیدار است . . . .
+ماشهادت دادیم که #شهادت زیباست
#شهید_قاسم_سلیمانی
#سلام_صبحتون_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - ویژگی پسندیده - حجت الاسلام عالی.mp3
2.35M
♨️ویژگی پسندیده
#سخنرانی بسیار شنیدنی👌
🎙حجت الاسلام #عالی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌷🍃🌷🍃 ▫️خیلی خوشحال شدم دانشگاه شیراز #دندانپزشکی قبول شده بود . همه دوستاش بهش تبریک میگفتند. بالا
علاقه محمد به #حضرت_مادر_سلام_الله_علیها 🌹
روی انگشترش نام حضرت فاطمة الزهرا(س) نقش بسته بود.
محمد علاقه ی زیادی به حضرت زهرا(س) داشت.
مادرش میگفت سحرگاه سیزده شهریور،
همان موقع #شهادت محمدم خواب دیدم سرش را برروی زانوهام گذاشته بعد گفت:
یازهرا(س)
و سرش از زانوهام افتاد...🕊
راوی:مادر بزرگوار شهید غفاری🌹
#شهید_محمد_غفاری
#شهید_مظلوم_نیروی_صابرین
#یادش_باصلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
💐 #عملیات_کربلای_پنج
۱۹ دی ماه ۱۳۶۵ با رمز #یا_زهرا (س) از جبهه جنوب شلمچه و شرق بصره در منطقه ای به وسعت ۱۵۰ کیلومتر مربع، با هدف آزادسازی #شلمچه، جزایر و مناطق شرق بصره، در سه مرحله با ۲۲ لشکر از سه قرارگاه آغاز شد و پس از #۵۰_روز با دستیابی رزمندگان به همهی اهداف عملیات با #موفقیت پایان یافت.
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh