امام زمان عج_۴۳.mp3
3.83M
#فایل_صوتي_امام_زمان 40
می خوای بدونی؛
چقدر درعشقت به امام زمان صادقی؟
برو سراغ قلـ❤️ـبت؛
ببین چقدرحاضری براش خسته بشی؟
ببین چقدر
فکرت،قلبت و تمومِ زندگیت درگیرِ رفع موانع ظهورشه👆👆
#اللهُم_َّعَجِّل_ْلِوَلِیِّک_َالْفَرَج 🌺🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌾 #عشقت میان سینه من💗 پاگرفته
🌴شکر خدا که چشم تو😍 ما را گرفته
🌾دریاب دلـ❤️ـها را تو با گوشه نگاهی
🌴حالا که کار #عاشقی بالا گرفته
#سه_شنبه_های_جمکرانی
#اللهُم_َّعَجِّل_ْلِوَلِیِّک_َالْفَرَج
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🚨 #خبر_فوری
🌷پیکر مطهر شهید مدافع حرم #شهید_مجید_قربانخانی به درخواست مادر بزرگوارشان، صبح روز #چهارشنبه به #مشهد مقدس منتقل خواهد شد.
مراسم طواف پیکر مطهر #شهید
⏰ساعت ۱۱ صبح
در حرم علی ابن موسی الرضا(ع) برگزار خواهد شد.
♨️لازم به ذکر است مراسم #وداع با شهید روز #پنجشنبه(۵ اردیبهشت)
🕰ساعت ۱۵ در #معراج_شهدا برگزار خواهد شد.
شادی روحش شهید قربانخانی🌷 #صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
7⃣1⃣ #در_محضر_شهید🌷 🔹کاری را انجام دهید که حداقل درصدی از آن برای خدا انجام شده باشد و از خدا بخواه
#کلام_شهید
◈مرتّب خود را زیر ذرّهبین🔍 معیارهای #اسلام قرار دهید و در كارها و دیدگاههایتان #دقّت👌 داشته باشید..
#شهید_عبدالحمید_دیالمه🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#عاشقانه_شهید_مهدی_زین_الدین💞 ↶ #نیمه_پنهان↷ #قسمت_بیست_ودوم 2⃣2⃣ 🔻 راوی:همسر شهید 🍃. از بس با هم
📚 #رمان
#عاشقانه_شهید_مهدی_زین_الدین💞
↶ #نیمه_پنهان↷
#قسمت_بیست_وسوم3⃣2⃣
🔻راوی: همسر شهید
🍃 ..... " زمستان كه شد براي اين كه داخل خانه گرم بماند آقا مهدي جلو ايوان را پلاستيك زد . شب ها كنار پنجره مي نشستم و گوشه ي پلاستيك را بالا مي زدم و خيابان را نگاه مي كردم تا ببينم چه وقت ماشين او پيدايش مي شود . خانه مان سر چهارراه بيست و چهار متري بود و ازهر طرفي كه مي آمد مي ديدمش .
🍃تويوتاي لندكروزش را كه مي ديدم . بلند مي شدم و خودم را سرگرم كاري نشان ميدادم تا نفهمد اين همه منتظر او بوده ام . يك بار كه حواسم نبود . همين جوري مات روبه پنجره مانده بودم . صدايش را از پشت سرم شنيدم . گفت " بابا اين در و پنجره ها هم شكل تو را ياد گرفتند ، از بس كه آن جا نشستي . " خودش هم يك كارهايي مي كرد كه فاصله ي بينمان كمتر شود . يك روز صبح خوابيده بودم .
🍃چشم هايم را باز كردم، ديدم يك آدم غريبه با سر ماشين شده بالاي سرم نشسته دارد نگاهم مي كند . اول ترسيدم ، بعد ديدم خود آقا مهدي است . موهايش را با نمره ي هشت زده بود . گفت " چه طور شدم ؟" و خنديد . خنده اش مخصوص خودش بود . لب زيرش اول كمي به يك طرف متمايل مي شد ، بعد لب بالا با هم باز مي شدند.
#ادامه_دارد...✒️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#عاشقانه_شهید_مهدی_زین_الدین 💞
↶ #نیمه_پنهان↷
#قسمت_بیست_وچهارم4⃣2⃣
🔻راوی: همسر شهید
🍃 خيلي قشنگ بود . نمي دانستم چه توقعي بايد از زندگي داشته باشم . يك روز گفت " مي خواهي برويم بيرون ؟ امروز را مي توانم خانه بمانم . " قرار شد يك گشتي توي شهرهاي اطراف بزنيم . من هم از خدا خواسته سالاد الويه درست كردم كه ظهر بخوريم . از اهواز راه افتاديم طرف دزفول . دزفول را با موشك مي زدند . از كنار ساختماني رد شديم كه ده دقيقه قبلش موشك خورده بود . گفتيم اين جا كه نمي شود .
🍃جاي گشتن نبود ، همه جا سنگر و همه ي آدم ها نظامي . حداقل برويم مزار شهدا فاتحه اي بخوانيم . ظهر هم شده بود . همان جا ناهار را خورديم . حاشيه ي قبرستان . پيش خودم گفتم " اين جا درِ غذا را بردارم پر خاك مي شود . " هيچ خوشم نمي آمد آن جا غذا بخوريم اما چاره اي نبود .
🍃با اكراه چند لقمه خوردم . گفتم نكند فكر كند دارم لوس بازي در مي آورم . چند لقمه هم او خورد . زياد هم حرف نزديم . از قديم گفته اند آدم ها توي سفر بيش تر با هم آشنا مي شوند . سفر سوريه هم همين خوبي را براي ما داشت . گفتند از طرف سپاه يك مأموريتي به چند نفر داده اند ، گفته اند خانم هايتان را هم مي توانيد ببريد .
#ادامه_دارد...✒️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_311104783559688611.mp3
3.63M
💔🍀💔🍀💔
★الو سلام #بـابـا...😔
✰گوشیت📞 داره بوق مے خوره
✭پس چرا #چیزےنمیگے😭
🎤بانوای: #محمد_محمدزاده❣
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh