eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.2هزار عکس
7.4هزار ویدیو
209 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍به وقت شهادت 🌹✨وقتی علّامه امینی به او میگوید: تو حیف هستی. من حاضرم خرج سفرت را بدهم تا همراه من
🔰 #کلام_شهید ⚜آرزو دارم که حکومت اسلامی تشکیل شود، و آن زمان بزرگترین افتخارم این است که رفتگر خیابان هایش باشم. ⚜این حرف #شهید_نواب_صفوی نشان دهنده ارزش بسیار بالای #نظام_اسلامی است. ⚜برای به ثمر رسیدن این انقلاب خون هزاران نواب صفوی ریخته شده است. بسیاری از ملت های مسلمان جهان آرزوی داشتن چنین #رهبر و چنین نظامی دارند. قدر #حکومت_اسلامی را بیشتر بدانیم و #کفران_نعمت نکنیم. #شهید_سیدمجتبی_نواب_صفوی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
✍ #خاطره ✨یادمه با هم رو به آسمون دراز كشيده بوديم، كه مي گفت: همیشه به حال پرنده ها و پروازشون غبطه خوردم😔 بهش گفتم: تو كه ماشاءالله همش تو ارتفاع و آسموني! حالا واسه چی این حرف رو زدی؟😉 ✨کمی سکوت کرد و ادامه داد: بزرگترین و قویترین آدمها و چیزهایی که بوی دردسر ازشون بلند میشه با اوج گرفتن فقط به یک نقطه تبدیل میشن!☺️ و با تبسمي گفت؛ هه!😊 در زندگی از چه نقطه هایی که نترسیدیم ... نقطه ای که در تعریف ریاضی اش گفته شده: نه طول داره نه عرض و نه ارتفاع ... ✨با طعنه بهش گفتم: دلت خوشه ها ... من تو زندگی با مشکلاتی مواجهم که آسمونش سهله، به مریخ هم برم بازم برام بزرگ و عظیمند😊 ✨تبسمی کرد و گفت☺️: شرط نقطه شدن مشکلات اینه که از زمینش دل کنده باشی و به خدا نزدیک شده باشی! 😍 اون روز متوجه حرفاش نشدم، اما الان كه از زمين و زميني ها دل كنده ميفهمم كه چي ميگفت...!😭 #شهید_مسعود_عسگری🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 💫شهید گمنام 💫قسمت 4⃣1⃣ 💫شهید علیرضا کریمی 🌹✨قبل از آخ
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 💫شهید گمنام 💫قسمت 5⃣1⃣ 💫بیشتر تلاش کن 🌹✨عملیات والفجر هشت تازه به پایان رسیده بود. پیکر شهدا به ستاد معراج شهدای تهران منتقل شد. در بین شهدا شهیدی بود که پیکرش کاملا سالم بود. فقط ترکش بزرگی شبیه نعلبکی به سمت چپ سینه اش اصابت کرده بود و در کنار قلبش ایستاده بود. 🌹✨هیچ مشخصاتی نداشت: نه پلاک، نه کارت و نه ... به همراه این شهید برگه ای بود که نوشته بود: شهید گمنام. به چهره معصومانه اش نگاه کردم. داخل جیب هایش را گشتم. اما هیچ مدرکی نبود. 🌹✨نیمه های شب همان شهید را در خواب دیدم. به من نگاهی کرد و گفت: مادرم منتظر من است. من را شناسایی کن. بیشتر تلاش کن! صبح فردا پیراهن غرق خون شهید را از بدنش خارج کردیم. با آب صابون آن را شستم. شاید اسمش را روی پیراهن نوشته باشد. اما نبود. 🌹✨دوباره به خوابم آمد. همان جمله تکرار شد؛ بیشتر تلاش کن! چند روز بعد پیکر شهید را از سردخانه خارج کردیم. با آب گرم بدنش را شستیم. شاید بر روی بدنش نامش را نوشته باشد. اما باز هم خبری از مشخصات او نبود. 🌹✨چند روزی بود که همه فکرم را مشغول کرده بود. دوباره به خوابم آمد. همان جمله: بیشتر تلاش کن! کم کم در فکر فرو رفته بودم که نکند من را سرکار ... . این بار پیکر شهید را از سردخانه خارج کردم. با توکل بر خدا و معصومین شروع به وارسی کردم. هر کاری به فکرم می رسید کردم اما نتیجه نگرفتم. 