eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
32.2هزار عکس
10هزار ویدیو
223 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚 #سه_دقیقه_در_قیامت 5⃣ #قسمت_پنجم 🔰کنار هر نوشته چیزی شبیه یک تصویر کوچک وجود داشت. وقتی به آن خی
📚 6⃣ 💠خیلی ناراحت بودم، ای کاش کسی بود که می‌توانستم گناهانم را گردن او بیاندازم و اعمال خوبش را بگیرم. اما هرچی میگذشت بدتر میشد. جوان پشت میز ادامه داد: وقتی اعمال شما بوی ریا بدهد پیش خدا هیچ ارزشی ندارد. اعمال خالصت را نشان بده تا کارت سریع حل شود. ✅ همانطور که با ناراحتی کتاب اعمال را ورق می زدم ناگهان دیدم بالای صفحه با خط درشت نوشته شده:🔅نجات یک انسان🔅خوب به یاد داشتم که ماجرا چیست. به خودم افتخار کردم وگفتم: خدا راشکر این کار را واقعاً خالصانه برای خدا انجام دادم. 🔮 ماجرا از این قرار بود که یک روز در دوران جوانی با دوستانم برای شنا کردن اطراف سد زاینده رود رفته بودیم. رودخانه پر از آب بود. ناگهان صدای جیغ و داد یک زن و مرد همه را میخکوب کرد. یک پسر بچه داخل آب افتاده بود و دست و پا میزد. 🔵 من شنا و غریق نجات بلد بودم. آماده شدم که به داخل آب بروم اما رفقایم مانع شدن آنها گفتند اینجا نزدیک سد است و خطرناک. اما یک لحظه با خودم گفتم: فقط برای خدا و پریدم توی آب. خدا را شکر که توانستم این بچه را نجات بدهم .او را به ساحل آوردم و با کمک رفقا بیرون آمدیم. ♦️پدر و مادرش از من تشکر کردند و شماره تماس و آدرس من را گرفتند. این عمل خالصانه خیلی خوب در پیشگاه خدا ثبت شده بود.خوشحال بودم که لااقل یه کار خوب با نیت الهی پیدا کردم. اما یکباره مشاهده کردم که این عمل خالصانه هم در حال پاک شده است!! 🔰با ناراحتی گفتم: مگر نگفتی فقط کارهایی که خالصانه برای خدا باشد حفظ می‌شود؟؟ من این کار را فقط برای خدا انجام دادم،پس چرا دارد پاک میشود؟؟ جوان لبخندی زد و گفت: درست می‌گویی اما شما در مسیر برگشت به سمت خانه با خودت چه گفتی؟ ⚡️یکباره فیلم آن لحظات را دیدم.. نیت درونی من مشغول صحبت بود! من با خودم می گفتم: خیلی کار مهمی کردم.. اگر جای پدر و مادر این بچه بودم به همه خبر می دادم که یک جوان به خاطر فرزند ما خودش را به خطر انداخت. اگر من جای مسئولین استان بودم یک هدیه حسابی تهیه می‌کردم و مراسم ویژه می گرفتم اصلا باید خبرنگاری ها و روزنامه ها با من مصاحبه کنند.. ❄️خلاصه فردای آن روز تمام این اتفاقات افتاد، روزنامه‌ها با من مصاحبه کردند. استاندار همراه با خانواده آن بچه به دیدنم آمد و یک هدیه حسابی برای من آوردند. جوان پشت میز گفت: اول برای رضای خدا کار کردی اما بعد خرابش کردی! آرزوی اجر دنیایی کردی و مزدت را هم گرفتی درسته؟ گفتم راست می گویی.. همه اینها درست است. بعد با حسرت عظیمی گفتم: چه کار کنم دستم خیلی خالیه. ☘جوان پشت میز گفت: خیلی ها کارهایشان را برای خدا انجام می‌دهند اما باید تلاش کنند تا آخر این اخلاص را حفظ کنند. بعضی ها کارهای خالصانه را در همان دنیا نابود می‌کنند! حسابی به مشکل خورده بودم. اعمال خوبم به خاطر شوخی ها و صحبت های پشت سر مردم و غیبت‌ها نابود میشد و اعمال زشت من باقی می ماند. 🍄البته وقتایی که یک کار انجام داده بودم همان عمل باعث پاک شدن کارهای زشت می‌شد، چرا که در قرآن آمده بود: ان الحسنات یذهبن السیئات. کارهای نیک گناهان را‌ پاک میکند. 🌿زیارت های اهل بیت در نامه عمل من بسیار تاثیر مثبت داشت. البته زیارت های با معرفتی که با گناه آلوده نشده بود. اما خیلی سخت بود! هر روزِ ما بررسی و حسابرسی می‌شد کوچکترین اعمال مورد بررسی قرار می گرفت. 💢به یکی از روزهای دوران جوانی رسیدیم اواسط دهه هشتاد! یکدفعه جوان پشت میز گفت: به دستور آقا الحسین ۵ سال از اعمال شما را بخشیدیم و این ۵ سال بدون حساب طی می شود. 💥با تعجب پرسیدم یعنی چی؟ گفت: یعنی پنج سال گناهان شما بخشیده شده و اعمال خوبتان باقی می ماند. نمیدانید چقدر خوشحال شدم.۵ سال بدون حساب و کتاب!! گفتم: علت این دستور آقا برای چه بود؟ همان لحظه به من ماجرا را نشان دادند. ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌸🌸🍃🌸🌸🍃🌸🌸 🔱یک بار به #محسن گفتم: «ان شاء الله در رکاب امام زمان (عج) #شهید بشوی.» در جوابم گفت: «شها
🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱 🏝این روزها خوب می شود با حرف های آوینی زندگی کرد. انگار حرکت کاروان (ع) و زینب کبری(س) هرگز متوقف نشده است. 🏝می شود هنوز کاروان سال ۶۱ هجری، که در کربلا پیچید را شنید. می توان دید مردانی از دیار دل 💞که خود را به این کاروان می سپارند. چه زیبا🌺 گفته بود که عَلَمِ خمینی(ره) بر زمین نمی ماند، مگر ما مرده ایم⁉️ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
💫💜💫💜💫 🌹نقش سرش 🍃ثارالله است 🌹یعنے ڪہ سرش 🍃نذر است 🌙 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🔰تقدیم به که از همه عاشق ترند...❤ ❣اصلا زن باید عاشق شود.... عاشق مردی که ارباب را میکند و اعتقادش، بنفسی انت و اهلی و مالی یا است. ❣اصلا زن باید عاشق شود.... عاشق مردی که است. سرش را میدهد تا یک کاشی از حرم ناموس علی(ع) کم نشود. ❣اصلا زن باید شود... عاشق مردی که میخواهد همسرش، باشد تا از این زندگی کوتاه اوج بگیرند🕊 سمت بهشت. ❣اصلا زن باید عاشق شود... عاشق مردی که عشق است. و باید مهریه ای بگذارد بسی سنگین! بله بگوید به شرط آخرت😉 💕 اصلا خدا زن را آفرید تا شود... 😍 و ..... شادی روحشون 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
❣بہ فداے شور و شین شـ‌هـدا 🕊❣اسم رمز "یاحسین" شـ‌هـدا ❣هرڪه باشیم و بہ هرجا برسیم 🕊❣زیر دِینیم، زیر : 💢هرگاه شهدا🌷رادر شب جمعه یاد کردید، آنها شمارا نزد الحسین (ع) یاد می کنند😍 🌺 🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔹رضا پس از بازگشت به هم به دلیل استعداد و توانایی خارق‌العاده‌اش👌 در و شناسایی و تجزیه و تحلیل و بعنوان فرماندهی انتخاب شد✅ 🔸و پس از دوسال سختی و تحمل درد💔 و رنج فراوان، پس از دوسال رشادت سرانجام در27مهرماه سال94 مصادف با پنجم توسط عناصر اسرائیلی در عملیات آزادسازی بشهادت🌷 رسید. 🔹خودروی🚙 شهید مورد اصابت دو موشک کورنت💥 اسراییلی قرار گرفت و همانطوری که می‌خواست به دیدار معبود شتافت .پیکری که چون سر در بدن نداشت😔 و چون علمدارش در بدن نداشت و پیکرش در آتش سوخت😭 و چون مادرش زهرا در گمنامی رفت و به اندازه همان قنداق کودکی‌اش از این دنیا رفت. ♥️امام زمان ! ما افتخار می‌کنیم که از یک سرباز ساده و دست خالی شما آنقدر 😰 که دو موشک به آن گرانی زرهی را صرف یک آدم می کند هرچند برای وجود گرانبهای این بچه هم کم است  (افغانستانی) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔹هر وقت حمید آقا از برمیگشت من و مادرش میگفتیم کمتر سینه بزن😢 سینه ات درد میگیره. ولی به مامانش لبخند میزد و میگفت آخه مامان خیلی خوبه😇 🔸بعد که میرفتیم منزل🏡 به من میگفتن شما نگو سینه نـــــزن❌ من بهت قول میدم این سینه که برای سینه زده روی آتیش جهنم رو نمیبینه☺️ 🔹بعد شهادت🌷 وقتی رفتم ، تعجب کردم. آقا حمید دست ها و پاهاش و شکمش و سمت چپ صورتش پر بود از ترکـــ💥ــش های ریز و درشت که باعث شده بود به شهادت برسه مثل (ع)  ولی تنها جایی که سالم بود سینه اش بود!!!! 😭 🔸وقتی دیدم یاد حرفش افتادم. دستم رو روی سینه اش گذاشتم ببینم قلبش♥️ میزنه، ولی قفسه سینه اش سالم بود در حالی که کل بدنش دچار جراحت های شدید بود. اربا اربا بود😭 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃آقاجانم، فدای شال سیاهت که این روزها داغ جد غریبت را سنگین تر می کند. آنقدر غرق در روزمرگی ها شده ام که با دیدن پرچم و کتیبه ها فهمیدم از راه رسیده. هر شب به وقت عهد نوکری، دست ِحال خسته ام را میگیرم و می برم . 🍃سوت و کور شدن مجلس، خودش روضه است تا اشک بریزم، هق هق کنم و زار بزنم برای غریبی که این روزها زمین و زمان هم دست به هم داده اند تا غریب تر شود. 🍃امام زمانم، غم بزرگی است تنها ماندن حسین و غم بزرگتر تنها ماندن شما میان شیعیان است. نمیدانم برای بی یار ماندن ارباب گریه کنم یا برای بی یار بودن شما که این روزها آتش به جانم می زند. 🍃نمیدانم برای بدن اربا اربا ارباب ناله کنم یا برای قلب شما که با تیر گناهان ما ،زخم خورده است و تکه تکه شده از جفای وفاداران. نمیدانم برای علم بدون گریه کنم یا برای علم شما که هنوز ۳۱۳ یار نداری که به پا خیزند و علمداری کنند. 🍃آقاجانم، روضه ها امسال عجیب دست به کار شده اند و دلها را زیر و رو می کنند. دعا کن برایمان، شاید بیدار شدیم و برای حسین زمانمان کاری کردیم. نامه های بسیاری نوشته ایم ودر چاه به امانت گذاشته ایم. از صدای شمشیرها و بی وفایی خودمان می ترسم... 🍃دلم شدن برایت را آرزو دارد. تو را به جان مادرت برای حال مضطر این روزهایم دعاکن ... ✨اللهم عجل لولیک الفرج ✍نویسنده: 📅تاریخ انتشار : ٢٢ مرداد ۱۴۰۰ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃می گویند سحرها مناجات های را خدا خوب خریداری میکند♡ 🍃گویی همه چیز از همان سحرهایی شروع شد که اشک هایش میان را دست های نوازشگر خدا پاک کرد و به او وعده داد که به زودی خریدارش میشود🙃 🍃گویا زمزمه های های سحرگاهی اش فرشتگان را نیز بی تاب کرده بود و سفارشش را نزد کرده بودند❣ 🍃اخر میدانی، شب همه ارباب را رها کردند اما شب عاشورا را آغاز شهادتش دانست. عهد بست، وفا کرد و چشم هایش را به روی دنیا بست و عاشقانه به سمت روانه شد🕊 ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۴ دی ۱۳۶۷ 📅تاریخ شهادت : ۸ مهر ۱۳۹۶ 📅تاریخ انتشار : ۸ مهر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت رضای مشهد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بسم ربّ الزهرا(س) 🍂دفترم این‌بار قرار است به وصف شهیدی با اخلاص و باایمان مزیّن شود. شهیدی از دیار انسان‌های و آزاده و بزرگ شده در خانواده‌ای مذهبی و زحمتکش. 🍂شور و هیجان دوران نوجوانی‌اش را با فعالیت های گره زده و عاشقانه در این راه خدمت می‌کرد. سال ۵۸ که عراق بر کوس جنگ خواند، جانش را در دست گرفت و هم نوای کاروان عشاق راهی شد✌️ 🍂جنگ تمام شد اما او هنوز در بین زمینیان سیر می‌کرد گویی خدا او را برای دیگر کنار گذاشته بود. 🍂پس از سال ها انتظار بالاخره رسالت جدیدش را یافت، نه در ایران بلکه در ؛ رسالتی که مرحمی برای روح بی قرارش بود. 🍂گفته بود : دیگر بر نمی‌گردم مگر اینکه برَم‌گردانند. پای حرفش هم ماند! در روزهایی که جایش بین زنجیرزن های خالی بود، پیکر مطهرش را به ایران آوردند😭 🍂و مگر جز برای آنهایی است که زیسته‌اند و حب این دنیای فانی را در دل راه نداده‌اند؟! ✍نویسنده : 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۳۳۵ 📅تاریخ شهادت : ۲۰ مهر ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : سوریه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃می گویند سحرها مناجات های را خدا خوب خریداری میکند♡ . 🍃گویی همه چیز از همان سحرهایی شروع شد که اشک هایش میان را دست های نوازشگر خدا پاک کرد و به او وعده داد که به زودی خریدارش میشود🙃 . 🍃گویا زمزمه های های سحرگاهی اش فرشتگان را نیز بی تاب کرده بود و سفارشش را نزد کرده بودند❣ . 🍃اخر میدانی، شب همه ارباب را رها کردند اما شب عاشورا را آغاز شهادتش دانست. عهد بست، وفا کرد و چشم هایش را به روی دنیا بست و عاشقانه به سمت روانه شد🕊 . ✍نویسنده : . 🌺به مناسبت سالروز تولد . 📅تاریخ تولد : ۲۴ دی ۱۳۶۷ . 📅تاریخ شهادت : ۸ مهر ۱۳۹۶ . 🥀مزار شهید : بهشت رضای مشهد . 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
از فــــطرسِ مَــــلَک به هــــمه پَرشــــکسته ها حَیِّ علی کرامــــتِ گهــــواره‌ی حــــسین (ع) سالروز ولادت سومین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و روز پاسدار مبارک باد 🌹❤️ 😍 ┄┅┅┅┅┄❅💗❅┄┅┅┅┅┄ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh