eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌺🍃🌺 تو چه کرده ای با دل بهتر بگویم تو چه کرده ای با دل خودت که اینگونه ...❤️ 🕊 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#آقامونه🙂🌹 آقاے من...مےدانم وقتے بر مزار شہدا گذر مےکنے، عمق نگاهت، فریادگر "اَیْنَ عمار" است. آقاے من ژرفاے نگاهت مرا مےترساند، نڪند، دل از ما بریده‌ باشے و ما ...! 😔 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
1_18306645.mp3
2.08M
💔🍃💔 شهدا شرمنده ایم . .😔 وصیت‌ڪردیدشما،بہ‌اطاعت‌ازولے ان‌شالله‌ماهم‌بشیم،فداےسیدعلے💕 بـانـواےمداح: ❣مـیـثم مطیعے❣ 💚 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#آقامونه🙂🌹 آقاے من...مےدانم وقتے بر مزار شہدا گذر مےکنے، عمق نگاهت، فریادگر "اَیْنَ عمار" است. آ
💠رهبرانقلاب: ما انسانها مثل یک ظرف هستیم؛ یک ظرف خالی باید پُر بشود🍶. با چه آن را پُر خواهیم کرد؟ با یعنی همان قطره قطره 🍁معنویّت 🍁و روحانیّت 🍁و نورانیّت 🍁 و مانند اینها .... که در این ظرف همین‌طور ریخته بشود. [البتّه‌] به‌شرطی که یکباره خالی‌اش ❌ [چون‌] گناه که بکنیم📛 همه‌ی این لطفهای الهی خالی میشود. بایستی این ظرف وجود را با پُر کرد. به شرطی که دل وصل باشد💞 اگر دل وصل نباشد، فایده‌ای ندارد😞. اگر دل متصّل بود، کمترین عملی هم برای شما فایده میدهد😍👌. ۸۲/۱/۶ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌸🍃🌸🍃 اگه دو خط دو طرف عدد قرار بگیرند عدد را مثبت می کند➕ حتی اگر منفی باشد ➖ دوخط که اسمشان #قدر_مطلق است #چادر من؛قدر مطلق من است😌😍 چه خوب باشم چه بد از من #انسانی_خوب می سازد...🙂👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌹🕊🌹🕊🌹🕊 سرم فدای حسین علیه السلام پرستوی تشنه لب فکه عارف گمنام قاری قرآن 🕊❤️ 🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#شهادت مقصد نيست... راه است ... مقصدخداست.... و شهادت #معقولترين راه براي رسيدن به خداست🌼 #شهید_علی_آقاعبدالهی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهادت مقصد نيست... راه است ... مقصدخداست.... و شهادت #معقولترين راه براي رسيدن به خداست🌼 #شهید_عل
3⃣6⃣2⃣ 🌷 🌷 ماه سال نود و یک با معرفی یکی از اقوام با خانواده علی آشنا شدیم☺️. در مراسم علی آقا تاکید به دو اصل داشتند ☝️ یکی کمک برای برپایی و حفظ اسلام تا مرز شهادتــ🕊 ✌️ و دومی داشتن استقلال در زندگی. 🌷روز ولادت خطبه ی عقد رسمی ما خونده شد😍. علی خیلی اهل سفر و تفریح بود.در مدت کوتاه زندگی مشترکمان سفرهای زیادی رفتیم🚘. به دیدار و رفت و آمد با اقوام و حتی دوستانش بود. 🌷در کارهای منزل خیلی کمک می کرد، به خصوص در ✂️ خیلی صبور بود برای انجام امور منزل حتما از نظرات همدیگه👥 استفاده می کردیم.به دلیل حس مشترکی که داشتیم خیلی زود به جمع خانواده ما آمد👶. 🌷انجام فرایض دینی مثل براش مهم بود. با تولد امیرحسین علی از حجم کارها و کم کرد👌. 🌷با تمام خستگی که داشت😓 وقتی از راه می رسید خودش را سرگرم بازی🎲 با امیرحسین می کرد. 🌷با شروع بحث پیگیر کارهای اعزامش شد و همیشه می گفت دعا کن صلاح من را در این راه قرار بده🛣. 🌷٢٢ آذرماه بود که به سوریه 😔. به خاطر دلتنگـ💔ـی که من داشتم زیاد تماس می گرفت اما تاکید داشت که حرف خاصی پشت تلفن زده نشه🔇. 🌷 تماس ایشان ٢٢ دی ماه بود کلی در مورد امیرحسین صحبت کردیم به شوخی می گفت این بار بیام بریم 😊 این آخرین تماس علی بود. 🌷بعد از این ما چند روزی در بودیم.😥 روز ٣٠دی خبر شهادتش🌷 از طریق محل کار تایید شد✅. پیروی از و حفظ از سفارشات همیشگی علی بود. راوي؛ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#شهید_آوینی: سربازانِــ امام زمانــ از هیچ چیز جز: #گناهانــِ خویشــ نمے‌هراسند...!👌 تعجیل در ظهورش... #گناه نڪنیم!!👌 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_16031165.mp3
