بیا که صبر برایم چه خوب معنا شد🌱
در انتظار ظهورت دلم شكیبا شد🌱
تمام دفترعمرم سیاه شد اما🌱
امیدِ دیدنِ رویت دوباره پیدا شد🌱
چه جمعه ها كه گذشت و نیآمدی آخر🌱
دعای منتظرانت حدیث شبها شد🌱
چكیده قطره اشكی ز دیدگان زان پس🌱
فضای سبز نیایش پر از تمنا شد🌱
حصارِ یأس چه زیبا شكست با یادت🌱
ولی چگونه بگویم كه عقدهها وا شد🌱
هنوز مانده به دل آرزوی دیدارت🌱
بیا بیا كه بهارم خزان غمها شد...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
صدایی نظرم را جلب کرد ، برگشتم ، با خنده گفت " برادر ، یک عکس از ما بگیر "
گفتم : "شرمنده ، تعداد کمی فیلم برایم مانده ، دنبال سوژه ام"
گفت : "حتما باید شهید یا زخمی بشیم تا سوژه پیدا کنی ؟"
با شرمندگی گفتم : "نه برادر این چه حرفیست ؛ من در خدمتم."
نشست، چفیه اش را به سر بست و با زدن عطر " تی رز " به خودش ، صدای خنده بچه ها بلند شد . عکس که گرفتم کلی تشکر کرد ...
هنوز چند قدم از او جدا نشده بودم که خمپاره ای کنارمان خورد . با عجله برگشتم او را ببینم .
به خیل شهدا پیوسته بود ...
عکاس : سید مسعود شجاعی طباطبایی
عملیات کربلای یک _ منطقه مهران
#مردان_بی_ادعا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
خرید عقدمان یک حلقهی نهصد تومانی بود برای من، همین و بس.
بعد از عقد، رفیم حرم، بعدش گلزار شهدا.
شب هم شام خانهی ما.
صبح زود مهدی برگشت جبهه.
راوی: همسر شهید مهدی زینالدین
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✅خاطرات دلتنگی
🌹مصطفی سعی میکرد سیستم مخابراتی را ببرد در دل دشمن و تلفن را وصل کند تا رزمندهها راحت با خانوادههایشان تماس بگیرند.
🌹هرجا هم تلفن را وصل میکرد، زنگ میزد با من تست کند که درست شده یا نه. موقع تست با لهجه عربی میگفت: «ابوس ادیک!» یعنی دستت را ببوسم.
🌹من هم عربیام خوب بود و میگفتم «السلاموعلیکم یا بعلی» و باهم کلی شوخی میکردیم.
همسر شهید مدافع حرم
#مصطفی_زالنژاد
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فرازی از وصیت نامه ، سردار شهید علیرضا موحد دانش :
مردم ! شما خوب می دانید که شهید عزادار نمی خواهد ، رهرو می خواهد !
راهی که ما در آن گام نهاده ایم راه حسین (علیه السلام ) است !
و ، تا آخرین نفس در سنگر رضای خدا خواهیم ماند
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✳️ اهمیت نــمــاز اول وقت🌱
🥀 خطبهی عقد خوانده میشد اما داماد نبود!
🥀 لحظهی جاریشدن خطبهی عقدمان مقارن با اذان ظهر شده بود. عاقد، خواندن خطبهی عقد را آغاز کرده بود ولی داماد نبود! بعد از مدتی آمد.
🥀 هر که پرسید کجا بودی، توضیح خاصی نداد. از غیبتش کمی ناراحت بودم. بهآرامی گفت: «میدانی که #نماز_اول_وقت برایم مهم است. نمیخواستم شروع مهمترین فراز زندگیام با نافرمانی خداوند باشد.» به مسجد رفته و نماز اول وقتش را خوانده بود.
👤 راوی: همسر #شهید_سعید_حسینی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
▪️بچه هاۍ تفحّص تلاش زیادۍ کردند،اما شهیدۍ
پیدا نمی شد یکۍ از دوستان نوار مرثیه #ایام_فاطمیه
را گذاشت اشک همه جارۍ شد.
🔸آن روز ، رمز حرکت ما نام مقدس مادر رزمندگان بود مشغول جستجو بودیم که یک دفعه استخوان یک بند انگشت نظرم را جلب ڪرد.با سرنیزه مشغول کندن شدم یک تکه پیراهن از زیر خاک نمایان شد مطمئن شدم شهیدۍ در اینجاست با ذکر یا زهرا خاک ها را کنار زدیم متوجه شدیم شهید دیگری هم در کنارش قرار دارد به طوری که صورت هایشان رو به همدیگر بود.
🔸وقتی پیکر شهدا را خارج کردیم،با کمال تعجب
مشاهده کردیم که پشت پیراهن هردو شهید نوشته شده:
«می روم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم»
📚برگرفته از ڪتاب«مهرمادر».
اثر گروه شهید_هادۍ
#امام_زمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
◇سردار حاج حسین همدانی
سوار بر ماشین فوق پیشرفته،میلیونی و ضدگلوله که سپاه پاسداران در اختیارش قرار داده بود
📌صفاتو عشقه حاجی
#شهیدحسین_همدانی🌷
#یادشهداباصلوات 📿
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
9.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹عشق تو پروانه کرد عالم را..
#اللهمعجلالولیکالفرج🤲
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh