eitaa logo
شهید محمدرضا تورجی زاده
1.8هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
79 فایل
بِه سنـگر مجازے شَهید🕊 #مُحَمَّدرضا_تورجے_زادھ🕊 خُوش آمَدید 💚شهـید💚دعوتت کرده دست دوستے دراز ڪرده‌ بـہ سویتــــ همراهے با شهـید سخت نیستـ یا علے ڪہ بگویـے  خودش دستتـــ را میگیرد تبادل_مذهبی_شهدایی👈 @Mahrastegar مدیــریت کـانال👇 @Hamid_barzkar
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بر مردانے ڪہ عشق را در سادگی خلاصہ ڪردند... @ShahidToorajii
شهید محمدرضا تورجی زاده
عکس متعلق به آخرین اعزام پسرم بود. موقع اعزام، عکاس ازش خواست تا از ماشین پایین بیاید تا با من عکس بگیرد. انگار عکاس هم متوجه آسمانی شدنش شده بود... قبل از جبهه هم کمتر خانه بود، راستش همیشه مسجد بود بگم شب و روز؛ بی راه نگفتم... و فقط خدا خواست اینگونه تربیت شود.. موقع جبهه رفتنش گفتم؛ هر جا میخواهی برو، خدا به همرات. من سه تا از بچه هایم را، همزمان به جبهه های حق علیه باطل فرستادم افتخار می کنم، خدا ان شاالله این هدیه ناقابل من را قبول کند. پسرم فدای علی اکبر امام حسین(ع)... چند سالی مفقودالاثر بود. باران که می بارید، وقتی باد می وزید و صدایی می شنیدم می رفتم دم در همش می ترسیدم بچه ام بیاید و پشت در بماند خدا هیچ مادری رو چشم انتظار نذاره... 📎 به روایت مادر شهید شهید علی اکبر احمدیان 🌷 قائمشهر ،فاتحان۲۵ @ShahidToorajii
🌹 #اخلاق_شهدایی 🌹 یڪی از حسنات دیگر شهید ڪہ ڪسی از اون خبر نداشتہ و بعد از شهادتش متوجہ شدند این بوده ڪہ بہ طور ماهانہ نصفی از در آمد شغلش را بہ نیازمندان روستا ڪمڪ می ڪرده و حتی بہ روستای های همجوار ، بہ خانواده هایی ڪہ تحت پوشش ڪمیته بودند سرڪشی  و ڪمڪ می ڪردند . #شهید_مدافع_حرم #شهید_محمد_احمدی_جوان 🕊 #سالروز_شهادت @ShahidToorajii
#هم_اکنون_گلستان_شهدای_اصفهان
جای همه دوستان خالی
🌹 💐 شهیدی ڪہ هنگام دیدار مادر قطره اشڪ از چشمش جاری شد . . . 🌸 برادرم احترام و علاقہ زیادى براى مادرم قائل بود . براى نمونہ هيچ وقت دیده نشد در جلوى مادرم پایش را دراز ڪند . در حضور او دو زانو و مؤدب مى نشست و صحبت مى ڪرد . 🌸در غسّالخانہ ، مادرم را آوردند ڪہ با فرزندش وداع ڪند . وقتى چشم مادرم بہ سيد مهدى ڪہ در تابوت بود افتاد با چشمان گریان و دلى شڪستہ و بیانی بغض آلود بہ او گفت : سيّد على (در خانه او را سيّد على صدا میزدیم ) تا یاد دارم تو هيچ وقت در مقابل من پایت را دراز نمى ڪردى و تا من نمى نشستم ، نمى نشستى . حالا چہ شده من بہ پيش تو آمده ام و تو حال دیگرى دارى !؟ 🌸تا این جملات از زبان مادرم بيان شد ، اقوام و آشنایانی ڪہ دور برادرم بودند از شدت تأثر نگاهی بہ چهره گریان مادرم و نگاه دیگرى هم بہ چهره برادر شهيدم انداختند ، ناگهان همہ مشاهده ڪردند چشمان سيد مهدى براى چند لحظہ باز شد و یك قطره اشك از آنها بر گونہ هایش سرازیر شد . ✍ راوی : برادر شهید ، حجت الاسلام سید باقر اسلامی خواه ( منبع : سلام سربدار ) 🕊 # @ShahidToorajii
وقتے میگیم خدا ڪند ڪہ بیایے شاید او مے فرماید .... خدا ڪند ڪہ بخواهید !! 🔸اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ @ShahidToorajii
ازش پرسیدم این چیه سنجاق کردی رو سینه ت؟ لبخند زد وگفت: این باطریه نباشه قلبم کار نمیکنه.. #طلبه_شهید_ذوالفقاری @ShahidToorajii
شهید محمدرضا تورجی زاده
📖 💐 🌸صبحانہ ای ڪہ بہ خلبان‌ها می‌دادم ، ڪره ، مربا و پنیر بود . یك روز شهید ڪشوری مرا صدا زد و گفت : فلانی ! گفتم : بله . گفت : شما در یك منطقه‌ی جنگی در مهمان‌سرا ڪار می‌ڪنید . 🌸پس باید بدانید مملڪت ما در حال جنگ است و در تحریم اقتصادی بہ سر می‌برد . 🌸شما نباید ڪره ، مربا و پنیر را با هم به ما بدهید درست است ڪہ ما باید با توپ و تانك‌های دشمن بجنگیم ولی این دلیل نمی‌شود ما این گونه غذا بخوریم . 🌸شما باید یك روز به ما ڪره ، روز دیگر پنیر و روز سوم بہ ما مربا بدهید . در سہ روز باید از این‌ها استفاده ڪنیم وگرنه این اسراف است . من از شما خواهش می‌ڪنم ڪہ این ڪار را نڪنید . من گفتم : چشم . ✍ نشر بمناسبت : سالروز شهادت ، شهید خلبان احمد کشوری 🌹 مزار شهید : گلزار شهدای تهران ، قطعہ ۲۴ ، ردیف ۸۲ ، شماره ۵ @ShahidToorajii