#به_رسم_هر_شب🌺🍀
🔹دعای فـــــرج به نیابت از #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده🔹
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
☀️اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ☀️
🍃اللهم عجل لولیڪ الفرج به حق لب تشنگان ڪربلا🍃
┄┅═══✼
@ShahidToorajii
✼═══┅┄
#صبحمبهنامٺــو💚
اے هواے حرمٺ
شرح پریشانے من
ڪربلایٺ🌹 سبب بےسرو سامانے من
واجب شرعے عشقسٺ❣
سلام #سـرصبح🌤
#السـلام✋ اے همہے عشق ومسلمانے من
#السلام_علیڪ_یاسیدالشهدا♥️
#صبــحتون_حسیـنـے 🌺
┄┅═══✼
@ShahidToorajii
✼═══┅┄
شهید محمدرضا تورجی زاده
💢 #خطبه_غدیر_قسمت_نهم 🔰هر شیعه ای باید این خطبه را یکبار در عمر خود بخواند. ↩️ ادامه دارد .... ─
💢 #خطبه_غدیر_قسمت_دهم
🔰هر شیعه ای باید این خطبه را یکبار در عمر خود بخواند.
↩️ ادامه دارد ....
┄┅═══✼
@ShahidToorajii
✼═══┅┄
#پیام_بسیار_مهم
#غدیر1440
حال پی بردهایم به اهمیتِ غدیر !
آن جمعیت کثیرِ بیعت کننده با امیرالمومنین علی علیهالسلام چنان پشت کردند به ولایت چنان بیعت شکستند، که عاقبتش شد امام زمان کُشی... شد عاشورا...
تقصیری هم نداشتند
شکمهایشان پر بود از حرام
چشمهایشان پر بود از زرق و برق
که توان شنیدن سخن حجت خدا را نداشتند...
آنهایی هم که ادعای دوستی با امام حسین علیه السلام را داشتند به وقتِ عمل کم گذاشتند...
#غدیر_سرنوشتساز همچنان جاریست!!
با خود خلوتی کن
بیاندیش چگونهای با امام زمانهات...
┄┅═══✼
@ShahidToorajii
✼═══┅┄
🌸 زیارت بر شانه های پســر 🌸
مادر شهید شفیعی هنوز کربلا نـرفته .
شبی در خواب علی بهش می گه : روی شانه هایم بنشین تا ببرمت کربلا .
مادر می نشیند و کربلا از شانه های پسرش پیاده می شود .
علی نخی به دستش می دهد وسر دیگر نخ را به دست خود می گیرد . قبر امام حسیــن (ع) و امام علـی(ع) و بقیه را بهش نشان می دهد . مادر برای زیارت می رود وبر می گردد .
باز بر شانه های دست پرورده شهیدش می نشیند وبه خانه باز می گردد .مادر از خواب می پرد. بوی عطــری فضای خانه را تا مدتها پر کرده بود .وهر کس به دیدار ننه سکینه می آمد از این گلاب خوش بو درخواست می کرد و ننه سکینه هم به اجبار می گفت: شیشه گلابی روی فرش شکسته و ریخته که چنین بویی پخش می شود .
آری،راهی که به قیمت خون پاکشون باز شد. پس روا نیست مادر عزیز شهید در حسرت زیارت یار بماند.
🌹 شهیدعلےشفیعی (کرمان)
┅═══✼
@ShahidToorajii
✼═══┅┄