یکبار فاطمه را گذاشت روی اپن آشپزخانه و به او گفت: #بپر بغل بابا
و فاطمه به #آغوش او پرید.
بعد به من نگاه کرد و گفت: ببین فاطمه چطور به من #اعتماد داشت. او پرید و میدانست که من او را میگیرم، اگر ما اینطور به خدا اعتماد داشتیم همه مشکلاتمان #حل بود.
#توکل واقعی یعنی همین که بدانیم در هر شرایطی خدا #مواظب ما هست.
✍به نقل از همسر شهید
#شهید_صدرزاده
@ShahidToorajii
✨امام زین العابدین علیه السلام:
خدایا از تو معذرت میخواهم
از اینکه...
●به مظلومی در حضور من ظلمی رسیده باشد و من او را یاری نکرده باشم!
●خیری از کسی به من رسیده باشد و من از او سپاسگزاری نکرده باشم!
●کسی از من عذرخواهی کرده باشد و من عذرش را نپذیرفته باشم!
●فقیری از من چیزی خواسته باشد و من ایثار نکرده باشم!
#صحیفه_سجادیه
📕دعای هنگام عذرخواهی به درگاه خدا
@ShahidToorajii
🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌹🌺
#روزه_قضــا
✍ چند روز قبل از شهادتش ، از سر دشت مے رفتیم باختران بین حرفهایش گفت :‹‹بچه ها ! من دویست روز روزه بدهڪارم›› تعجب ڪردیم!!!
گفت: ‹‹شش سالہ هیچ جا ده روز نموندم ڪہ قصد روزه ڪنم.››
وقتی خبر رسید شهید شده، توی حسینیه انگار زلزله شد. ڪسی نمی توانست جلوی بچه ها را بگیرد توی سر و سینه شان می زدند. چند نفر بی حال شدند و روی دست بردنشان آخر مراسم عزاداری ، آقای صادقی گفت: ‹‹شهید، به من سپرده بود ڪہ دویست روز روزه قضا داره ڪی حاضره براش این روزها رو بگیره؟››
همه بلند شدند نفری یڪ روز هم روزه می گرفتند، می شد ده هزار روز....
📚 یادگاران ،ج ده ، ص ۹۴
🌷 #شهیدمهدی_زین_الدین
🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺
#ماه_رمضان_در_جبهه_ها
ايستاده بود يك گوشه و مےگفت:
«اين ها رو بذاريد اينجا ڪنسروها رو بذاريد توی قفسہ ، سيب و خيارها رو بذاريد اون ڪنار هندوونه ها رو بذاريد جلو يخچال.»
بارها را كہ خالے مےڪرديم، گفتم :
« عمو، اين جا عجب چيزهای خوبے داريد ها، لااقل بيا و يكی، دوتا از اين هندوونهها رو بده ما هم بخوريم.»
كف گير را برداشت و زد پشت دستم، گفت :
« بيخود ! اين ها مال عزيزهای منه كہ اينجا روزه مےگيرن
🌷#شهید_تورجی_زاده
نقل از سردارجانباز امیرحسن پور👇
مطیع ولایت فقیه بود. درباره ولی فقیه میگفت که فرمانش حکم بلدچی عملیات را داردکه اگرکسی جلوتر برود، هلاک میشود و اگرهم عقب بماند، کشته میشود. آنقدر به امام علاقه داشت که اگر میگفتند امام تب کرده، تورجی میمُرد. خیلی تابع دستورهای فرماندهی بود. به مقام معظم رهبری، آیتالله خامنهای- که آن زمان رئیس جمهور بودند- و شهید بهشتی ارادت میورزید. هنگام پیادهروی محمد در کنار ستون میایستاد و بلندبلند این شعر را میخواند و بچهها تکرار میکردند:
اگر تیر مسلسلها، شکافد سینه ما را نخواهیم دست بیعت را، جداسازیم ز روح الله
اگرشلیک موشکها بسوزاند تن مارا نخواهیم دست بیعت را، جدا سازیم ز روح الله
اگر امواج دریاها، ببلعد این تن ما را نخواهیم دست بیعت را، جدا سازیم ز روح الله
🕊 @ShahidToorajii
شهید محمدرضا تورجی زاده
#شهید_دیالمه #نماینده_مردم_مشهد
وارد سلف سرویس شدم....
ساعت حدود ۱۳:۴۵ دقیقه بود و
به کلاس نمیرسیدم و صف غذا طولانی بود
دنبال آشنایی میگشتم تو صف
تا بتونم سریعتر غذا بگیرم ...
شخصی رو دیدم که چهرهای آشنا داشت و قیافهای مذهبی، نزدیک شدم و ژتون رو بهش دادم و گفتم: برای من هم بگیر !!
چند لحظه بعد نوبتش شد و
ژتون منو داد و یک ظرف غذا گرفت...
و برای من که پشت میز نشسته بودم، آورد
و خودش به انتهای صف غذا برگشت
و تو صف ایستاد !!!
گفتم : چرا این کار رو کردی و
برای خودت غذا نگرفتی؟!
گفت : من یک حق داشتم و ازش استفاده کردم و برای شما غذا گرفتم. حالا برمیگردم و برای خودم غذا میگیرم.
این لحظهای بود که
بهش سخت علاقهمند شدم و
مسیر زندگیم تغییر کرد...
📎 پینوشت : یه زمانی همچین نمایندههایی داشتیم تو مجلس که حتی حاضر نبودن
یک حق کوچک از کسی ضایع کنن ...
#شهید_دکتر_عبدالحمید_دیالمه
#نماینده_مردم_مشهد_در_مجلس
@ShahidToorajii