🌹✨یکدفعه نگاهم به زخم روی سینه اش افتاد! وقتی بدنش را شستیم: زخم سینه او باز شده بود. ترکش بزرگی که دنده های او را خرد کرده بود می دیدم. دستم را به داخل زخم فرو بردم و ترکش را آهسته خارج کردم. 🌹✨آنچه می دیدم باور کردنی نبود. تلاشها نتیجه داد. این شهید دیگر گمنام نبود. پلاک شهید به همراه ترکش به داخل سینه رفته بود. پلاک صحیح و سالم بود. روز بعد این شهید شناسایی شد. او از بسیجیان شهرکرج بود. 📚برشی از کتاب شهید گمنام 📖انتشارات شهید ابراهیم هادی شادی روح شهدا 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 💫شهید گمنام 💫قسمت 6⃣1⃣ 💫حماسه پایداری 🌹✨دو نفر بیشتر نبودیم. من بودم و او. فقط اسمش را می دانستم که حسن است. از هیچ چیزی نمی ترسید. در محاصره مانده بودیم. نه راه پیش داشتیم نه راه پس. حسن گفت ما اینجا یا شهید می شویم یا اسیر. از مواضع استتار عراقی ها استفاده می کرد. یکی یکی تانک هایشان را می زد. ساعتی بعد گلوله هایمان تمام شد. یکدفعه کار عجیبی کرد. 🌹✨دوید سمت یک تانک نیم سوخته عراقی. با تیربار تانک ستون نفرات آنها را به رگبار بست. تعداد زیادی را روی زمین ریخت و برگشت. وحشت عجیبی در دل عراقی ها انداخت. 🌹✨غروب بود که هر دوی ما جدا جدا اسیر شدیم. من خودم را آشپز معرفی کردم. افسر عراقی به حسن گفت فامیلت چیه؟ گفت: خمینی! پرسید نام پدر: گفت: خمینی! نام جدّ؟ دوباره گفت: خمینی. حسن را می شناختند. می دانستند چه بلایی سرشان آورده. 🌹✨در مقابل دیدگان ما او را به پل بستند. با صدای بلند شهادتین را گفت. بعد هم از نزدیک او را با آر پی جی هدف قرار دادند. حسن در عشق خدا می سوخت. بعثی ها هم سوختند؛ از آتشی که حسن به جگرشان زده بود. 📚برشی از کتاب شهید گمنام 📖 انتشارات شهید ابراهیم هادی شادی روح شهدا 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
004 Delbasteye Eshgh.mp3
9.75M
مـداحےتایمــ|🎤 دلبستـه عـشـ❤️ـق وصله دنیانیستـ زندگـے زنـدگـے خـتـم به #شهـادتـ نشـود زیـبا نـیسـتـ{😔} #زمـینـه 🎤🎤 #مـهـدی_رسـولی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
⭐️این را جز شهادت ❣مرگ ننگ است ⭐️در کامشان بی دوست💕 ماندن ❣چون شرنگ است ⭐️چون عشــ♥️ـق را جز ❣تفسیری دگر نیست ⭐️حلاج را جز دار ❣ دگر نیست✘ ⭐️این واژه در قاموس دل ❣با قرین است ⭐️این داستان آغاز و پایانش ❣همین است؛ 🌷 ... 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم ❣ 🍀خواب دیدم #آمدی 🌼خواب مرا تعبیر کن 🍀تو بیا👤 و قصه 🌼این #انتظار را تفسیر کن 🍀تو #بیا تاحال این 🌼دلهایمان♥️ بهتر شود 🍀ابر بارانی🌩 بیا 🌼تا شهر پر از #شبنم شود #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌾پرنده🕊 احساساتم در این #صبحگاه   #حنجره اش پر از صوت دلتنگی💔 توست من به همراه نسیــ🍃ـم اشتیاق #دیدار_تو را خواهم خواند #صبحت_بخیر زیبای من♥️ #شهید_مهدی_ایمانی #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - مفلس و بیچاره حقیقی - حجت الاسلام رفیعی.mp3
2.92M
♨️مفلس و بیچاره حقیقی #سخنرانی بسیار شنیدنی👌 🎙حجت الاسلام #رفیعی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
برشی از کتاب #مهمان_شام📕 🌷بعد از چاپ کتاب شهید ابراهیم هادی( سلام بر ابراهیم )، منطقه فکه و مخصوصا
💠برادر شهید مدافع حرم سید میلاد مصطفوی:  🌷سید میلاد لیسانس عمران داشت و دو سال در آزادراه ساوه همدان خدمت کرد. در آن پروژه سرپرست آزادراه بود. 🌷او بسیار اهل ورزش بود، کمربند مشکی جودو داشت و در ورزش‌های رزمی مقام دومی کشور را به دست آورده بود، در ورزش زورخانه‌ای هم شرکت می‌کرد. اهل مسجد بود و به نمازش خیلی اهمیت می‌داد. همیشه خمس مالش را دقیق حساب و پرداخت می‌کرد، هیچ وقت برنامه هیئت را ترک نمی‌کرد. 🌷سید میلاد شخصیت دستگیری داشت و اگر کسی از ایشان کمک می‌خواست چیزی کم نمی‌گذاشت. به خانواده شهدا بسیار خدمت می‌کرد و همیشه از آنها دلجویی می‌کرد، اکثرا در اردوگاه شهید درویشی خادم‌الشهدا بود، هر سال از اردوگاه به دیدار مادر شهید درویشی هم می‌رفت. 🌷سید میلاد با اینکه از نظر مادی و دنیوی چیزی کم نداشت، اما وابسته به موقعیت و جایگاه دنیوی نشده بود، وقتی خاطرات و کتاب‌های شهدای دفاع مقدس را می‌خواند به حال آنها حسرت می‌خورد. 🌷وقتی می‌دید که شهدای دفاع مقدس از همه چیزشان گذشتند و آن طور جانفشانی کرده و از وطن و انقلاب دفاع کردند سید میلاد هم آرزوی شهادت می‌کرد و می‌گفت کاش روزی بیاید که من هم شهید شوم. 🌷یکی از شهدایی که سید میلاد او را الگوی خود قرار داده بود، شهید مهدی زین‌الدین بود، عکس این شهید بزرگوار را در خانه داشت. حتی عکس شهید زین‌الدین را روی لباسش چاپ کرده بود و همیشه زیر لباس بیرونش می‌پوشید. می‌خواست همیشه عکس شهید زین الدین روی سینه‌اش باشد. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💢 #برگی_از_خاطرات 🌷یک شب بعد از هیئت فهمیدند که مسئول هیئت رفته و ممکن است دیگر هیئت برپا نشود. مح
‍🔰نامش هم مرا یاد #ارباب می اندازد، اما وقتی فهمیدم در دهه اول محرم🏴 چشم به این جهان گشوده است، مطمئن شدم خریدارش #غریب_مادر است 🔰هرچه از زندگیش خواندم📖 به اندازه تمام لحظه های زندگیم که در غفلت گذراندم #شرمنده شدم😞 🔰عشق به مادر ارباب را از اسم #دخترش فهمیدم و وقتی دل نوشته📝 فاطمه را خواندم که اقتدا به #سه_ساله مشگل گشا😔 کرده بود، فهمیدم گاهی کوچکترها، دل بزرگی دارند، به اندازه درک "ما رایت الا جمیلا"😍 🔰 #استاد_تخریب، در آخرین روز ماموریتش، مدال شهادت🌷نصیبش شد. آن هم با بسته #انتحاری که آسمانی اش🕊کرد. دلم سوخت وقتی فهمیدم همچون #حضرت_مادر غریبانه سوخته است😭 گویی سوختن🔥 سرنوشت فرزندان مادر است، چه #مدافع باشند، چه #رزمنده 🔰بازهم به رسم مادر، #شهادتش غریبانه ترین اتفاق آن ایام و بعدها، به عنوان #اولین_شهید_مدافع_حرم، تیتر اول رسانه های خبر🗞شد 🔰رفیقِ شهیدِ #شاگردانش شد 👈 #شهید_رسول_خلیلی آنقدر زائر مزارش🌷 شد تا عاقبت بخیر شد 👈شاید هم #شهید_بیضایی در حضور شهید، از کوثرش گذشت💕 و به عشق حقیقی لبیک گفت 👈و #شهید_محمدرضا_دهقان هم به نیت شهادت🕊 کنار مزار شهید عکس یادگاری گرفت و گفت: "شهید ترک، کلید فتح شهدای ایران🌷 در #سوریه است" ❣شهید جان 🔰تو را قسم به همان سوره واقعه ای که مونس روزهایت بود؛ مدت هاست در #برزخ ظلمت نفسی😔 راه گم کرده ایم، چشم های پر از گناهمان، نابینای راه #سعادت شده است😭 فانوس #هدایت این روزهای سرگردانی باش ✍نویسنده: طاهره بنایی منتظر محل شهادت: #دمشق محل دفن: بهشت زهرا #تهران #شهید_محرم_ترک #سالروز_شهادت🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh