برنامه های گروه ێٵݪَٽٵࢪٵٺَ ٵݪحُسَێن(ع) 💐
گروه مذهبی با رعایت تمام شئونات اسلامی وچت وگفتگو با احترام🌺
دعا صبحگاهی وخواندن قران روزنه.حدیث ورمان و معرفی شهداو طرح متن قرآن هرشب وسوالهای مذهبی واطلاعات عمومی و...
من خودم عضوش هستم واقعا گروه خوبی هست.📱
لینک گروه 🇮🇷 ێٵݪَٽٵࢪٵٺَ ٵݪحُسَێن(ع) 🇵🇸
╰┈➤https://eitaa.com/joinchat/1504444549C21656563f1
#صبحتبخیرمولایمن
🏝امروز برایتان
از کنج نرگسزارِ
چشم بهراهیهای دلم ،
یک سبد گل چیده.ام
و آمده ام تا بگویم :
... با تمام رو سیاهیام
...با تمام ناسپاسیام
... با تمام سر به هواییام
دوستتان دارم .
یادم هست که
جیرهخوار سفرهی شما هستم
یادم هست که
تمام لحظههایم
در پرنیان دعا و نگاه شما
بخیر میشود
یادم هست که پدرم هستید🏝
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#امام_زمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
نهج البلاغه
حکمت 270 - ضرورت حفظ اموال كعبه
وَ رُوِيَ أَنَّهُ ذُكِرَ عِنْدَ عُمَرَ بْنِ اَلْخَطَّابِ فِي أَيَّامِهِ حَلْيُ اَلْكَعْبَةِ وَ كَثْرَتُهُ فَقَالَ قَوْمٌ لَوْ أَخَذْتَهُ فَجَهَّزْتَ بِهِ جُيُوشَ اَلْمُسْلِمِينَ كَانَ أَعْظَمَ لِلْأَجْرِ وَ مَا تَصْنَعُ اَلْكَعْبَةُ بِالْحَلْيِ فَهَمَّ عُمَرُ بِذَلِكَ وَ سَأَلَ عَنْهُ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عليهالسلام🍃🌹
و درود خدا بر او، فرمود: (در زمان حكومت عمر، نسبت به فراوانى زيور و زينتهاى كعبه صحبت شد، گروهى گفتند آنها را براى لشكر اسلام مصرف كن، كعبه زر و زينت نمىخواهد، وقتى از امير المؤمنين عليه السّلام پرسيدند، فرمود)
فَقَالَ عليهالسلام إِنَّ هَذَا اَلْقُرْآنَ أُنْزِلَ عَلَى اَلنَّبِيِّ صلىاللهعليهوآلهوسلم وَ اَلْأَمْوَالُ أَرْبَعَةٌ أَمْوَالُ اَلْمُسْلِمِينَ فَقَسَّمَهَا بَيْنَ اَلْوَرَثَةِ فِي اَلْفَرَائِضِ وَ اَلْفَيْءُ فَقَسَّمَهُ عَلَى مُسْتَحِقِّيهِ وَ اَلْخُمُسُ فَوَضَعَهُ اَللَّهُ حَيْثُ وَضَعَهُ وَ اَلصَّدَقَاتُ فَجَعَلَهَا اَللَّهُ حَيْثُ جَعَلَهَا🍃🌹
همانا قرآن بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هنگامى نازل گرديد كه اموال چهار قسم بود، اموال مسلمانان، كه آن را بر أساس سهم هر يك از وارثان، تقسيم كرد، و غنيمت جنگى كه آن را به نيازمندانش رساند، و خمس، كه خدا جايگاه مصرف آن را تعيين فرمود، و صدقات، كه خداوند راههاى بخشش آن را مشخّص فرمود
وَ كَانَ حَلْيُ اَلْكَعْبَةِ فِيهَا يَوْمَئِذٍ فَتَرَكَهُ اَللَّهُ عَلَى حَالِهِ وَ لَمْ يَتْرُكْهُ نِسْيَاناً وَ لَمْ يَخْفَ عَلَيْهِ مَكَاناً فَأَقِرَّهُ حَيْثُ أَقَرَّهُ اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ فَقَالَ لَهُ عُمَرُ لَوْلاَكَ لاَفْتَضَحْنَا وَ تَرَكَ اَلْحَلْيَ بِحَالِهِ🍃🌹
و زيور آلات و زينت كعبه از اموالى بودند كه خدا آن را به حال خود گذاشت، نه از روى فراموشى آن را ترك كرد، و نه از چشم خدا پنهان بود، تو نيز آن را به حال خود واگذار چنانكه خدا و پيامبرش آن را بحال خود واگذاشتند. (عمر گفت: اگر تو نبودى رسوا مىشديم، و متعرّض زيور آلات كعبه نشد)
🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
شهیدی که برای اعزام شناسنامهاش را دستکاری کرد
🔹مسعود پورمحمدی زمانی که تصمیم گرفت به جبهه برود یک دانش آموز ۱۵ ساله بود و پدر و مادرش به رفتنش رضایت نمیدادند، برای همین نزد خواهر بزرگش آمد و گفت:خواهر جان، تو شاگرد امام زمانی (عج) و در پیشگاه او مسئول، اگر می خواهی امام زمان(عج) از تو راضی باشد؛ رضایت نامه مرا امضا کن تا به جبهه بروم ...به او گفتم از پدر و مادرمان رضایت بگیرد که گفت نه من می دانم آنها راضی نیستند و به من رضایت نمیدهند و خلاصه با اصرارهایش سرانجام همان روز پای رضایت نامهاش را امضا کرد و او به جبهه رفت.
شهید#مسعود_پرمحمدی🕊🌹
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
سید مهدی هیچگاه پاهایش رو جلوم دراز نکرد. جلوی پام تمام قد میایستاد و تا من نمینشستم، او هم نمینشست. فقط یکجا پایش رو دراز کرد، اونم وقتی بود که شهید شد.... بهش گفتم سید تو هيچوقت جلوی من پاهات رو دراز نمیکردی؛ حالا چی شده مادر؟ یهو دیدم چشمای پسرم به اذن خدا برای چند لحظه باز شد و یک قطره اشک از چشمانش اومد شاید میخواسته بگه مادر اگر مجبور نبودم جلوی پاهات تمام قد میایستادم....
🌹شهید معزز حجت الاسلام
#سیدمهدی_اسلامیخواه
راوی: مادر گرامی شهید
📚 کتاب "رموز موفقیت شهدا"، جلد یک
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
5.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔆🔆🔆🔆🔆
🎥 در امتحان سختت پیروز شو!
🎙شما صدای سردار شهید مهدی زین الدین را میشنوید ...
💠 شهدا را یاد کنیم با ذکر یک صلوات🌷
#دفاع_مقدس #شهداء
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌱مثل هميشه حلال مشكلات شده بود.
🍁🍁
🖋|از جبهه برميگشــتم. وقتي رسيدم ميدان خراسان ديگر هيچ پولي همراهم نبود. به سمت خانه در حرکت بودم. اما مشغول فكر؛ الان برسم خانه همسرم و بچه هايم از من پول ميخواهند. تازه اجاره خانه را چه كنم؟ ســراغ کے بروم؟ به چه کسي رو بيندازم؟ خواستم بروم خانه برادرم، اما او هم وضع خوبي نداشت. سر چهارراه عارف ايستاده بودم. با خودم گفتم: فقط بايد خدا کمڪ کند. من اصلا نميدانم چه كنم! 🔹در همين فكر بودم که يكدفعه ديدم ابراهيم ســوار بر موتور به ســمت من آمد. خيلي خوشحال شدم. تا من را ديد از موتور پياده شد، مرا در آغوش کشيد. چند دقيقه اي صحبت كرديم. وقتي ميخواســت برود اشــاره کرد: حقوق گرفتي؟ گفتم: نه، هنوز نگرفتم، ولي مهم نيست. دســت کرد توي جيب و يڪ دسته اســکناس درآورد. گفتم: به جون آقا ابرام نميگيرم، خودت احتياج داري. گفت: اين قرض الحسنه است. هر وقت حقوق گرفتي پس ميدي. بعد هم پول را داخل جيبم گذاشت و سوار شد و رفت.
📝|آن پول خيلي برکت داشت. خيلي از مشکلاتم را حل کرد. تا مدتي مشکلي از لحاظ مالي نداشتم. خيلي دعايــش کردم. آن روز خدا ابراهيم را رســاند. مثل هميشــه حلال مشكلات شده بود
🍁🍁
🌷#شهید_ابراهیم_هادی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🪐 دفترچه گناهان یک شهید ۱۶ ساله !!!
🌿 در تفحص شهدا ، دفترچه یک شهید ۱۶ ساله که گناهان هر روزش را می نوشت پیدا شد.
♨️ گناهان یک هفته او اینها بود :
شنبه : بدون وضو خوابیدم .
یکشنبه : خنده بلند در جمع .
دوشنبه : وقتی در بازی گل زدم
احساس غرور کردم .
سه شنبه : نماز شب را سریع خواندم .
چهارشنبه : فرمانده در سلام کردن
از من پیشی گرفت .
پنجشنبه : ذکر روز را فراموش کردم .
جمعه : تکمیل نکردن ۱۰۰۰ #صلوات
و بسنده به ۷۰۰ #صلوات .
🌿 راوی که یکی از بچه های تفحص شهدا بوده می نویسد :
دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم...
🥀 شهدا واقعا" شرمنده ایم 😔
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتَفیسَبیلک
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
محمدرضا قبل از رفتن به حرم به حمام رفت، لباسهایش را اتو کرد و ظاهرش را آراست.
قرار بود برای ادای نماز و دعا برود.
مادرش میگوید: محمدرضا خودش را مرتب کرد و آمد کنارم، گفت میخواهم برای ادای نذرم به حرم بروم.
به او گفتم: صبر کن فردا هر دو با هم برویم. محمدرضا گفت: نه مادرجان من همه کارهایم را انجام دادهام. باید امروز به حرم بروم.
قبل از رفتن جلوی چشمانم بود.
به من گفت: مامان خوب من را نگاه کن.
تعجب کردم، گفتم این بچه چه میگوید!
بعد هم خداحافظی کرد و رفت و ساعاتی بعد خبر شهادتش را برایم آوردند... 🥲
#شهید_محمدرضا_کشاورز 🕊🌱
#شهدای_حادثه_تروریستی_شیراز 🕊🌱
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh