eitaa logo
شهید محمدرضا تورجی زاده
1.6هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
72 فایل
بِه سنـگر مجازے شَهید🕊 #مُحَمَّدرضا_تورجے_زادھ🕊 خُوش آمَدید 💚شهـید💚دعوتت کرده دست دوستے دراز ڪرده‌ بـہ سویتــــ همراهے با شهـید سخت نیستـ یا علے ڪہ بگویـے  خودش دستتـــ را میگیرد تبادل_مذهبی_شهدایی👈 @Mahrastegar مدیــریت کـانال👇 @Hamid_barzkar
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 فقط دم زدن از #شهدا افتخار نیست، باید زندگیمان، حرفمان، نگاهمان، لقمه هایمان، رفاقتمان بوی #شهدا را بدهد. 🕊 شهیدانه زندگی ڪنیم 🕊 @ShahidToorajii
💠شهیدی که بعد از شهادت،برگه امتحانی دخترش را امضا کرد! 🌷🍃 به نقل از دختر شهید: «یک هفته از شهادت پدرم گذشته بود، در زادگاه پدرم، شهر خوانسار، برای او مراسم ختم گرفته بودند. بنابراین مادر و برادرم هم در خانه نبودند و من باید به مدرسه می رفتم. 🌷🍃وقتی وارد مدرسه شدم، دیدم که برای تجلیل از پدرم مراسم تدارک دیده اند، پس از مراسم راهی کلاس شدم، خانم ناظم از راه رسید و برنامه امتحانی ثلث دوم را به من داد، در غیاب من همه بچه ها برنامه امتحانی شان را گرفته بودند و فقط من مانده بودم. 🌷🍃 ناظم از من خواست که حتما اولیایم آن را امضا کنند و فردا ببرم. به فکر فرورفتم که چه کسی آن را برایم امضا کند؟ 🌷🍃 نسبت به درس و مدسه ام بسیار حساس بودم و رفتن پدر و نبود مادر در خانه مرا حساس تر کرده بود. وقتی به خانه رسیدم چیزی خوردم و خوابم برد... در خواب پدر را دیدم که از بیرون آمده و مثل همیشه با ما بازی می کرد و ما هم از سر و کولش بالا می رفتیم. پرسیدم آقاجون ناهار خوردید؟ گفت: نه نخوردم. 🌷🍃به آشپزخانه رفتم تا برای پدر غذا بیاورم، پدر گفت: زهرا برنامه ات را بیاور امضا کنم. گفتم آقاجون کدام برنامه؟ گفت: همان برنامه ای که امروز در مدرسه دادند. رفتم و برنامه امتحانی ام را آوردم اما هرچه دنبال خودکار آبی گشتم پیدا نشد. می دانستم که پدر هیچگاه با خودکار قرمز امضا نمی کند، بالاخره خودکار آبی ام را پیدا کردم و به پدر دادم و رفتم آشپزخانه. اما وقتی برگشتم پدرم را ندیدم، نگران به سمت حیاط دویدم دیدم باغچه را بیل می زند. 🌷🍃 آخر دم عید بود و بایستی باغچه صفایی پیدا می کرد، پدر هم که عاشق گل و گیاه بود.برگشتم تا غذا را به حیاط بیاورم ولی پدر را ندیدم . این بار هراسان و گریان به دنبال او دویدم اما دیگر پیدایش نکردم ناگهان از خواب پریدم... 🌷🍃صبح شد، موقع رفتن به مدرسه با عجله وسایلم را آماده می کردم، ناگهان چشمم به برنامه امتحانی ام افتاد که با خودکار قرمز امضا شده بود! وقتی به خواهرم نشان دادم حدس زد که شاید داداشم آن را امضا کرده باشد ولی یادم افتاد که برادرم در خانه نبود. 🌷🍃خواب دیشب برایم تداعی شد، با تعجب ماجرا را برای خواهرم تعریف کردم. پدر در قسمت ملاحظات برنامه نوشته بود: «اینجانب رضایت دارم، سید مجتبی صالحی» و امضاء کرده بود. 🌷🍃در مدرسه ماجرا را برای دوستم تعریف کردم، دوستم هم به من اطمینان داد که واقعیت دارد. او ماجرا را برای خانم ناظم تعریف کرد و گفت: که این اتفاق برای شهید صالحی افتاده، یعنی اسمی از من و پدر من به میان نیامد. 🌷🍃مادر، شهید را به حضرت زهرا سلام الله علیها قسم می دهد که با برخورد مردم که دم در می آیند و از امضای نامه می پرسند چه بکند؟ شهید می گوید: «سادات (اسم همسر شهید) تو هم شک داری؟» با گریه می گوید نه، او ادامه می دهد: «اگر کسی شک دارد بگو تا روز قیامت در آن باقی بماند تا همه حقایق آشکار شود. 🌷🍃همان موقع برنامه را به آیت الله خزعلی می دهند تا برای تعیین صحت و سقم آن پیش علمای دیگر ببرد. علمای آن زمان صحت ماجرا را تایید می کنند و برنامه به رویت حضرت امام(ره) نیز می رسد. 🌷🍃اداره آگاهی تهران نیز پس از بررسی اعلام می کند امضا مربوط به "خود شهید مجتبی صالحی" است، اما جوهر خودکاری که امضا را زده شبیه هیچ خودکار یا خودنویسی نمی باشد. با تایید مطلب، امروزه مردم با رفتن به موزه شهدا و دیدن آن نامه، شهید را می شناسند و به یکدیگر معرفی می کنند.. 📚به نقل از تبیان باشگاه خبرنگاران جوان @ShahidToorajii
مدرکهای دانشگاهیشان را نادیدہ گرفتند، رفتند تا من و تو مدرک دانشگاهیمان را با تحویل بگیریم... (دکترای فیزیک و پلاسما از دانشگاہ کالیفرنیا) (رتبه ۱۰۶ علوم انسانی حقوق قضایی دانشگاہ تهران) (رتبه ۴ دانشگاہ شیراز تجربی) (رتبه ۱ شیمی دانشگاہ صنعتی شریف) (رتبه اول کنکور پزشکی سال۶۴) ️ .... چه کسانی را از دست دادیم ... تا چه چیزهـایی بدست بیاوریم ... کانال شهید تورجی زاده @ShahidToorajii
🕊 💛 🕊 اگر چه #صبح زیباست؛ اما گل‌ِخندِ زیبای توست، ڪه حالِ دلم را خوب می‌ڪند... #بخندجانا 🌷 @ShahidToorajii
﷽ سلام دوست من ☺️ #شهید_لطفی هستم‌ هر روزت را با بوسہ بر پاے مادرت شروع ڪن ... روزی ڪہ با لبخند مادر شروع شود سرشار میشود از رحمت خدا ... من شهادتم‌ را از همین بوسہ ها دارم . 🌷 @ShahidToorajii
💠آیت الله جوادی آملی می فرماید: 💌چرا ما از عبادت لذت نمی بریم؟ 💌جواب: اگر انسان مریض، شیرین ترین 💌 وخوشمزه ترین گلابی ومیوه را 💌بخورد، لذت نمی برد وگاهی هم به 💌 کام او تلخ است. 💟 در بعد معنوی وعبادت هم اینگونه 💟 است، کسی که ((فی قلوبهم مرض)) 💟 یعنی قلبش بیمار است، ازنماز و 💟 عبادت لذت نمی برد وگاهی هم 💟 خسته می شود. 🌷بیماری قلب همان گناهان است، تا 🌷 انسان گناه را ترک نکند علاوه بر 🌷 اینکه از عبادت لذت نمی برد 🌷 بلکه خسته هم می شود. __________________ ✨سبڪ زندگے اسلامۍ↶ @ShahidToorajii
سلام و عرض ادب دوستان خواهشا از کانال خودتون تبلیغ کنید و کانال شهید تورجی زاده را به دوستان خود معرفی کنید
🌷 #شهید_رضا_میرزایی 🌷 ڪدوممون حاضریم، با شڪم روی یڪ مین با حرارت ۱۶۰۰درجه سانتیگراد بخوابیم، پوست و شڪممون آب بشه، بخاطر اینڪه عملیات لو نره #غیرت #ایمان @ShahidToorajii 🌹 #یادشهداباصلوات🕊🕊
چه زیبا گفت سردار بی سر جبهه: رسم عاشقے نیست با یک دل دو دلبر داشتن ❤️شهیــ همت ـــــــد❤️ #وقتےدلبردارےبایدازبقیه_دل_برداری 🌹 @ShahidToorajii
🎈💛| میدونم خسته شدی از همه ی آدمای دورو برت ولی ی چیزو یادت نره گفته: فقط حس کن باهاته منو و خداو کل عالم حریفیم.... حریفی همه ی آدمارو با خدا حریفی.... 👇👇👇 @ShahidToorajii
📝 ... 🌷 🌹شهید دڪتر مصطفے چمران🌹 🌸 یادم مے‌آید مادرم به سختے مریض و در بیمارستان بسترے بود . بہ اصرار مصطفے تا آخرین روز در ڪنار مادرم و در بیمارستان ماندم . او هر روز برای عیادت بہ بیمارستان مے‌آمد . مادرم به مصطفے مے‌گفت : همسرت را بہ خانہ ببر . ولے او قبول نمے‌ڪرد و مےگفت : باید پیش شما بماند و از شما پرستارے ڪند . 🌺 بعد از مرخص شدن مادرم از بیمارستان، وقتے مصطفے بہ دنبالم آمد و سوار ماشین شدم تا به خانہ خودمان برویم ، مصطفے دست‌هاے مرا گرفت و بوسید و گریہ ڪرد و گفت : از تو بسیار ممنون هستم ڪہ از مادرت مراقبت ڪردے . با تعجب به او گفتم : ڪسے ڪہ از او مراقبت ڪردم مادر من بود نہ مادر شما … چرا تشڪر مےڪنے ؟! 🌸 [[ او در جواب گفت : این دست‌ها ڪہ بہ مادر خدمت مے‌ڪنند براے من مقدس است . دستے ڪہ براے مادر خیر نداشتہ باشد ، براے هیچ ڪس خیر ندارد و احسان به پدر و مادر دستور خداوند است .]] ✍ راوے همسر شهیـد @ShahidToorajii
این دروغ است ڪه... " از دل برود هر آنڪه از دیده رود " بخدا بعد از تو... خاطـــــراتت همه داروندارم شده است .. 🌷 #شهید_سیدمجتبی_علمدار🌷 🌷 @ShahidToorajii 🌹 #یادشهداباصلوات🕊🕊🕊
شهید محمدرضا تورجی زاده
این دروغ است ڪه... " از دل برود هر آنڪه از دیده رود " بخدا بعد از تو... خاطـــــراتت همه داروند
🌸بـِسـم ِ ربــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقین🌸 محـاصـره ایــم سیـــّد ! اینجـا نـه داریــم نـه بی سیــم و نـه ســِلاحی !! بعـد از شمـا روزهـایمـان ، ڪمتر خـدا مـی گیـرد ! اینجا دیگر معنایی نـدارد ! تشنه ایم سیّد ! صداقت ! عـدالت ! یڪرنگـی ! خلـوص و صفـا و صمیمیـّت... اینجـا بـه مـا خـوش نمـیگذرد...دلمــان شمـاست.. در این دنیـا ، دلـم از بی شمـا بـودن پـوسیـد .. سـر بستـه مـانـد گـره خـورده در دلــم.. آن گـریـه هـای عقـده گشـا در شڪست... 🌷 🌷 اَللهُمَ اَسئَلُڪَ مِنَ الشَهادَةِ اَقسَطَها اللهم الرزقنا... 🌷 @ShahidToorajii 🌹 🕊🕊🕊
از خداپرسیدم چرا آدمای بی بندوبار باحال‌ ترن؟ چرا با اونایی که دیگران رو مسخره می‌کنن بیشتر به آدم خوش میگذره؟ چرا اونایی که خیانت می‌کنن، تهمت میزنن، غیبت می‌کنن، دروغ میگن موفق‌ ترن؟ چرا همیشه بدا بهترن!؟ پرسید: پیش من یا پیش مردم؟ دیگه چیزی نگفتم @ShahidToorajii
ز پيشم می روی اما، مهیا كن مزارم را... كه بعد از رفتنت جانا، دگر جانى نمى بينم #مهدى_خداپرست ✍ #شهید_سردار_حاج_شاهرخ_دایی_پور ❤️ #شهادتت_مبارک 💚 ------------------------------- @ShahidToorajii
تو را چه بخوانم؟... چمرانِ عارف چمرانِ فیلسوف چمرانِ عاشق چمرانِ دانشمند چمرانِ مجاهد چمرانِ ادیب چمرانِ شهید... شاید بهتر است بگویم؛ چمران! بنده ی برگزیده ی خدا... مصطفای خدا... چ مثل #چمران #سحر_شهریاری @ShahidToorajii
🌟«من ممكن است نتوانم این تاریكی را از بین ببرم، ولی با همین روشنایی كوچك، فرق ظلمت و #نور و حق و باطل را نشان می‌دهم و كسی كه دنبال نور است، این نور هر چقدر كوچك باشد، در قلب او بزرگ خواهد بود».❤️ #شهید_چمران @ShahidToorajii
✍ #درمحضرشهید ⚠ در ڪوچه و خیابان سرتان را بالا نگیرید و با صدای بلند در جلوی نامحرم صحبت نڪنید. 🚫سعی‌ ڪنید سر به زیر باشید. 🔥با نامحرم زیاد و بی‌دلیل حرف نزنید، ڪه حیا و عفت از دست می‌رود. 🌷 #شهید_هادی_ذوالفقاری 🌷 🌷 @ShahidToorajii
بخیر می شود این صبح های دلتنگی ؛ ببین که روشنم از یادِ خوب لبخندت ... #معصومه_صابر ✍ #شهید_محرم_ترک ❤️ ---------------------------------- @ShahidToorajii
🍃🌷 برای شهید شدن باید شهادت را آرزو کرد. من خودم به این رسیده ام، و با اطمینان و یقین می گویم: هر کس شهید شده ، خواسته که شهید بشود، شهادت شهید فقط دست خودش است...🌷🍃 شهید مدافع حرم و حریم اهل بیت (ع) محمودرضا بیضایی @ShahidToorajii
وقتی مریض می شدیم ، چه قدر بالای سرمان گریه می کرد ، می گفتم حالا ازاین مریضی نمی میرم که! گریه می کرد ، آدم خجالت می کشید زنده بماند....... #شهید_ابراهیم_همت❤️🕊 @ShahidToorajii
مگر میشود هم شمع بود ... هم پروانه ...! #شهید این چنین بود؛ از او آموختمـ باید بسوزمـ برای پروانه شدن... نه پروانه ای برای سوختن! #سلام_شهیدم 🕊 #نگاه_شهدا_بدرقه_روزتون 🌷 @ShahidToorajii
🌷 شهید احمد علی نیری 🌷 شهیدی است ڪہ در نوجوانی با " ترڪ یڪ گناه و نگاه حرام " بہ درجہ بالای عرفانی رسید و در جوانی به دیدار امام زمانش نائل آمد . #گلزارشهداےتهران قطعه ۲۴ 🌷 @ShahidToorajii
شهید محمدرضا تورجی زاده
🌷 شهید احمد علی نیری 🌷 شهیدی است ڪہ در نوجوانی با " ترڪ یڪ گناه و نگاه حرام " بہ درجہ بالای عرفان
✳️ماجرای تحول «احمدعلی نیری» به خاطر دوری از یڪ روز بهش گفتم من نمیدانم چرا توی این چند سال اخیر شما در معنویات رشد ڪردی . می خواست بحث را عوض ڪند اما سؤالم را تڪرار کردم . گفتم حتما علتی داره . گفت اگه طاقتش رو داری بشین تا برات بگم . یه روز با رفقای محل و بچه های مسجد رفته بودیم دماوند . همه مشغول بازی بودند یڪی از بزرگترها گفت احمد آقا برو ڪتری روآب ڪن بیار … منم راه افتادم راه زیاد بود ڪم ڪم صدای آب به گوش رسید . از بین بوته ها به رودخانه نزدیڪ شدم . تا چشمم به رودخانه افتاد ، یه دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم بدنم شروع ڪرد به لرزیدن نمیدانستم چه ڪار ڪنم . همان جا پشت درخت مخفی شدم …می تونستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم . پشت آن درخت و کنار رودخانه چندین دخترجوان مشغول شنا بودن . همان جا خدا را صدا زدم و گفتم خدایا ڪمڪ ڪن . خدایا الان شیطان به شدت من را وسوسه میڪنه ڪه من نگاه ڪنم هیچ ڪس هم متوجه نمیشه ، اما خدایا من به خاطر تو از این گناه می گذرم . ڪتری خالی را برداشتم از جایی دیگر آب تهیه ڪردم و رفتم پیش بچه ها و مشغول درست ڪردن آتش شدم . به سختی آتش را آماده ڪردم و خیلی دود توی چشمم رفت و اشڪم جاری بود ، یادم افتاد حاج آقا گفته بود هرڪس برای خدا گریه ڪند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت . گفتم از این به بعد برای خدا گریه میڪنم حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت ڪنار رودخانه هنوز دگرگون بودم ... واشڪ میریختم و مناجات می ڪردم خیلی باتوجه گفتم یا الله یا الله… به محض تڪرار این عبارات صدایی شنیدم ڪه از همه طرف شنیده میشد به اطرافم نگاه ڪردم صدا از همه سنگریزه های بیابان و درختها و ڪوه می آمد !!! همه می گفتند سبوح القدوس و ربنا الملاڪه والروح… از آن موقع ڪم ڪم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد…” 🌷 @ShahidToorajii