بسم رب الحسین 💚
«شهادت؛ بال نمیخواد ٬حال میخواد»
🍃شهادت: همانی که تو برای رسیدن به آن چشم هایت را بر تمام تعلقات دنیایی ات بستی و هدف زندگی ات را لبخند مهدیِ فاطمه(س) قرار دادی
اصلا میدانی؟! چه خوب شد که بدنیا امدی تا اسمت نور باشد برای روشن کردن دنیای ظلمت زده ی ما.
🍃لبخندت ٬ آبی باشد بر اتش هوس های دنیاییمان و راهت؛ مسیری باشد که عاقبتش ختم شود به چادر بی بی هر دو عالم، ختم شود به نوکری مولای متقیان و به سرباز #عمه_ی_سادات بودن
🍃تو ؛ تمام وجودت نشانه است ؛ از جنس همان نشانه هایی که #خدا معجزه وار روانه ی زمین میکند تا نعمتش را بر ما تمام کند.
🍃مادرت میگوید از همان اول هم با دیگر فرزندانش تفاوت داشتی و شیطنت های خاص بچگی ات تورا ورد زبان ها کرده بود. مادر با قد کشیدنت ؛ زمزمه میکرد لا حول و لا قوه الا بالله تا مبادا جوان رعنایش را چشم بزنند.
🍃با خاطرات #دفاع_مقدس پدرت قد کشیدی و بخشندگی را خوب اموخته بودی که تمام وسایل پدرت را به دوستانت هدیه میدادی. حرف هایت هم که دنیایی جداگانه میطلبد؛#انجام_واجبات_و_ترک_محرمات.
🍃مانند همان زمان هایی که وقتی صدای #غیبت میشنیدی ؛ زمزمه میکردی خدا عاقبت همه مان را بخیر کند و اینگونه همه را به یاد خدا می انداختی. یا شایدم آن زمان هایی که با خواهرت در خیابان دوستانه تذکر میدادی و با او پا به فرار میگذاشتی و تمام راه را با او میخندیدی.
🍃خوب به یاد سپرده بودی جمله ای را که میگوید *رفیق شهید ؛ شهیدت میکنه* و اینگونه بود که تمام وجودت را مامور خدا کرده بودی که شبیه #رفیق_شهیدت #رسول_خلیلی شوی.
🍃گمنامی را از او یاد گرفتی و نام جهادی برگزیدی تا مبادا کسی تورا بشناسد و شهوت دنیا زمین گیرت کند. همیشه غصه ی غربت مزار #شهید_محمودرضا_بیضایی بر دلت بود ؛همانی که نام جهادی اش حسین نصرتی بود و تو به سبب علاقه ات نام جهادی حسین را از او هدیه گرفتی .
🍃میگویند فرمانده شهید اصغر وصالی را هم بسیار یاد میکردی و درنهایت نامی برگزیدی که عطر و بوی شهدای دلت را داشت ؛ *حسین وصالی*
🍃آقای برادر، اکنون مزارت شده مامن و پناهگاه عشاق الحسین که دلتنگیشان را با تو تقسیم میکنند و تو خوب برایشان برادری میکنی. #تولدت است و ما چشم انتظار #معجزه ای دیگر از سوی توییم.
چشم انتظار نشانه ای متفاوت، دلگرم کننده و آسمانی. مارا فراموش نکن عزیز برادرم :)
✍نویسنده: #اسماء_همت
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_محمد_رضا_دهقان_امیری
📅تاریخ تولد : ٢۶ فروردین ۱٣٧۴
📅تاریخ شهادت : ٢۱ آبان ۱٣٩۴
🥀مزار شهید : گلزار شهدای علی اکبر چیذر
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به مناسبت سالروز تولد شهید محمدرضا دهقان امیری🌺
📱مناسب برای #استوری
🍃سومین شهید شهرستان#بابلسر بود و همچو دیگر شهیدان راه حق، با اشتیاق به سوی فلک پر کشید و با جانش با خداوند معامله کرد و پیمان بستند و نگذاشتند هیچ چیز سد راهشان شود.از زمینیان دلکندند تا به آسمان برسند.و در آن زمان بود که شیپور جنگ نواخته شد تا#مرد و#نامرد مشخص شود.
🍃قلم از جوانمردیش باخجالت بر کاغذ میرقصد.جوانمردانی که آرامش جهان #اسلام، برایشان با ارزش تر و مهم تر از آرامش خودشان بود.
🍃جنگ با وحشیخویان که بار سنگینی برای زمین بودند.باری که تنها مردان روزای سخت توانا به بلند کردنش بودند
جوانمردانی که تا پای جان از اعتقاد و حرم اهل بیت مواظبت کردند و نگذاشتند خِشتی از#حرم عمه شان زینب(س)کم شود .
🍃جای آقاصالح، #محرم ها در #فکه خالیست.شهری که در زیر خاک های رملیش،صدها جوانمرد آرام خفته اند بی نام نشان همچو حضرت فاطمه(س)
و اینک یادگار کوچک آقا صالح روز به روز بزرگتر می شود.
🍃گویا «نبل» و «الزهرا» بهانهای بودند تا نام «آقا صالح» را در بین#مدافعان حرم عقیله بنیهاشم (س) ثبت کنند.
🍃در واپسین روز های فروردین تولد مبارک ای شهید
✍نویسنده: #بنت_الهدی
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_عبدالصالح_زارع
📅تاریخ تولد : ۲۶ فروردین ۱۳۶۴
📅تاریخ شهادت : ۱۶ بهمن ۱۳۹۴
🥀مزار شهید: گلزار شهدای قم
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید محمدحسین حمزه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃در نیمه اسفندماه ۶۵، آنگاه که درختان با بانگ #بهار متولد می شوند، به دنیا آمد. چشم هایش را در میان خانواده ای گشود که مادر داغ شهادت برادرانش را بر دل داشت و پدر رزمنده #جبهه بود. در همان روز تولد که مصادف با ۵ رجب بود محمد حسین درگیر یک بیماری شد.
🍃پدر در مناجاتش از خدا خواست #محمد_حسین به امانت به او سپرده شود تا عمر فرزندش در راه خشنودی خدا صرف شود و خدا نوزاد شفا یافته را به خانواده اش بخشید🌺
🍃با فرهنگ #شهادت قد کشید. قدم به قدم پا جای پای شهدا گذاشت و با رفتار و منش آنها بزرگ شد و با پیوستن به #سپاه خدمتش را به مردم آغاز کرد.
🍃در سال ۸۵ با خانواده ای از نسل سادات ازدواج کرد و پس از مدتی صاحب دو فرزند به نام زینب و #محمد_محسن شد. در تمام لحظات زندگی اش، کبوتر شهادت بر قلبش آشیانه داشت و دلش بی تاب پرواز کبوتر بود🕊
🍃از فرزندانش می خواست تا برای شهادتش دعا کنند. #زینب با بغض پیچک شده در گلو مدارا می کرد و محمد محسن برای پدرش دعای شهادت می کرد. به قول مرد کوچک خانه شهادت پدر بهتر از مردن بود.
🍃با شنیدن ندای #هل_من_ناصر_ینصرنی از سوریه، راهی شد و پس از دوبار اعزام در ۲۶ فرودین ۹۵ با زبان #روزه شهید شد. لب های تشنه، گلویی که با گلوله بریده شد و پهلویی که ترکش ها مهمانش شدند روضه ارباب و حضرت مادر را تداعی می کند😭
🍃تقویم را که می نگرم شهادتش مصادف با ۶ رجب است یعنی پس از ۳۰ سال خدا امانتش را در همان روز تولد پس گرفت.
🍃همسرش با کودکی که در راه داشت، هدیه به دست منتظر بود تا او بازگردد و روز مرد را به او تبریک بگوید اما خبر شهادتش زودتر از خودش رسید. شهادتت مبارک مرد خدا، برایمان دعا کن شرمنده فرزندان و خانواده ات نشویم😓
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🌺به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_محمدحسین_حمزه
📅تاریخ تولد : ۱۵ اسفند ۱۳۶۵
📅تاریخ شهادت : ۲۶ فروردین ۱۳۹۵. حلب
🥀مزار شهید : امام زاده یحیی سمنان
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🔰 #شهدا | #ماه_رمضان
🔻شهیدابراهیمهادی:
خدایا، ای معبودم و معشوقم و همه کس و کارم، نمیدانم در برابر عظمت تو چگونه ستایش کنم ولی همین قدر میدانم که هر کس تو را شناخت، عاشقت شد و هر کس عاشقت شد، دست از همه چیز شسته و به سوی تو میشتابد و این را به خوبی در خود احساس کردم و میکنم.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴
🌻🌴🌹🌴
🌹🌴🌻
🌴
🌻
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠
#خاطرات_شهید_مهدی_زین_الدین
راوے: همسر شهید
#نیمه_پنهان
قسمت :1⃣
گمنام گمنام🕊
🍃شهيد «مهدي زين الدين» در سال 1338 ه.ش در خانوادهای مذهبی و متدين در تهران ديده به جهان گشود.
🍃مهدی در دوران تحصيلات متوسطهاش به لحاظ زمينههايی كه داشت با مسائل سياسی آشنا و در اين مدت (كه با شهيد محرب آيتالله مدنی (ره) مانوس بود)،
روح تشنه خود را با نصايح ارزنده و هدايتگر آن شهيد بزرگوار سيراب مینمود.
🍃او در كنكور سال 1356 شركت كرد و ضمن موفقيت، توانست رتبه چهارم را در بين پذيرفتهشدگان دانشگاه شيراز بدست آورد. اين امر مصادف با تبعيد پدرش به جرم حمايت از امام خميني(ره) از خرمآباد به سقز و موجب انصراف از ادامه تحصيل و ورود جدیتر ايشان در سنگر مبارزه پدرش شد.
🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴
ادامه دارد...
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴
🌻🌴🌹🌴
🌹🌴🌻
🌴
🌻
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠
#خاطرات_شهید_مهدی_زین_الدین
راوے: همسر شهید
#نیمه_پنهان
قسمت :2⃣
گمنام گمنام🕊
🍃من آخرين بچه از شش بچه ی يك خانواده معمولی بودم . تا راهنمايی هم بچه ماندم . هنوز كه حياط خانه نه چندان بزرگمان را در محله ی باجك قم ميبينم ، ياد شيطنت های خودم و خواهرم می افتم .
يادم می آيد كه از انبار دوچرخه - فروشی پدر دوچرخه بر می داشتيم و در ساعت استراحت بين شيفت صبح و بعد از ظهر مدرسه مان بازی می كرديم .
🍃پدرم كه سرش به كار خودش بود . ما هم مثل خيلی ديگر از دخترها به مادر نزديك تر بوديم تا پدر . مادرم هوای
بچه هايش ، مخصوصاً ما دخترها ، را زياد داشت . سعی كرد كه ما تا ديپلم گرفتن راحت باشيم و به چيزی جز درسمان فكر نكنيم ، آن هم در قم آن زمان ، كه تعداد كمی از دخترها ديپلم ميگرفتند .
🍃اين توجه مادرانه را بگذاريد كنار اين كه من ته تغاری و عزيزكرده ی مادر هم بودم . هميشه بهترين لباسهايی را كه
ميشد برايم ميخريد يا ميدوخت . هرجا هم كه ميرفت معمولاً مرا هم همراه خودش ميبرد .
🍃جلسه ی قرآن را كه خوب يادم هست ، با هم ميرفتيم . سوره های ريز و درشت قرآن كه آن جا حفظ كردم از آن به بعد هميشه يادم بودند .
🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
باما و خاطرات شهداهمراه باشید👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh