eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.2هزار عکس
7.5هزار ویدیو
209 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پول نوشابه حاج حسین خرازی به مناسبت سالگرد شهادت 🕊️ فعالیت امروز هدیه به روح شهدا 🍃 شادی روحشان صلوات 🌹 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دستگیری‌ زِ گدا گردنِ‌ هر ارباب‌ است کارِ ما دستِ‌ تو آقاست‌ اباعبدالله 💔 😔
14.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍شهید عارف محمدحسین یوسف الهی... 🔹گاز شیمیایی و عشق هر دو می سوزانند! 🔸یکی پوست را ؛ و چشم را ؛ و جسم را و دیگری دل را و جان را... 🔹هر دو سوختن ناله ها دارد و نشانها ! 🔸خوب که نه ؛ بد هم نگاه کنی نشانِ هر دو سوختن را در او می بینی… ✅ولی این سوختن کجا و آن سوختن کجا؟ 💢راوی آقای علی زین العابدین پور... 🕊 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍خون سرخ تو گواه از همت سبز تو داشت... 🌹به یاد جاوید الاثر سردار شهید الله یار منظری توکلی سروده سرکار خانم الهه نودهی... حس زیبایی است که باتو عشق را تقسیم کرد نام زیبای تو را در آسمان ترسیم کرد نام تو اسماء حُسنی است در مقام انبیاء ای تو سردار رشید جبهه‌های بی ریا مادرت‌ احساس پاکت را به چشمش دیده بود در وجودت عشق را با جان و دل بخشیده بود ای به زیبایی شبهای مناجات و دعا در نگاهت موج می‌زد گفتن یا ربنا هر کجا نام بلندت بر زبان جاری شود ناخودآگاه هر دو چشمانش عزاداری شود قلب خمپاره برای با تو بودن پر کشید چون شهادت را میان هر دو چشمان تو دید ای صراط مستقیم لبریز از نور خدا در شهادت نامه‌ات مُهر شهید کربلا در میان جبهه‌ها قرآن همیشه با تو بود تا زمانه ماندنیست برتو سلام برتو درود ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
C᭄ از نجف تا کربلا دیدم خدا موکب زده جبرئیل مجنون وار چای عراقی می دهد C᭄
8.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥🏴اگر حاجت مهم داری برو در خانه حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام ◾️ 🎙 🥀 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍فرازی از وصیت شهید ممتاز آریایی نیا... 🔹ای جوانان نکند که در رختخواب ذلّت بمیرید که حسین علیه السلام در میدان نبرد شهید شد. 🔸نکند در غفلت بمیرید که علی علیه السلام در محراب عبادت شهید شد مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین علیه السلام در راه حسین علیه السلام و با هدف شهید شد. 🔹تا آخرین قطره خونم سنگر را ترک نخواهم کرد. 🔸با خداوند پیمان بسته ام که در تمام عاشوراها و تمام کربلاها با حسین علیه السلام همراه باشم و سنگر او را خالی نگذارم. 🔹قرآن بخوانید که سعادتتان در تفکر و تدبر و تعقل کردن در آیات آن است. 🔸بسیجی ۱۸ ساله ممتاز آریایی‌نیا ۲۲ بهمن سال ۶۴ در منطقه اروند و عملیات والفجر ۸ به فیض عظیم شهادت نائل آمد هدیه به روح مطهر و ملکوتی شهدا صلوات... 🕊 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🥀🕊هر شہـید، نشانے ست از یڪ راه ناتمامـ یڪ فانوس ڪہ دارد خاموش مےشود و حالا؛ تو مانده اے و یڪ شہید و یڪ راه ناتمام فانوس را بردار؛ و راه خونین شہید را ادامہ بده.... ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
5.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥📿فرق آدم با نماز و بی نماز...! 🎙 💐‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی عمل و عملیات همسر شهید بعد از عملیات آمده بود مرخصی رو بازوش رد یک تیر بود که درش آورده بودند و کم کم می رفت که خوب بشود. جای تعجب داشت.اگر تو عملیات مجروح شده بود تا بخواهند عملش کنند و گلوله را در بیاورند، خیلی طول می کشید.همین را به خودش هم گفتم،گفت:« قبل ازعملیات تیرخوردم.» کنجکاوی ام بیشترشد با اصرار من، شروع کرد به گفتن ماجرا: تیر که خوردبه بازوم،بردنم یزد تو یکی از بیمارستانها بستری شدم چیزی به شروع عملیات نمانده بود.دیرم می شدکه کی از آن جا خلاص شوم. دکتری آمد معاینه کرد و گفت:«باید از بازوت عکس بگیرن» عکس که گرفتند معلوم شد گلوله ما بین گوشت و استخوان گیر کرده تو فکر این چیزها و تو فکر درد شدید بازوم نبودم فقط می گفتم :«من باید برم ،خیلی زود.» دکترهم می گفت:«شما باید عمل بشین، خیلی زودتر.» وقتی دید اصرار دارم به رفتن ناراحت شد عکس را نشانم داد و گفت:«این رو نگاه کن تیرتو دستت مونده کجا می خوای بری؟» به پرستارها هم سفارش کرد مواظب ایشون باشید باید آماده بشه برای عمل این طوری دیگر باید قید عملیات را می زدم.قبل از این که فکرهر چیزی بیفتم، فکراهل بيت (عليهم السلام) افتادم و فکر توسل حال یک پرنده را داشتم که تو قفس انداخته بودنش حسابی ناراحت بودم و حسابی دلشکسته. شروع کردم به ذکر و دعا تو حال گریه و زاری خوابم برد. دقیقاً نمی دانم شاید هم یک حالتی بود بین خواب و بیداری بود.تو همان عالم جمال حضرت ابوالفضل (سلام الله علیه) را زیارت کردم آمده بودند عیادت من،خیلی قشنگ و واضح دیدم که دست بردند طرف بازوم حس کردم که انگار چیزی را بیرون آوردند بعد فرمودند:«بلندشو،دستت خوب شده.» با حالت استغاثه گفتم:«پدر و مادرم فدایت من دستم مجروح شده، تیر داره، دکتر گفته که باید عمل بشم.» فرمودند: «نه، تو خوب شدی.» ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh