🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌺 🌷اگر مردم تهران بخواهند یک نمونه از #خوب های خودشان را مثال بزنند، خوب است که شهید ابراهیم هاد
🌷خواهر شهید ابراهیم هادی🌷
🔹ابراهیم قبل از رفتن به جبهه یک #خودسازی عالی داشت و ما شاهد و ناظر این آمادگی بودیم و این خودسازی یک شبه ایجاد نشده بود❌ بلکه او از #سالها این آمادگی را به خود داده بود.
🔸ابراهیم همیشه میگفت: «اول باید #خودمان را بسازیم👌 و آنچه مد #رضای_خدا است برای خدا خرج کنیم.»
🔹یادم می آید یک روزهایی #ابراهیم دیر وقت به منزل🏡 میآمد و خیلی خسته بود اما تا صبح #نمی_خوابید تا مبادا نماز صبحش قضا نشود🚫 و همچنین برای نماز #جماعتش یک برنامه خاصی مد نظر قرار داده بود.
#شهید_ابراهیم_هادی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠شجاعت شهید 💟مجید خیلی شجاع بود خیلی #مردونه جنگید برا حمایت از دین جانش❤️ را میداد. نترس و #شجاع
#تو فضای زندگی را معطّر🌸
و جان تشنگان را #سیراب کردی
نمی توان❌ گفت که #رفتی
می دانم که #هستی
جریان داری در زندگی مان❤️
گرچه دلتنگت💔 می شویم
💥اما می دانیم که در کنارمان هستی👥
ای #مرد_پرواز🕊
#شهید_مجید_قربانخانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهدای_شاخص_سال_۹۸
🔻شهیدان:
✔️شیخ فضل الله محلاتی
✔️مهندس امیر مهرداد
✔️سید نورخدا موسوی
✔️سرلشکر حسین شهرام فر
✔️جهادگر اسدالله هاشمی
✔️ مدافع حرم جهاد مغنیه
✔️شهیده عصمت پور انوری
به عنوان #شهدای_شاخص سال 98 معرفی شده اند.
گفتنی است؛ هر ساله شهدایی از سپاه، ارتش، نیروی انتظامی، جهاد سازندگی، مدافعان حرم، روحانیت و جامعه زنان به عنوان شهدای شاخص سال معرفی میشوند.
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
سخنان #سید_حسن_نصرالله درباره شخصیت #شهید_جهاد_مغنیه: " فرزند حاج عماد جوان بود و هیچکس #مجبورش نکر
🍃❣🍃❣🍃
🌷خانواده #شهید مغنیه به یک #مهمانی خانوادگی بزرگ دعوت بودند. محل مهمانی در منطقه #الغبیری بود.
🌷همه بچه ها و نوه ها به مناسبت ولادت #حضرت_رسول_ص دور هم جمع بودند.
از همه ی نوه ها درخواست شده بود برای این جلسه #صحبتی_کوتاه آماده کنند و طی چند کلمه بگویند که برای سال جدید میلادی چه #برنامه هایی دارند .
🌷همه ی نوه ها صحبت کردند تا اینکه نوبت رسید به #جهاد_مغنیه...
جهاد فقط گفت: طرحم برای سال بعد را هفته ی آینده میگویم!...
🌷همه شروع به اعتراض کردند، می گفتند جهاد دارد شرطی که برای همه گذاشته شده را نقض میکند. بعضی ها میگفتند کارش را آماده نکرده است!
🌷وسط #خنده و اینکه هرکسی به شوخی چیزی میگفت، جهاد از حرفش کوتاه نیامد، اصرار داشت که طرحش برای سال آینده را هفته ی بعد می گوید.
درست یک هفته بعد دوباره خانواده دور هم جمع شدند ولی این بار، در بین خیل گسترده ی کسانی که برای #تسلیت آمده بودند!!...
طرح جهاد، #شهادت بود.
🔺به روایت #مادربزرگ_شهید
#شهید_جهاد_مغنیه 🌷
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_شاخص_سال۹۸
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃❣🍃❣🍃 🌷خانواده #شهید مغنیه به یک #مهمانی خانوادگی بزرگ دعوت بودند. محل مهمانی در منطقه #الغبیری بود
0⃣4⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
🔻مروری بر زندگی نامه شهید
🌷 #شهید_جهاد_مغنیه در سال 1991 در لبنان در خانواده ایی مبارز متولد شد.
جهاد #چهارمین شهید از خانواده مغنیه می باشد وی یک خواهر و یک برادر به نام های فاطمه ومصطفی داشت.
🌷وی تحصیلات عالیه را در رشته #مدیریت در دانشگاه آمریکایی بیروت یکی از بهترین دانشگاه های خاورمیانه
شروع کرد و تنها یک درس باقی مانده بود تا مدرکش را بگیرد که به مقام والای #شهادت نائل شد.
🌷در طول سال های جنگ داخلی سوریه، حزب الله توانست به کمک ایران و سوریه زیر ساختهای
#جولان را بدست گیرد و پایگاه مهمی در آن جا دایر کند که #مسئول_اول این پایگاه شهیدجهاد مغنیه
پسر #شهید_عماد_مغنیه( فرمانده ارشد حزب الله که در سال 2008 در توافق تبادل اسراء میان اسرائیل و حزب الله آزاد شد.) بود
🌷اولین بار وقتی مردم با چهره جهاد آشنا شدند که او در مراسم ختم والده #سردار_سلیمانی شرکت
کرده بود درست پشت سر سردار ایستاده بود و به مهمانان #خوش_آمد میگفت.
گاهی شانه های سردار را می بوسید و سردار گاه بر میگشت و با او نجوا می کرد،
رابطه صمیمانه حاج قاسم و این جوان او را در #کانون_توجهات قرار داد. سردار گاه او را به بعضی از
مهمان ها معرفی میکرد و آنها با لبخند او را به آغوش می کشیدند.
🌷بر اساس اعلام حزب الله لبنان در 18 ژانویه 2015 سالروز پایان جنگ 22 روزه غزه و شکست اسرائیل
در این جنگ گروهی از رزمندگان حزب الله در حین بازدید از شهرک های سوریه مورد حمله موشکی #اسرائیل
قرار گرفتند و به مقام والای شهادت نائل شدند.
این شهید بزرگوار نیز در بین آنها بود.
#شهید_جهاد_مغنیه🌷
#شهید_جبهه_مقاومت
#شهید_شاخص_سال۹۸
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
@shahed_sticker13.attheme
52.6K
• #شهید_جهاد_مغنیه
• #تم_رفیق_شهید 📲
• #تم #شفاف
#تم_های_جذّاب_ایتا😍👇
#عاااالی تر👌 از تلگرام
همش اینجاس👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1214906384Cdb15194a25
جوانی_که_حاجت_میدهد_1395-11-13-12-02.mp3
9.17M
#روایتگری
#شهیدی_ڪه_واسطه_ی_ازدواج_دونفر_شد...
✍یہ جوون طلبہ اے رفت خواستگارے جوابش ڪردن دلش میگیره ؛ از طریق یڪے از دوستاش میره خادم الشهدا میشه...
راوی، #روایتگر_شهدا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
کانال شهید نظرزاده 👆👆
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ ⚠️ #هیچ_کس_به_من_نگفت😔 5⃣2⃣ #قسمت_بیست_و_پنج 😔هیچ کس به من نگفت: که خواسته های شما را بر خواس
❣﷽❣
⚠️ #هیچ_کس_به_من_نگفت😔
6⃣2⃣ #قسمت_بیست_و_ششم
😢هیچ کس به من نگفت: که در دوران غیبت کبری، باید از نائبان عام شما، تبعیت کرده و آنها را در امور دینی خویش، مقتدا قرار دهم که فرموده ای👈 «در حوادث جدید که پیش می آید به روایت کنندگان احادیث ما رجوع کنید که حجت ما هستند»
⁉️اما چه فقهائی؟
هر فقیهی که صلاحیت مرجعیت ندارد، بلکه باید مخالف هوای نفس عمل کند، از مولایش☀️ اطاعت محض داشته باشد و در فکر جمع مال و شهرت و مقام نباشد، آری، او باید تبعیت شود که رضایت تو در آن است.🌷
😔هیچ کس به من نگفت و من از همان اوایل تکلیف، بدون تقلید از مرجعی، اعمالم را انجام دادم و حالا باز هم در فکر جبران هستم که گذشته را ببخشی💐 و برای آینده، راهی نورانی جلوی پایم بگسترانی که چه بی نور است راهی که بی حضورت طی شود.
📘کتاب "هیچکس به من نگفت"
✍نویسنده: حسن محمودی
#هیچ_کس_به_من_نگفت
==================
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_6048835560896725058.mp3
1.42M
#فایل_صوتي_امام_زمان 19
🎧آنچه خواهید شنید؛👆
اهل ع ش ق؛
ساعتشان را به وقت تو کوک میکنند؛یوسف
چشمشان
به ساعت آمدنت
و گامهایشان آماده فنا شدن در هوايت.
❤️اهل عشق
به هوای تونفس میکشند👆
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#دوست_شهید🌷 که داشته باشی نیازی به عشقهای بیخودی نداری❌ میدونی یکی #حواسش بهت هست یکی که اومده
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
#شهید_حسین_معز_غلامی🌷
وقتي باشهيدي دوست بشي، کم کم مي شي مثل او...
مثل دو نيمه سيب...
مثل يک ماه در شب چهاردهم...
کامل مي شوے...
ابراهیم هادی
🌺رفیق شهید ِ
مدافع حرم حسین معز غلامی
#رفیق_شهیدت_کیه؟!
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_ابراهیم_هادی🌷 #شهید_حسین_معز_غلامی🌷 وقتي باشهيدي دوست بشي، کم کم مي شي مثل او... مثل دو نيمه
🔰ارادت #شهدا به #شهید_ابراهیم_هادی
از میان شهدای مدافع حرم، بسیاری بودند که ارادات و علاقه قلبی به #ابراهیم_هادی داشتند.
🌷 #شهید_مهدی_عزیزی همواره تصویر ابراهیم را در جیبش داشت، کتاب را خوانده بود و هر وقت از کنار تصویر او رد می شد سلام میکرد.
🌷 #شهید_سیدمیلاد_مصطفوی هرطور بود در راهیان نور به کانال کمیل میرفت و با ابراهیمش خلوت میکرد.
🌷 #شهید_عباس_دانشگر هرزمان یکی از اساتید دانشگاه که همرزم ابراهیم بود را میدید، از او میخواست چند جمله ای از ابراهیم بگوید.
🌷 #شهید_هادی_ذوالفقاری که دیگر احتیاج به توضیح ندارد. نام جهادیش را گذاشته بود: ابراهیم هادی ذوالفقاری
ابراهیم، تمام زندگی هادی شده بود.
🌷 #شهید_علی_امرایی بیشتر کتابهایی که درباره شهید هادی بود خوانده بود و در کنار مزار یادبودش عکس یادگاری گرفته بود.
🌷 #شهید_حمید_اسداللهی از عاشقان ابراهیم بود. روی برخی داستانهای آموزنده او تمرکز خاصی داشت.
🌷 #شهید_مصطفی_صدرزاده به عشق ابراهیم هادی، نام جهادیاش را سید ابراهیم گذاشت. مرتب کتاب ابراهیم را تهیه میکرد و مینوشت: «وقف در گردش» و به دیگران میداد.
🌷 #شهید_حسین_معزغلامی نیز از شیفتگان ابراهیم هادی بود و هر هفته به مزار این شهید میرفت.
🌷 #شهید_محمد_کامران از هم محلهایهای ابراهیم بود، او را الگوی خودش قرار داد و در مسیر ابراهیم قدم برداشت.
🌷 #شهید_مرتضی_عطایی از مسئولان ایرانی فاطمیون نیز عاشق ابراهیم بود. یکی از مسئولان لشکر فاطمیون تعریف میکند: برای اوقات بیکاری رزمندگان احتیاج به کتاب داشتیم. تعداد زیادی از کتابها از جمله «سلام بر ابراهیم» به آنها هدیه شد. بعدها از برکات حضور ابراهیم در جمع مدافعان حرم بسیار شنیدیم و آنها علاقهمند به زندگی شهید شدند.
♦️هرکسی با یک شهیدی خو گرفت
♦️روز محشر آبرو از او گرفت
#دوست_شهید_من
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهدایی_شو
#شهیدان_الگوی_جذب_جوانان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃🌺🍃🌺
🔹بانوی شهیدہ عصمت پورانوری فرزند غلام علی در تاریخ بیستم اردیبهشت ماه سال چهل و یک در #دزفول دیده به جهان گشود.
🔹این بانوی بزرگوار در تاریخ نوزدهم آذر ماه سال یکهزار سیصد و شصت در حالی که فقط #دو_ماه زندگی مشترک را تجربه کرده است، آنگاه که برای #زیارت قبور شهدا، قدم در راه عاشقی می گذارد، در اثر #ترکش راکت هواپیمای نیروهای بعثی، بر روی پل قديم دزفول، آسمانی می شود.
🔹مزار مطهر ایشان در کنار مزار یادبود #برادر_شهیدش عليرضا پورانوری که هیچ گاه از عملیات #والفجر مقدماتی برنگشت، در گلزار شهدای شهید آباد دزفول زیارتگاه
عاشقان است.
#شهیده_عصمت_پورانوری🌷
#شهید_شاخص_سال۹۸
#مربی_نهضت_سواد_آموزی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس🌸❣ 8⃣5⃣ #قسمت_پنجاه_وهشتم از ایستگاه تا رسیدن به سر کوچه مون کمی باید پیاده
📚 #رمان
❣🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس🌸❣
9⃣5⃣ #قسمت_پنجاه_ونهم
با نگرانی نگاهش کردم وگفتم:😨😳_چیشده؟؟؟؟ چیکارت داشتن؟!!!!!!
نگاهم کرد تا خواست چیزی بگه، صدای سمیرا پیچید تو گوشم
- ای وای آقا محمد ببخشید همش تقصیر من شد😔😓
سرمو بلند کردم و با دیدن سمیرا تعجبم چندین برابر شد😳😧
تا منو دید گفت:
_معصومه تویی!!
اومد کنارم نشست و گفت:😰
_معصومه جونم کجا بودی!!
نگرانی رو به وضوح میشد تو صورتش دید
یه کم گیج شده بودم محمد بلند شد و
گفت: 😠
_بهتره بریم خونه، وسط خیابون خوب نیست
هردومون بدون هیچ حرفی بلند شدیم و پشت سر محمد راه افتادیم
نگاهم به محمد بود که شلوار مشکی اش حسابی خاکی شده بود و موهاش پریشون، خداروشکر زخمی برنداشته بود،
درگیری شون چند دقیقه بیشتر نبود،
وگرنه معلوم نبود اون دو تا چه بلایی سرش میاوردند،
آخه داداش بیچاره من نمیدونه دعوا چیه که میان یقه شو میگیرن …😕
سمیرا با نگرانی دستمو گرفت و گفت:
_معصومه نبودی ببینی اون دو تا پسر مزاحم چجوری پیچیدن جلوم، وای داشتم از ترس میمردم😥😔
نگاهش کردم وگفتم: 😊
_آروم باش، خداروشکر چیزی نشد، درست توضیح بده دقیقا چیشده؟؟
#ادامه_دارد....
💌نویسنده: بانوگل نرگــــس
#کپی_بدون_نام_نویسنده_حرام
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس🌸❣
0⃣6⃣ #قسمت_شصتم
نگاهی به محمد که جلومون راه میرفت انداخت و گفت:😔
_اون دو تا پسر اومدنو مزاحم شدن که یه دفعه داداشت رو دیدم صداش زدم اونم اومد کمک..به خدا اگه داداشت نبود، بدبخت میشدم، داشتم از ترس سکته میکردم، پسرای عوضی😥😞
بعدم شروع کرد تند تند حرف زدن:
_از همون اول هم میدونستم که اون شال قرمزه با رژ قرمز خیلی تو دیده، عجب اشتباهی کردم، 😞لعنت به هرچی مزاحمه تو این دنیا، آسایش رو از آدم سلب میکنن ..
رسیدیم جلوی خونشون،
محمد همچنان به سمت خونه حرکت میکرد،
دم خونه ی سمیرا اینا ایستادم و در حالی که سمیرا هنوز هم بانگرانی😥 درحال حرف زدن بود بهش خیره شده بودم،
اصلا نمی فهمیدم چی میگه،
فقط داشتم به محمد و سمیرا فکر میکردم،
وای یعنی امکان داشت سمیرا زنداداشم بشه!!
از فکرش لبخندی عمیق روی لبم نشست☺️😁 که با نیشگونی که سمیرا از بازوم گرفت به خودم اومدم و گفتم:
_عه چیه!!
با حرص گفت:
_من داشتم از استرس میمردم، اون داداش بدبختتم که کتک خورده، اونوقت تو داری میخندی😬
- به تو نخندیدم که... 😅
- بس به کی میخندیدی دقیقا؟؟؟؟🙁😬
باز با تصور اونچه که تو ذهنم بود نزدیک بود خنده ام بگیره،
سریع باهاش خداحافظی کردم و گفتم:
_من فعلا برم، میبینمت بعدا😁👋
وای که چقدر داشت خنده ام میگرفت، تصور سمیرا کنار محمد خیلی جالب بود ..😁
سریع خودمو رسوندم خونه،
محمد تو حیاط کنار حوض نشسته بود و داشت دست و صورتشو میشست،
با لبخندی که رو لبم بود😁گفتم:
_بابا جنتلمن، بت من، اصلا زورو ..
#ادامه_دارد....
💌نویسنده: بانوگل نرگــــس
#کپی_بدون_نام_نویسنده_حرام
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_5764820660786299501.mp3
4.81M
🔸چقدر دلم تنگه💔
🔹برا #شهیدای مدافع حرم
🔸بازم هوای شهدا🌷 زد به سرم
🔹آرزومه که به #سوریه برم😭
#پیشنهاد_دانلود👌👌
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_5963070802071912538.mp3
2.48M
🎵 #روایت_شهدایی
👈شهیدی که به خواب دوستانش می آمد و #واسطه_شهادت میشد.
🎤🎤 #استاد_پناهیان
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh