eitaa logo
شهید محمدرضا تورجی زاده
1.6هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.2هزار ویدیو
72 فایل
بِه سنـگر مجازے شَهید🕊 #مُحَمَّدرضا_تورجے_زادھ🕊 خُوش آمَدید 💚شهـید💚دعوتت کرده دست دوستے دراز ڪرده‌ بـہ سویتــــ همراهے با شهـید سخت نیستـ یا علے ڪہ بگویـے  خودش دستتـــ را میگیرد تبادل_مذهبی_شهدایی👈 @Mahrastegar مدیــریت کـانال👇 @Hamid_barzkar
مشاهده در ایتا
دانلود
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋 ☀️هوالحبیب 🌈 🦋 🍄 📝نویسنده: ☔️ 🖇 حسنا لیوان آبی به دستم داد _سیمین با گریه اومد داخل .سوسن هم رفت مامانش رو صدا کرد.اونم جلو ما به مامانش گفت کیان از تو خواستگاری کرده.نمیدونی فروغ خانم چه حالی شد .اماده شدند برن. خاله طفلک هم از همه جا بی خبر هی اصرار میکرد که چی شده کجا میخوایین برین .فروغ خانم هم گفت برواز پسرت بپرس و بعد خانواده ای رفتن .خاله هم الان رفته سراغ کیان ببینه چه آتیشی سوزونده نا خودآگاه هینی کشیدم که همه با تعجب نگاهم کزدند و بعد زدند زیر خنده. تا آخر مهمانی از خاله فراری بودم .چند بار چشمم به چشمان خندانش افتاد و بیشتر غرق خجالت شدم. مهمانها رفته بودند ومن در حیاط کنار زهرا منتظر خانم جون شدم تا بیاید . نیم ساعتی بود که خاله ،خانم جون را به سمتی کشیده بود و حرف میزد. بالاخره خانم جون رضایت داد و بعد از خداحافظی به سمت خانه به راه افتادیم‌ دل تو دلم نبود تا خانم جان لب بگشاید و بگوید که خاله ثریا چه حرفی زیر گوشش میزد ولی انگار او دل صبر داشت و برایش مهم نبود که روژان در کنارش از بی خبری درحال جان دادن است . هربار میخواستم بپرسم شرم دخترانه ام مانع میشد و من اجبارا لب می بستم . به خانه که رسیدیم خانم جان به اتاقش رفت. من فلک زده هم روی تخت نشستم. حوصله دقیقه ها هم انگار زیاد شده بود چراکه زمان اصلا نمی گذشت و حوصله من به سر آمده بود خانم جان بالاخره دل از اتاقش کند و به پیش من آمد. _مادر ،فردا میتونی منو ببری خونتون؟ _خونه ما؟بله حتما ولی به من میگید چیشده که مبخوایین برین اونجا _میخوام برم خونه بچه ام .این سوال پرسیدن داره؟ _اخه یکهو اومدید میگید میخواین برین خونه ما.تعجب کردم دیگه _پدر صلواتی تو که میدونی من خونتون چیکاردارم چرا سوال میپرسی لب گزیدم و سرم را پایین انداختم _ثریا خانم امشب ازم اجازه خواست بیان خواستگاری.منم گفتم باید پدرو مادرت اجازه بدن.حالا فردا میرم با مامانت صحبت میکنم .حالا اگه سوالی نداری برو بالا لباسات رو عوض کن و بخواب خجالت زده و نجواگونه گفتم: _مامان محاله اجازه بده _تو که راضی باشی من اونا رو راضی میکنم.تو راضی هستی دیگه؟خجالت نکش حرفتو بزن _اقا کیان خیلی از من بهتره یه مرد واقعیه.تا حالا کسی رو ندیدم انقدر با ایمان باشه .من راضی ام ولی مامان.. _دیگه ولی نداره عزیز من .گفتم که نگران نباش .من الان استخاره هم گرفتم خیلی خوب اومد.امیدت به خدا باشه .هرچی اون بخواد میشه _چشم.ممنون از شما همه شب به برخورد مادرم فکر میکردم . از روبه رو شدن دوخانواده باهم بیش از حد واهمه داشتم. ذکری را کیان به من آموخته بود را با خودم بارها تکراردادم و کم کم خواب به چشمانم راه پیدا کرد. نماز صبح را که خواندم به حیاط رفتم و خودم را با گل های باغچه سرگرم کردم .با صدای خانم جان به خودم آمدم _صبح بخیر عزیزم _صبح شما هم بخیر خانجونم _بیا عزیزم سفره رو تو حیاط پهن کن .تو این هوای تازه صبحونه خیلی میچسبه _به روی چشم . _چشمت روشن به جمال آقا کیان _خانجووووون خانم جان خندید و به آشپزخانه رفت ‌. منم به دنبالش رفتم تا بساط صبحانه را به حیاط ببرم. ساعت حدودا ده صبح بود که باخانم جان به منزل ما رفتیم تا قضیه خواستگاری را به مادرم بگوییم. خانم جان به همراه مادر به پذیرایی رفتند‌. من هم با دلی آشوب شده به آشپزخانه رفتم تا برای خانم جون چایی بیاورم. گوش تیز کردم و به حرف خانم جون گوش دادم _اقا کیان استاد روژان جان هستش.دختر گل ما رو تو دانشگاه دیده وپسندیده .اجازه خواستن واسه خواستگاری _خانواده اشون چطورن؟هم سطح ما هستند؟ _من دوسه باری دیدمشون مادرش که هرچی از خانومیش بگم کم گفتم .آقای شمس هم که مرد با خدا و باکمالاتی هستش. _خانجون شما کجا دیدینشون؟ با دو فنجان چایی به جمع ملحق شدم. بعد از تعارف میخواستم به اتاقم پناه ببرم که خانم جون دستم را گرفت -بیا دخترم اینجا بشین . _چشم. کنار خانم جون نشستم . _ببین سوده جان .اقا کیان تازه دو روز میشه از سوریه برگشته چنان ابروهای مادرم بالاپرید که من چشمانم گرد شد . _سوریه؟ _اره مادر سوریه .خدا حفظش کنه واسه خانوادش پسر شجاع و نترسی هستش‌. رفته بود سوریه جنگ . _خانجون میدونید که خیلی واسم عزیزید .نمیخوام خدای ناکرده بهتون بی احترامی کنم .خانجون اون آقا پسر به درد دختر من نمیخوره _چرا _من دخترم رو تو ناز و نعمت بزرگ کردم .همیشه تو رفاه بوده حالا انتظار دارید اجازه بدم با پسری ازدواج کنه که از لحاظ اعتقادی شبیه ما نیست .لطفا خودتون بهشون بگید جواب ما منفی هستش. &ادامه دارد... 🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋 ☀️هوالحبیب 🌈 🦋 🍄 📝نویسنده: ☔️ 🖇 نمیدانم آن همه جسارت را از کجا پیدا کردم که لب به اعتراض گشودم _مامان بهتر نیست نظر منو هم بپرسید مادرم که عصبانی بود با خشم غرید _تا وقتی من و بابات جوابمون منفیه نیازی به نظر تو نیست. _اما این زندگیه منه، من... با صدای باز شدن در سالن به سمت در برگشتم . پدرم نگاهی به جمع انداخت _جنگ شده من بی خبرم تا نگاهش به خانم جون افتاد به سمتش رفت _سلام خانجون خیلی خوش اومدید _سلام پسرم ممنونم _سوده عزیزم میگی چی شده مامان با همان ظرافت های خانمانه و لوندی خاص بابا گفت: _باشه عزیزم میگم ولی اول یه چایی بخور خستگیت رفع شد میگم مادر مثل همیشه با وقار به سمت آشپزخانه به راه افتاد و با یک فنجان چای برگشت _بفرما عزیزم _ممنونم خانوم _نوش جون.خانجون چاییتون سرد شد بدید روژان عوضش کنه خانم جون فنجان را برداشت _نه همینطور خوبه من از استرس درحال غش کردن بودم و انها با آرامش چایی مینوشیدند.بالاخره پدر لب باز کرد _خب سوده جان حالا بگو چه خبر شده مادرم به من اخمی کرد _واسه روژان خواستگار اومده پدر گل از گلش شکفت _خب به سلامتی .اینکه دعوا نداره .قبلا هم خواستگارداشته گل دختر بابا .حتما باز روژان مخالفه و شما موافق مادرم پوزخندی زد و نگاه چپی به من انداخت _نخیر آقا این بار دخترتون موافقن ولی من مخالفم _میشه بگی دلیل مخالفتت چیه عزیزمن قبل اینکه مادرم چیزی بگوید خانم جون صحبت را آغاز کرد _ببین پسرم ما دیشب خونه استاد روژان مهمون بودیم.پسرشون که استاد روژان جان هستش دو روزه از سوریه برگشته .یه لقبی دارن _مدافع حرم؟ _اره عزیزم مدافع حرم بوده.دیشب مادرش روژان رو برای پسرش خواستگاری کرد.منم اومدم به شما بگم و نظرتون رو بدونم _نظر شما چیه خانم جون _من خودش رو یکی دوبار بیشتر ندیدمش.ولی خیلی آقا با کمالاته.خیلی مومن باخداست. پدر لبخندی زد _سوده جان شما چرا مخالفی؟ _دلیل مخالفت من که مشخصه .اونا خانواده سنتی هستند و از این خانواده مذهبیا هستند.هرچقدر هم پسراشون خوب باشه ولی روژان تو این خانواده خوشبخت نمیشه.اختلاف ما زمین تا آسمونه . پدر به چند دقیقه به فکر فرو رفت و در آخر رو به من کرد _روژان جان نظر خودت چیه با خجالت لبم را گاز گرفتم .در توانم نبود از کیان برای پدر بگویم .هنوز انقدر جسارت نداشتم که به چشم پدرم زل بزنم و بگویم من عاشق کیان شده ام .ترجیح دادم سکوت کنم پدر که دید من خیال پاسخگویی ندارم روبه خانم جون کرد. _خانجون بی زحمت شما با این خانواده تماس بگیرید و بگید آقا پسرشون یه روزی بیاد شرکت اول باهم صحبت کنیم. مامان عصبانی نگاه تیز و برنده ای نثار پدرم کرد.خانم جون لبخند زد _باشه پسرم میگم بیاد .خدارو چه دیدی شاید اومد و به دلت نشست .من که از وقتی دیدمش کمتر از روهام دوستش ندارم .خانواده با اصل و نسبی هم هستند _دستتون دردنکنه خانجون دلم میخواست هرچه زودتر به اتاقم پناه ببرم . پدر برای تعویض لباسهایش به اتاقش رفت من هم از فرصت استفاده کردم به اتاقم رفتم . خودم را روی تخت انداختم و به عاقبتم با کیان فکر کردم &ادامه دارد... 🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
چهار پارت امشب تقدیم به شما🌹🌼 معذرت میخام بابت تاخیر🙏🙏
‌‌‌‌‌✨✨✨ بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 دعای سلامتی امام زمان (عج) ✨ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم✨ ِ 🌷اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلا 🌷 دعای فرج امام زمان (عج): ✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم✨ ِ 🌷اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ 🌷 یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ 🌷 🌷الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ 🌷 🌷اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی🌷 🌷السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ🌷 🌷 الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ🌷 یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرینَ 🌷 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
•┄❁ ❁┄• فرستـادن پنج بہ نیتــ سلامتے و تعجیل در «عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر زاده الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
آرزو می کنم شب هایتان⭐️ همیشه پر ستاره و زیبا باشد ماه وقتی میان ستاره ها می درخشد زیباست⭐️ زیبایی ماه برای شما وسعت آسمان برای شما⭐️ شبتون بخیر⭐️ و در پناه خداوند مهربان⭐️ ⭐️سپاس از همراهی شماعزیزان⭐️ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
┄┅─✵💝✵─┅┄ چه زيباست صبح، وقتی روی لب‌هايمان ذكر مهربانی به شكوفه می‌نشيند و با عشق، روزمان آغاز میشود 🏳خدايا... روز‌‌مان را سرشار از آرامش عشق و محبت کن🌸 الهی به امیدتو ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
*🌼دعای عهد🌼* *🌼بسم الله الرحمن الرحيم 🌹اَﻟﻠّﻬُﻢَّ رَبَّ اﻟْﻨُّﻮرِ اﻟﻌَﻈﯿﻢِ وَرَبَّ اﻟﻜُﺮْﺳِﻲّ اﻟﺮَّﻓِﯿﻊِ وَرَبَّ اﻟْﺒَﺤْﺮِ اﻟْﻤَﺴْﺠُﻮرِ وﻣُﻨْﺰِلَ اﻟﺘَّﻮْرﯾﺔِ وَاﻷْﻧْﺠِﯿﻞِ وَاﻟﺰَّﺑُﻮر وَرَب َاﻟﻈِّﻞِّ وَاﻟْﺤَﺮوُرِ وَﻣُﻨْﺰِلَ اﻟْﻘُﺮْآنِ اﻟْﻌَﻈﯿﻢِ وَرَبَّ اﻟْﻤَﻼﺋِﻜَﺔِ اﻟْﻤُﻘَﺮَّﺑِﯿﻦَ وَاﻷْﻧْﺒﯿﺎءِ وَاﻟْﻤُﺮْﺳَﻠِﯿﻦ 🌹َ اَﻟﻠّﻬُﻢَّ إِﻧّﻲ اﺳْﺄَﻟُﻚِﺑِﻮَﺟْﻬِﻚَ اﻟْﻜَﺮِﯾﻢِ وَﺑِﻨُﻮرِ وَﺟْﻬِﻚَ اﻟْﻤُﻨِﯿﺮِ وَﻣُﻠْﻜِﻚَ اﻟْﻘَﺪﯾﻢِ ﯾﺎﺣَﻲُّ ﯾﺎﻗَﯿُّﻮمُ أَﺳْﺄَﻟُﻚَ ﺑِﺎﺳْﻤِﻚَ اﻟَّﺬي اَﺷْﺮَﻗَﺖْ ﺑِﻪ ٍّاﻟﺴَّﻤﻮاتُ وَاﻷْرﺿُﻮنَ وَﺑِﺈﺳْﻤِﻚَ اﻟَّﺬي ﯾَﺼْﻠَﺢُ ﺑِﻪِ اﻷَوّﻟﻮُنَ واﻵﺧِﺮوُنَ ﯾﺎﺣَﯿّﺎً ﻗَﺒْﻞَ ﻛُﻞَّ ﺣَﻲٍّ وَﯾﺎ ﺣَﯿّﺎً ﺑَﻌْﺪَ ﻛُﻞِّ ﺣَﻲ َوَﯾﺎﺣﯿّﺎً ﺣﯿﻦَ ﻻﺣَﻲَّ ﯾﺎﻣُﺤْﯿِﻲَ اﻟْﻤَﻮْﺗﻰ وَﻣُﻤﯿﺖَ اﻷَْﺣﯿﺎءِ ﯾﺎﺣَﻲُّ ﻻ إِﻟﻪَ إِﻻّ أَﻧْﺖَ 🌹اَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺑَﻠِّﻎْ ﻣَﻮْﻻﻧﺎ اَﻹﻣﺎم َاﻟﻬﺎدِيَ اﻟْﻤَﻬْﺪِيَّ اﻟْﻘﺎﺋِﻢَ ﺑِﺄﻣْﺮِكَ ﺻَﻠَﻮاتُ اﻟﻠّﻪِ ﻋَﻠَﯿْﻪِ وَﻋَﻠﻰ آﺑﺎﺋِﻪِ اﻟﻄّﺎﻫِﺮﯾِﻦَ ﻋَﻦْ ﺟَﻤِﯿﻊِ اﻟْﻤُﺆْﻣِﻨِﯿﻦَوَاﻟْﻤُﺆْﻣِﻨﺎتِ ﻓﻲ ﻣَﺸﺎرقِ اﻷْرْضِ وَﻣَﻐﺎرِﺑﻬﺎ ﺳَﻬْﻠِﻬﺎ وَﺟَﺒَﻠِﻬﺎ وَﺑَﺮِّﻫﺎ وَﺑَﺤْﺮِﻫﺎ وَﻋَﻨّﻲ وَﻋَﻦْ وَاﻟِﺪَيَّ ﻣِﻦ اﻟﺼَّﻠَﻮاتِ زِﻧَﺔَ ﻋَﺮْشِ اﻟﻠّﻪِ وَﻣِﺪادَ ﻛَﻠِﻤﺎﺗِﻪِ وَﻣﺎ اَﺣْﺼﺎﻩُ ﻋِﻠْﻤُﻪُ وَأَﺣﺎطَ ﺑِﻪِ ﻛِﺘﺎﺑُﻪ 🌹ُ اَﻟﻠّﻬُﻢَّ إﻧّﻲ اُﺟَﺪِّدُ ﻟَﻪُ ﻓﻲًﺻَﺒِﯿﺤَﺔِ ﯾَﻮْﻣﻲ ﻫﺬا وَﻣﺎ ﻋِﺸْﺖُ ﻣِﻦْ اَﯾّﺎﻣﻲ ﻋَﻬْﺪاً وَﻋﻘْﺪاً وَﺑَﯿْﻌﺔً ﻟَﻪُ ﻓﻲ ﻋُﻨُﻘﻲ ﻻ اَﺣُﻮلُ ﻋَﻨْﻬﺎ وَﻻ أَزُولُ أﺑَﺪا 🌹َاَﻟﻠّﻬُﻢَّ اﺟْﻌَﻠْﻨﻲ ﻣِﻦْ اَﻧﺼﺎرِﻩِ وَاَﻋْﻮاﻧِﻪِ وَاﻟﺬَّاﺑّﯿﻦَ ﻋَﻨْﻪُ وَاﻟْﻤُﺴﺎرِﻋﯿﻦَ إِﻟَﯿْﻪِ ﻓﻲ ﻗَﻀﺎءِ ﺣَﻮاﺋِﺠِﻪِ واﻟْﻤُﻤْﺘَﺜِﻠﯿﻦ ُﻷواﻣِﺮِﻩِ وَاﻟْﻤُﺤﺎﻣِﯿﻦَ ﻋَﻨْﻪُ وَاﻟﺴّﺎﺑِﻘﯿﻦَ اِﻟﻰ إِرادَﺗِﻪِ وَاﻟْﻤُﺴْﺘَﺸْﻬَﺪﯾﻦَ ﺑَﯿْﻦَ ﯾَﺪَﯾْﻪ 🌹ِ اﻟﻠّﻬُﻢَّ إنْ ﺣﺎلَ ﺑَﯿْﻨﻲ وﺑَﯿْﻨَﻪ ًاﻟْﻤَﻮْتُ اﻟَّﺬي ﺟَﻌَﻠْﺘَﻪُ ﻋَﻠﻰ ﻋِﺒﺎدِكَ ﺣَﺘْﻤﺎً ﻣَﻘْﻀِﯿّﺎً ﻓَﺄَﺧْﺮِﺟْﻨﻲ ﻣِﻦْ ﻗَﺒْﺮي ﻣُﺆْﺗَﺰِراً ﻛَﻔَﻨﻲ ﺷﺎﻫِﺮاً ﺳَﯿْﻔﻲ ﻣُﺠَﺮِّدا ﻗَﻨﺎﺗﻲ ﻣُﻠَﺒِّﯿﺎً دَﻋْﻮَةَ اﻟﺪّاﻋﻲ ﻓﻲ اﻟْﺤﺎﺿِﺮِ وَاﻟْﺒﺎدي 🌹 اَﻟﻠّﻬُﻢَّ اَرِﻧِﻲ اﻟﻄَّﻠْﻌَﺔَ اﻟﺮَّﺷﯿﺪَةَ واﻟْﻐُﺮَّةَ اﻟْﺤَﻤِﯿﺪَةَ واﻛْﺤُﻞُﻧﺎﻇِﺮي ﺑِﻨﻈْﺮَةٍ ﻣِﻨّﻲ إﻟَﯿﻪِ وَﻋَﺠِّﻞْ ﻓَﺮَﺟَﻪُ وَﺳَﻬِّﻞْ ﻣَﺨْﺮَﺟَﻪُ وَاَوُﺳِﻊْ ﻣَﻨْﻬَﺠﻪ وَاﺳْﻠُﻚْ ﺑﻲ ﻣَﺤَﺠَّﺘَﻪُ وَاَﻧْﻔِﺬْ اَﻣْﺮَﻩ ِّوَاﺷْﺪُدْ اَزْرَﻩُ واﻋْﻤُﺮِ 🌹اﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺑﻪِ ﺑِﻼدَكَ وَاَﺣْﻲ ﺑِﻪِ ﻋﺒﺎدَكَ ﻓَﺈﻧَّﻚَ ﻗُﻠْﺖَ وَﻗَﻮْﻟُﻚَ اﻟْﺤَﻖُّ ﻇَﻬَﺮَ اﻟْﻔَﺴﺎدُ ﻓِﻲ اﻟْﺒَﺮ وَاﻟْﺒَﺤْﺮِ ﺑِﻤﺎ ﻛَﺴَﺒَﺖْ أَﯾْﺪِي اﻟﻨّﺎسِ ﻓَﺎﻇْﻬِﺮِ 🌹 اﻟﻠّﻬُﻢَّ ﻟَﻨﺎ وَﻟِﯿَّﻚَ وَاَﺑْﻦَ ﺑِﻨْﺖِ ﻧَﺒِﯿِّﻚَ اﻟْﻤُﺴَﻤّﻰ ﺑِﺎﺳْﻢِ رَﺳْﻮﻟِﻚَ ﺻَﻠّﻰ َّاﻟﻠّﻪُ ﻋَﻠَﯿْﻪِ وَآﻟِﻪِ وَﺳَﻠّﻢَ ﺣَﺘّﻰ ﻻﯾَﻈْﻔَﺮَ ﺑِﺸْﻲءٍ ﻣِﻦَ اﻟْﺒﺎﻃِﻞِ إِﻻّ ﻣَﺰَّﻗَﻪُ وَﯾُﺤِﻖَّ اﻟْﺤَﻖَّ وﯾُﺤَﻘّﻘَﻪُ وَاﺟْﻌَﻠْﻪُ 🌹اﻟﻠّﻬُﻢًﻣَﻔْﺰَﻋﺎ ﻟِﻤَﻈْﻠﻮُمِ ﻋِﺒﺎدِكَ وَﻧَﺎﺻِﺮاً ﻟِﻤَﻦْ ﻻﯾَﺠِﺪُ ﻟَﻪُ ﻧﺎﺻِﺮاً ﻏَﯿْﺮكَ وَﻣُﺠﺪِّداً ﻟِﻤﺎ ﻋُﻄِّﻞَ ﻣِﻦْ أَﺣْﻜﺎمِ ﻛِﺘﺎﺑِﻚَ وَﻣُﺸَﯿّﺪاِﻟِﻤﺎ وَرَدَ ﻣِﻦْ أَﻋْﻼمِ دِﯾﻨِﻚَ وَﺳُﻨَﻦِ ﻧَﺒِﯿّﻚَ ﺻَﻠَّﻰ اﻟﻠّﻪُ ﻋَﻠَﯿْﻪِ وَآﻟِﻪِ وَاﺟْﻌَﻠْﻪ 🌼ُ اﻟﻠّﻬُﻢَّ ﻣِﻤِّﻦْ ﺣَﺼَّﻨْﺘَﻪُ ﻣِﻦْ ﺑَﺄْس اﻟْﻤُﻌْﺘَﺪﯾﻦَ 🌼اﻟﻠّﻬُﻢَّ وَﺳُﺮَّ ﻧَﺒِﯿّﻚ ﻣُﺤَﻤَّﺪاً ﺻَﻠّﻰ اﻟﻠّﻪُ ﻋَﻠَﯿْﻪِ وَآﻟِﻪِ ﺑِﺮُؤْﯾَﺘِﻪِ وَﻣَﻦْ ﺗَﺒِﻌَﻪُ ﻋَﻠﻰ دَﻋْﻮَﺗِﻪِ وَارْﺣَﻢِ اﺳْﺘِﻜﺎﻧَﺘَﻨﺎ ُﺑَﻌْﺪَﻩُ 🌹اﻟَﻠّﻬُﻢَّ اﻛْﺸِﻒْ ﻫﺬِﻩِ اﻟْﻐُﻤَّﺔَ ﻋَﻦْ ﻫِﺬﻩِ اﻻُْﻣَّﺔِ ﺑِﺤُﻀُﻮرِﻩِ وَﻋﺠِّﻞْ ﻟَﻨﺎ ﻇُﻬُﻮرَﻩُ إِﻧَّﻬُﻢْ ﯾَﺮَوْﻧَﻪُ ﺑَﻌﯿﺪاً وَﻧَﺮاﻩ ﻗﺮﯾﺒﺎً ﺑِﺮَﺣْﻤَﺘِﻚ َ ﯾﺎ اَرْﺣَﻢَ اﻟﺮّاﺣِﻤﯿﻦ .. 🌼:پس سه مرتبه دست بر ران راست خود میزنی و در هر مرتبه میگوئی:العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان 🌹اللهم عجل لولیک الفرج ‍ 🌼دعای منتظران در عصر غیبت اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى ‍ ‎‌‌‌‌‌ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
﷽ ذڪر تسبیح سحرگاه سلامسٺ ودرود السلام اے پسرفاطمہ اےشاهِ وجود 🍃السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَعَلَی الاَْرْواحِ 🍃الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَـلامُ اللَّهِ 🍃[اَبـَدا ً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهـارُ وَ 🍃لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیـارَتِکـُمْ 🍃🌸اَلسـَّلامُ عَلـَی الْحُسَیـْنِ 🍃🌸وَعَلی عَلِیِّ بْـنِ الْحُسَیْنِ 🍃🌸وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ و َ🍃🌸عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
☀️ ☀️ 🍃السَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ🍃 ❤️هدیه به روح مطهر 💠۱ مرتبه سوره حمد 💠۳مرتبه سوره توحید ✨✨صبحتون منور به نور شهدا✨✨ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱🌸 "این‌عبادات‌ما،چیزی‌نیست‌ڪه‌درآخرت روی‌آن‌حساب‌ڪنند‌و‌دست‌مارا‌بگیرد. ڪاری‌ڪه‌ثواب‌است‌به‌درد‌خودم‌میـخورد، ڪار‌را‌بـرای‌خدا‌انجام‌دهید:)" ‼️ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