eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
7.9هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
6⃣1⃣2⃣ 🌷 🔹 مصطفے و مجتبے ڪہ مدت ها تلاش ڪردند تا خود را برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به برسانند هربار به دلیلے دچار مشکل مے‌شدند. 🔸عاقبت تصمیم مےگیرند هویت ایرانےخود را تغییردهند و از طریق تیپ به این آرزوی سخت خود دست پیدا ڪنند.اما "ڪه عشق آسان نمود اول ولےافتاد مشکلها" براے این دو برادر رقم خورد ... 🔹 شهیدان مے گوید : آنها براے اینڪه بتوانند خود را افغانستانے معرفے ڪنند از پرسیده بودند چه اسم‌هایے بگذاریم ڪه طبیعے تر باشد؟ 🔸خودشـان را معرفے ڪرده بودند. یعنے من با نام (سڪینه نوری) خاله مصطفے (بشیرزمانی)ومادر مجتبے (جوادرضایی) بودم. اسم پدرشان را هم گذاشته بودند جمعه خان. 🔹بچہ ها منو معرفے کرده بودند اگرتماس مےگرفتند بایدبا حرف میزدم. "با من تمــرین ڪرده بودند" 🔸یڪ روز زنگ زدند و گفتند: خانـم ! شما جواد رضایے را مے‌شناسید؟ گفتم: بله هستم باکمک الهی تونستم با زبان صحبت کنم اینقدر راحت را بازی کردم که متوجه نشدند. 🔹پسرانم راهےسوریه شدند من راضی به رفتنشان شدم. مے ‌دانستم ممڪن است شوند، سرشان را ببرند و بدنشان راتکه تکه ڪنند، اینها همه را مےدانستم بعد گفتم:راضے به رضاے هستم و قربون (س) هم مے‌روم که خاک پایش هم نمے‌شوم 🔸پسرانم فدای بی بی جان و هر دوباهم فدایے حضرت زینب (س) شدند. "شـــادی روحشان " 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍مادر #شهیدان_بختی: من هم در کنار فرزندانم #لهجه افعانستانی را تمرین میکردم تا فرزندانم بتوانند با
8⃣7⃣2⃣ 🌷 💠خاطره ای از جنگ با داعش بخش اول(١/٢) 🔰یه شب به دعوت برادر دعوت شدم برا سخنرانی تو یه مسجد حلقه صالحین بود . 🔰بعد از پایان مجلس دو تا پیله شدن که حاجی ما رو هم با خودت ببر و کلی اسرار و التماس گفتم راهی نداره بازم ول کن نشدن گفتم چه نسبتی با هم دارین شماها گفتن هستیم 🔰 خلاصه به اصرار شمارمو گرفتن و تلفنی📞 پیگیر رفتن بودن از من انکار و از اونا گفتم صبر کنین برم اگه شد خبرتون میکنم اگه نشد هم برین دنبال افغان شدن ..(لهجه و مدرک داشته باشین) 🔰نمیدونم این موجودات از کجا شماره مو هم پیدا کردن و بعد رفتن بازم پیگیر بودن اینقدر که بلاخره فرماندهان رو متقاعد کردم که بیان😀 اما خبری دیگه ازشون نشد... 🔰تا اینکه بعد از تو تدمر وقتی گردان جدید اومد تو مسجد یکی با لهجه غلیظ از پشت صدام کرد و حال و احوال کرد گفتم کجا همو دیدیم ؟ گفت از ما فراموش کردی😕 در مسجد برایمان خطابه کردی! 🔰بعد که پسر خالشو نشونم داد تازه فهمیدم عهههه اینا که همون دو تا هستن ☺️! جا خوردم اخه یکیشون حرف میزد تو مسجد دومی ! 🔰گفتم دمتون گرم پس بلاخره اومدین گفت ۴۵ روزه هستیم مرخصیمون هم رسیده اما شنیدیم نرفتیم. 🔰بعد چند روز برا سرکشی به خط و توجیه فرماندهان وطنی رفتم رو ابرویی ۲ که اسم یه تپه بود پر از گرد و خاک🌫 از سنگر بیرون اومدن و یه احوال پرسی سریع کردن . 🔰فک کردم از من دلخور شدن که بهشون سر نمیزنم🙁.رفتم پیش درخواست کنم بِدنشون به یه واحد دیگه که دم باشن. 🔰فرمانده گروه , مخالفت کرد و گفت این دو تا پسر خاله بهترین نیروهام هستن👌 به هیچ کس نمیدمشون. 🔰فرداش رفتم سراغشون گفتم از من دلخورین⁉️ گفتن نه آقا ما سر پستمون بودیم نمیشد ترک پست کنیم گناه بود📛. ..... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#مـــرد میخواهد... 👈اینکه بگــذری از آرزوهایت💓... زنجیرهای⛓ دلبستــگی را از خود رهاکنی💕 #گفتنش آســـ
4⃣6⃣3⃣ 🌷 🕊❤️ 💠با «کورنت» می زنند پر پر می شوی پسر...! 🔰بعد از مجروحیت و ، خیلی دلـم گرفته بود💔 و اتفاقا سرمای سختی 🤒خوردم. 🔰منطقه را تصرف کردیم و برای اینکه نیروهای برسند، باید 48 ساعت خط را نگه می داشتیم.بچه ها گفتند با ماشین🚖 برو عقب و استراحت کن، اما من قبول نکردم🚫. 🔰گفتند سنگرت را عوض کن و برو پیش ،پتو را برداشتم و رفتم پیش حسین، همه بچه ها سنگر داشتند. 🔰 اما رفته بود توی سنگرهایی که برای هاست جاگیر شده بود. گفتم :حسین جان! باز که شوخی ات گرفته! اولین شلیک دشمن💥 این کانکس یک در یک را پودر می کند 🔰مرد حسابی تو نیروی زبده و آموزش دیده هستی، آخر این چه جایی است که انتخاب کرده ای⁉️ 🔰در جوابم به شوخی گفت😄: تو بخواب من بیدارم. غصه نخور! همه این ها را من یکه و تنها حریفم💪. 🔰تب و لرزم شدید شده بود🤒، ماشینی 🚕می خواست برود عقب که حسین داد زد، بیاید حاج میثم را هم ببرید🙁. 🔰من آمدم بیرون دوباره گفتم حسین بیا برو سنگر انفرادی، اینجا امن نیست، با « » می زنند پر پر🕊 می شوی پسر!خلاصه با من آمد و رفتیم در یکی از همین انفرادی اسکان گرفتیم. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
وضعیت مالی خوبی نداشت، به رزق کفاف اعتقاد داشت. می گفت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند بهترین رزق رزق کفاف است، سوال کردند  یا رسول الله #رزق_کفاف چیست؟ فرمودند: اینکه امروز داشته باشی و از فردا اطلاع نداشته باشی #شهید_علی_تمام_زاده🌹 به این حدیث باور داشت. وقتی حقوق چند ماهه اش را واریز کردند، همه اش را به خانواده شهدای مدافع حرم #افغانستانی هدیه کرد.☺️ میگفت آنها کسی را ندارند.😔💔
#شهید_مهدی_صابری یکی از شهدای #افغانستانی مدافع حرم است، در آخرین دست نوشته ای✍ که از وی باقی مانده حرف هایی را به زبان آورده که به قول خودش #گنده_تر_ازدهان است. #بخوانید👇👇 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❤️✨یکی از دوستان او خواب #حضرت_زهرا(سلام الله علیها) را دیده بود. حضرت به او گفته بودند: «مرحله اول
⭕️بعد از گذشت چند صباحی #مصطفی با نشان‌ دادن توان رزمی و شجاعتی💪 که داشت، گردان #عمار را تشکیل داد و به #فرمانده‌ای گردان عمار رسید. ⭕️نکته جالب این است در این زمان #هویت مصطفی برای تمام بچه‌های گردان عمار روشن شده بود👌 که مصطفی یک ایرانی🇮🇷 است،  ولی همچنان #فرمانده ماند و تمام گردان عمار تحت فرمانش با دل و جان💖 ماندند. ⭕️وقتی کار برای #خدا باشد به دل بندگان خدا نفوذ می‌کنیم. مصطفی توانست به دل برادران #افغانستانی خود نفوذ کند و بچه‌های گردان عمار با دل و جان تا آخرین لحظه با #مصطفی ماندند. مصطفی در آخرین روزها توسط تک #تیرانداز مورد اصابت گلوله💥 قرار گرفت و به‌ #شهادت🌷 رسید. #شهید_مصطفی_صدرزاده #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh