eitaa logo
شهید محمدرضا تورجی زاده
1.6هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
72 فایل
بِه سنـگر مجازے شَهید🕊 #مُحَمَّدرضا_تورجے_زادھ🕊 خُوش آمَدید 💚شهـید💚دعوتت کرده دست دوستے دراز ڪرده‌ بـہ سویتــــ همراهے با شهـید سخت نیستـ یا علے ڪہ بگویـے  خودش دستتـــ را میگیرد تبادل_مذهبی_شهدایی👈 @Mahrastegar مدیــریت کـانال👇 @Hamid_barzkar
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌹🌺🌹🌺🌹 🍃دستگیری یک روز صبح مسافری را در محله دیده بود، بدون آنکه او را بشناسد به منزل آورد و به او صبحانه داد. آن فرد نسخه ای در دست داشت، ولی هیچ جا را بلد نبود. محمد کاظم برخاست و نسخه را گرفت و داروها از داروخانه تهیه کرد. سپس پول کرایه برگشت او را داد و با خیال راحت و بدون هیچ منتی او را روانه دیارش کرد. 🌹شهید محمد کاظم زیبایی🌹 @ShahidToorajii
💐🍃🌿🌼🍂🌺 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 #خاطرات_هادۍ_دلها ✍ شب ڪہ دیر می اومد خونہ در نمےزد. از روی دیوار مے پرید تو حیاط و تا اذان صبح صبر می ڪرد. بعد بہ شیشہ می زد و همہ را براۍ نماز بیدار مے ڪرد.. 🌷 بعد از شهادتش مادرم هر شب با صدای برخورد باد بہ شیشہ می گفت: ابراهیم اومده... 😔 #سلام_بر_ابراهیم_هادۍ 🕊 @ShahidToorajii 🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺
☀️ #سلام ای طراوت🌷 همیشه! دوست دارانت را دریاب! ما آن بیدلانیم که دل❤️ خود را در افق های آبی ات می جوییم ! #شهید_حسین_معزغلامی @ShahidToorajii
✍ #در_محضــر_شهیـد اگر مےخواهید تأثیــر گـذار باشید اگر مےخواهید بہ عمــر و خدمت و جایگاهتــون ظلم نڪـردہ باشید مـا راهــے بہ جـز اینــڪہ " یــڪـــ شهـیــــد زنـــــدہ " در ایـن عصـر باشیـم نداریـم 🌷شهید حاج احمد ڪاظمی 🌷 @ShahidToorajii
🍃🍃🍃🍃🍃💠﷽💠🍃🍃🍃🍃🍃 همسر سردار :  💠 همیشه یک زیبا داشت. وارد خانه که می‌شد، قبل از حرف زدن لبخند می‌زد. عصبانی نمی‌شد. صبور بود. اعتقادش این بود که این زندگی است و نباید سر مسائل کوچک خود را درگیر کنیم. یک روز مشغول آشپزی بودم، علی هم کنار دیوار تکیه داد و مشغول صحبت با من شد تا چند دقیقه بعد آب و غذایی برای او ببرم، نگاه کردم دیدم کنار دیوار خوابش برده. ولی با همین وضعیت خیلی از مواقع کمک کار من در منزل بود، مثلاً اجازه نمی‌داد که هر شب از خواب بلند شوم و به بچه برسم. می‌گفت: یک شب من، یک شب شما... یک شب آماده کرده بودم که متوجه شدیم همسایه ما شام درست نکرده ـ چون تصور می‌کرده که همسرشان به منزل نمی‌آید ـ فوراً علی غذای ما را برای آنها برد. گفتم: خودمان؟! گفت: ما نان و ماست می‌خوریم... 📕 کتاب همسرداری سرداران شهید، مؤسسه فرهنگی و هنری قدر ولایت 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 @ShahidToorajii
عاشق صبحم عطر تو را می زند هر روز .... #معصومه_صابر ✍ #شهید_محمد_کامران ❤️ ---------------------------------- @ShahidToorajii
🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹 🍃آرامشش زبانزد بود… خیلی بر اعمالش مسلط بود و کم حرف… به جا حرف می زد و اغلب مشغول ذکر گفتن بود… سوال که می پرسیدند،جواب می داد و دوباره ذکرهایش را از سر می گرفت… می گفت از فرصت ها خوب استفاده کنید… یک بار گروهی داشتیم به جبهه می رفتیم… گفت:«بیایید با هم سوره صف را حفظ کنیم.» به مقصد که رسیدیم همه آن سوره را حفظ کرده بودیم… 🌺شهید حسن ترک @ShahidToorajii 🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌺🌹
هر روز،کار تفحص را با توسل به نام یکی از اهل بیت (ع) شروع می کردیم. آن روز،شرهانی رنگ و بوی مشهد الرضا را گرفت! وِرد لب هایمان«یا امام رضا»بود که کار شروع شد. مثل هر روز،مشغول کندن زمین و جستجو میان خاک ها شدیم با عنایت امام هشتم(ع) یک شهید پيدا شد هیچ مدرک شناسایی همراه نداشت،جز یک برگه که رویش نوشته بود:«هر که شود بیمار رضا،والله شود وامدار خدا» @ShahidToorajii
و تــو چه میدانے ڪه درد جــا ماندن از قافلــه چیستـــ ...!! #ڪاروان_برگرد #ما_جامانـده_ایم😔 🌹#شبتون_شهدایی🌹 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 @ShahidToorajii
🌷 یا صاحب الزمان (عج) 🍃 ای یوسف گم گشته به کنعان برگرد بر جسمِ بدون روح ، ای جان برگرد آخر تو بگو "مَتیٰ تَرانا وَ نَراک ؟!" مُردیم دگر ، تو را به قرآن برگرد😭💔 @ShahidToorajii 🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹
🌷 به روایتی از هم رزم شهید : فروردین 66 با محمد برگشتیم منطقه. مراسم صبحگاه بچه ها بود محمد فرصت رو غنیمت شمرد و رفت برای سخنرانی🎙 می گفت : برادرا ! همینطور که ما برای عملیات احتیاج به تهیه تدارکات و بردن آذوقه و مهمات داریم ، همینطور هم احتیاج به تدارکات معنوی داریم☝️ این توسل ها، این نماز شب ها و این ذکر ها ... این ها آذوقه ی معنوی ماست. اگه اینارو نداشته باشیم، با اولین گلوله دشمن زمین گیر می شیم چیزی که به ما حرکت می ده همینه ✌️ _ رفتار و سکناتش با قبل فرق کرده بود و حال خاصی داشت می گفت : دیگه تحمل این دنیارو ندارم.احساس می کنم اینجا جای موندن نیست؛ باید رفت😞✋ بعد از شهادتش خیلی ناراحت بودم. تا این که یک شب توی خواب دیدمش ؛ خوشحال بود و با نشاط لباس فرم سپاه هم به تن داشت چهره اش خیلی نوارانی شده بود. یاد مداحی هایی که می کرد افتادم ☝️ پرسیدم : محمد این همه تو دنیا از آقا خوندی، اونجا تونستی آقا رو ببینی؟ محمد در حالی که می خندید گفت : من حتی آقا امام زمان رو در آغوش گرفتم ❤️ ✍ از کتاب: به نام مادرم 🌷🌷 @ShahidToorajii
🕊 #معرفی_شهید 🕊 🌷 شهید علیـرضا نڪـونام 🌷 🔸ولادت : ۱۳۴۶ اصفهان، گلپایگان 🔹شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۴ ام الرصاص 🔸عملیات : ڪربلای 🕊 #معرفی_شهید 🕊 🌷 شهید علیـرضا نڪـونام 🌷 🔸ولادت : ۱۳۴۶ اصفهان، گلپایگان 🔹شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۴ ام الرصاص عملیات:کربلای4 @ShahidToorajii
📖 💐 همه لباس مخصوص جبهه پوشیده بودند به‌ جز علیرضا . به ‌سختی در میان جمعیت پیداش ڪردم . گفتم : « علیرضا چرا لباس نپوشیدی ؟! مگه نمیخوای بری جبهه ؟!» گفت : « من به خاطر خدا به جبهه می‌رم . دوست ندارم ڪسی منو در این لباس ببینه و بگه پسر فلانی هم رزمنده ست ؛ نمی‌خوام ڪارم برای دیگران باشه ، میخوام فقط برای خدا به جبهه برم ...» 🌷 🌷 دانشجوی دانشگاه علوم اسلامی رضوی به یاد رشادتها و جانفشانیهای بی ریا و خالصانه شهدا ... نشر به مناسبت اولین سالروز تفحص و تشیعشان پس از سی و یڪ سال @ShahidToorajii
شب جمعه کنار مزار شهید تورجی زاده 97/4/28
شب جمعه کنار مزار شهید تورجی زاده 97/4/28
📎فرازی از وصیت نامہ بهترین میوه اولاد این است کہ انقدر ایمانش قوے باشد کہ خداوند او را براے شهادت انتخاب نماید. 🌷شهید ابوالقاسم رضایے🌷 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 @ShahidToorajii
بعد از شهادت محمد تا چند روز در اردوگاه فقط نوارهای مداحی و مناجات‌های محمد را پخش می‌کردند،  بیشتر مناجات‌ها و مداحی‌های محمد در مورد امام زمان بود؛ خیلی ناراحت بودم تا اینکه یک شب محمد را در خواب دیدم، خوشحال بود و بانشاط، لباس فرم سپاه بر تنش بود، چهره‌اش خیلی نورانی‌تر شده بود؛ یاد مداحی‌های او افتادم. پرسیدم : محمد، این همه در دنیا از آقا خواندی، توانستی او را ببینی؟ محمد در حالی که می‌خندید گفت : من حتی آقا امام زمان را در آغوش گرفتم. شهید محمدرضا تورجی زاده 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 @ShahidToorajii
📖 💐 همه لباس مخصوص جبهه پوشیده بودند به‌ جز علیرضا . به ‌سختی در میان جمعیت پیداش ڪردم . گفتم : « علیرضا چرا لباس نپوشیدی ؟! مگه نمیخوای بری جبهه ؟!» گفت : « من به خاطر خدا به جبهه می‌رم . دوست ندارم ڪسی منو در این لباس ببینه و بگه پسر فلانی هم رزمنده ست ؛ نمی‌خوام ڪارم برای دیگران باشه ، میخوام فقط برای خدا به جبهه برم ...» 🌷 🌷 @ShahidToorajii
❁﷽❁ چه زیبا گفت شهید آوینی: اگر در جست و جوی #امام_زمان(عج) هستی او را در میان یارانش بجوی... شهدای ما، در امتداد شهدای کربلا هستند... ❤️شهید محمدرضا تورجی زاده @ShahidToorajii
همیشه از من میخواست برایش دعا کنم تا گمنام بماند با لحنی که انگارتوی دلش حسرت کِشِ یک آرزوی بزرگ باشد می گفت:«مادر،می دونی چقدر از جوون های پاک و با اخلاص این مملکت شهید شدند و به آرزوشون رسیدند!!» آخرین باری که از جبهه آمد،رفت مشهد آنجا دلش را دخیل پنجره فولاد کرده و از امام شهادت خواسته بود امام رضا هم که کسی را از درگاه لطفش ناامید نمیکند،حاجتش را داد و به آرزویش رسید. @shahidToorajii
امیر سرلشڪر ... خلبان شهید عباس دوران 🌷 بر حسب آیات قرآن ڪریم من نَمرده و زنده مےباشم و به برادرانم بگوئید ڪه من همیشه در میان شما خواهم بود. #سالروز_شهادتشان 🕊 @ShahidToorajii
🍃🌺🍃 #رفیق_خدایی با شما رفاقتی کردیم تا همرنگ شماها باشیم و شما دعا کنید که در این دنیای رنگارنگ همرنگ شما باقی بمونیم. رنگ شهدا: 🌷صداقت 🌷مهربونی 🌷دستگیری 🌷تواضع @ShahidToorajii
از خوشحالی انگار می خواست بال دربیاود، بار اولی بود که باهم مسافرت می رفتیم هنوز حرم امام رضا(ع)را ندیده بود چقدر شوق زیارت داشت! می گفت:«شنیده ام بار اولی که بری زیارت امام رضا(ع)هر حاجتی که داشته باشی،برآورده میشه! به محض این که برسیم حرم،اولین دعایی که بکنم،شهادته.» وقتی به حرم رسیدیم،از آقا شهادت خواست چه زود حاجت روا شد! @shahidToorajii
🍃گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه. صدای اومد . احمد آهسته رفت سمت نمازخانه. دنبالش رفتم و گفتم: احمد برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمیگیره اما گوش نداد و رفت ... 🍀مرتب از داخل کلاس سرک میکشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه میکردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه. 🌿همه رو به صف کرده بودند و آماده امتحان بودیم اما بیست دقیقه همینطور توی کلاس نشسته بودیم. نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد! همه داشتند توی کلاس پچچ میکردند که یک دفعه درب کلاس باز شد. معلم با برگه های امتحانی وارد شد. ☘همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه! بعد هم یکی از بچّه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن. هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد و مثل بقیه نشست و امتحانش را داد ... 📚کتاب «عارفانه» ص ۲۶ و۲۷ 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 @ShahidToorajii
باز، #صبح آمد و من غرق #نشاطم؛ یک روز دگر با شِکَرِ یاد شما #چای بنوشم... #سلام_صبحتون_شهدایی @ShahidToorajii
صبح من با یاد تو امروز زیبا میشود السلام ای عمه ی سادات، دستم را بگیر... #صبحتان_زینبی ❤️ ---------------------------------- @ShahidToorajii
📎 #کلام_شهید میگفت: امام باید فقط فکر کند #ما_دست_های_امامیم وهر فکری کرد ما باید عمل کنیم، او فکرهای بزرگی دارد و باید دستهای خوبی داشته باشد. #جاویدالاثر #شهید_حمید_باکری @ShadToorajii
🌸 🕊 🌸 دلتنگ مےشوم گله بسیار می ڪنم باز آرزوی فرصت دیدار می ڪنم دارالشفای توست فقط چاره ام در آن حرم دوای دل بیمار میڪنی ... @ShahidToorajii
کانال شهید محمدرضا تورجی زاده: مگذار مرا دراین هیاهو، آقا تنها و غریب و سربه زانو آقا ای کاش ضمانت دلم را بکنی تکرار قشنگ بچه آهو آقا 💥 میلاد با سعادت امام رئوف، امام رضا علیه السلام بر شما مبارک 🆔 @ShahidToorajii
اسماعیل امام رضایی بود. می گفت:«از امام رضا(ع) خواستم قبل از شهادت یک زیارت با معرفت نصیبم بشه. دوست دارم کنار ضریح ازآقا بخوام که مقام رضای خدا به من عنایت کنه.» رفت مشهد. آنجا یک عکس انداخته که یادگار برایم مانده است که نشانه علاقه اش به امام رضا(ع) است. از مشهد که برگشت،رفت جبهه هر چه از امام رضا(ع) خواسته بود،گرفت... هم زیارت،هم شهادت @ShahidToorajii