4.75M
🎷🎸🎷🎸 🎼🎧حس غریب 🎤 توبهونه ی هر عاشـ💞ـق واسه زنده بودنی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❤️✨﷽✨❤️ درســـــت است ! براے دیدن است ... اما نہ هر کـــــس🔞 ؛ چشمان تو لایق دیدن چـــــهره هستند یعنے ❤️ نہ چهره رنگ شده افرادے کہ عقده دیده شدن دارند 😣... 🍂یڪ نفر با زبانش گدایـــــے میڪند ! 🍂یڪ نفر با دســـــتش ! 🍂یڪ نفر با نـــــگاهش ! ♨️مراقب این یکے باش ! آن دو را با اسڪناسے میتوان رد ڪرد ! ولے این را نہ🚫 ! ڪسے کہ با اندامت را گدایے میڪند ... 🌸الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 🌸 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
مُهم نیست که شانه هایَت تجسـم است و آغــوشـــت خیـال ، همه یادت اینجاست نگاهَت .. صدایَت .. خنده ها
#سربنـد يا حسينت . . . نشان از عشقے کهن دارد #عشقے ڪہ تمام مبتلايان را نيازمند #شفا مے ڪند شفايی از جنس #شهـادت . . . #لبیڪ_یا_حسین #شهید_مدافع_حرم #شهید_رضا_حاجی‌زاده 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
آیت الله احدی : شهید بزرگوار #محسن_حججی ذکری از علامه #حسن_زاده آملی حفظ الله گرفته بودند که مرتب آن ذکر را تکرار میکردند و آن ذکر اینست: «اللهم انّی اسئلک لذة نظر الی وجهک و شوق الی لقاءک» 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راز انگشتر دُرّ نجف بانقش «يازهرا (س)» که شهید حججی بر دست داشت داعشی ها با آن انگشت و انگشتر چه کردن؟ (طریقه مبارزه؛ با یک انگشتر) 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 78 ☘🌹استاد پناهیان بگذارید یه خلاصه ای از بحث شبهای قبل بگم . ش
❣﷽❣ 79 ☘🌹استاد پناهیان ✨ نماز ، اول نماز مودبانه است . خدایا ، من ادب رعایت میکنم تا ابهت تو در دلم بنشینه ، ادب رعایت میکنم تا انانیت من از بین برود ، نماز را خدا به گونه ای قرار داده است که اکثرا هنگام اذان دلمون نمیخواد همون لحظه بلند شیم نماز بخونیم ، اگه پا رو دلت گذاشتی بخاطر خدا ، کم کم سنگ دلت باز میشه ، یه مدتی شروع کن نماز مودبانه بخون ، دقت در نماز داشته باش ، ⭕️ نمیخواد بری تو معانی نماز ، بگو خدایا ، ببین چه خوشگل نماز میخونم ، ببین دستم و تکون نمیدم ، حالا امام جماعت داره الحمدالله ، بسم الله و....هر چی میفرماید ، بفرماید ، خودت هم هر چه عرضه میداری عرضه بدار درخانه خدا . فقط خوشگلی نمازت و دقت کن ، فدات بشم ، بگو خدایا ، من بخاطر تو قرائت نمازم و درست کردم و الا حرف فارسیمم، درست درمون نمیزنم ، خیلیا نمیفهمن چی میگم ، میخوام مثل سرباز که تو پادگان نظم نظامی رو رعایت میکنه تا ابهت فرمانده بشینه تو دلش ، میخوام عظمت تو ، تو دلم بنشینه ، صورت که گذاشتی به خاک به این سادگی برندار ، بگو ، خواستی صورت به خاکم بنگری بهر مویت در هلاکم بنگری هان ببین افتاده ام از پا برت زمین خوردم بیا ، سجده کردم دو بار سجده میکنم در یک رکعت ، من نه بی قدرم که عالم در سجود از برای من به خاک افتاده بود من الان صورت در خونه تو گذاشتم ،الان خیلی مهمم ها... ابلیس برای اینکه به من سجده نکرد بیچاره شد ، من قیمت دارم پیشت ولی زمین خورده تم دیگه ، ببین صورتم و گذاشتم رو خاک ، نماز مودبانه آثاری داره که ذکر کردیم این یه اشاره ای بود به شبهای قبل . سعی کن اول نماز مودبانه بخونی .... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💌دستنوشته آغشته به خون شهید #مصطفی_حیدر مولای من! من بهشت را برای نعمت های جاودانه اش نمی‌خواهم...! بلکه... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
حـسے بــراے گفتن شعـرے جدیـد نیست یڪ مصرع و خُلاصــہ‌‌ دلـمـ تــنگ ڪربلاست . . ‌. ‌ دلتنگ کربلا😭 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4_5956034168172314968.mp3
9.33M
🎤🎤سید رضا نریمانی میترسم از آخر خودم... پناهم باش تو این دنیای وانفسا🌹 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷 را به دست فراموشی سپردیم و وصیت نامه هایتان📜 را نخوانده رها کردیم. 😔 پلاکهایتان🏷 را که تا دیروز نشانی از شما بود امروز مانده است .😔 کسی دیگر به سراغ نمی رود  دیگر کسی نیست که در وصف گلهای لاله🌷 و شقایق شاعرانه ترین احساسش را بسراید و بگوید : 🌾چرا آلاله آنقدر است ؟؟؟!! 🌾چرا شهید محمدرضا در قبر ؟؟!! 🌾چرا کسی نپرسید حاج حسین بصیر کجاست؟ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✅ عکس/ شهیدی در آغوش برادر 14 ساله 🔸شهید رحیم علوی در آغوش برادر 14ساله خود، کریم علوی #عملیات_کربلای_پنج #شلمچه #یاد_شهدا_صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
روح الله برای من #هدیہ امام رضا ع بود همسری ڪہ امام هشتم بہ ادم هدیہ بدهد وامام حسین ع او رابگیرد وص
هروقت از #سوریه میومد هیچ چیزی باخودش نمےآورد میگفت: من از بازارشام هیچ چیزی نمیخرم. بازاری که درآن حضرت زینب(س)رو چرخونده باشن خرید نداره😭 #شهید_روح_الله_قربانی🌷 #شهدای_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #داستان_یک_تفحص ☜ (8) 💠 راز انگشتی که سالم مانده بود 🔹چنــــد روزے مے شد ڪه در اطراف ڪانے مانگا
🌷 ☜ (9) 💠داستان یک خواب 🔸تقريباً اوايل سال 72 بود كه در ديدم در محور «پيچ انگيز» و شيار «جبليه» در روي تپه ي ماهورها، افتاده كه به صورت اسكلت كامل بود و استخوان هايش سفيد و براق✨🕊✨! 🔹 لباسي به تن داشت كه به كلي پوسيده بود. وقتي شهيد را بلند كردم، اول دنبال پلاك 🏷شهيد گشتم و پلاك را پيدا كردم، بسيار خوانا بود، سپس جيب شهيد را باز كردم و يك كارت نارنجي رنگ خاك گرفته از جيب شهيد درآوردم. روي كارت را دست كشيدم تا اسم روي كارت مشخص شد🔖 🔸 بنام فرزند «سهراب» از استان «فارس» كه يك باره از خواب بيدار شدم😦.خواب را زياد جدي نگرفتم ولي در دفترچه ام و را كه هنوز به ياد داشتم، يادداشت نمودم📝. 🔹 حدود دو هفته بعد به رفتيم، در محور شمال با برادران اكيپ مشغول گشتن شديم. من ديگر نااميد شده بودم، يك روز دمدم هاي غروب بود كه داشتم از خط بر مي گشتم. رفتم روي يك تپه نشستم و به پايين نگاه كردم. چشمم به يك شيار نفر رو افتاد👓. 🔸در همين حين چند نفر از بچه ها كه درون شيار بودند، فرياد زدند: ! شهيد! و چون مدت ها بود كه شهيد پيدا نكرده بوديم همگي نااميد بوديم. جلو رفتم، بچه ها، شهيد را از كف شيار بيرون آورده بودند، بالاي سر شهيد🌷 رفتم. 🔹ديدم شهيد كامل و لباسش هم پوسيده است. احساس كردم، برايم آشناست. وقتي جيب شهيد را گشتم، كارت او را درآوردم🏷 و با كمال حيرت ديدم روي كارت نوشته شده: !😳 🔸وقتي شماره پلاك را با شماره پلاكي كه در خواب ديده بودم مطابقت دادم، متوجه شدم همان شماره پلاكي است كه در ديده بودم، فقط تنها چيزي كه برايم عجيب بود نام بود😟! 🔹 من در خواب ديده بودم كه روي كارت نوشته: ولي در زمان پيدا شدن شهيد فقط نام محمدحسين جانبازي فرزند «سهراب» اعزامي از استان «فارس» ذكر شده بود. 🔸 اين جا بود كه احساس كردم لقب سيدي را از شهادت از (س) عاريت گرفته است! و جز اين نبود! 👌 🎤راوي : 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh