11.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
💠یکی از وظایفی که در دوران غیبت امام عصر✨(عجل الله تعالی فرجه الشریف)✨،
بر عهده ما شیعیان است،💕
دعا برای سلامتی و نصرت ایشان است و یکی از مظاهر آن خواندن دعای «الهی عظم البلا» است✨🌸✨.
🌷 دعایی که علاوه بر طلب خیر برای امام و ولی حاضرمان، برای خود ما نیز آثار و پیامدهای مثبتی دارد.😍
پس بخوانیم دعای فرج را که اثر دارد🌿🌷
کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷
@Shahid_Alamdar
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
🕊🌹🕊
بودنٺ هدیہ اے اسٺ
ڪہ هر روز رو نمایے میشود
با یڪ سلام تازه
عطر تازگے را
بہ تڪرارهایمان برگردان
سلام بر امامے ڪہ
از پدر بہ من مهربان تر اسٺ
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#روشناے دل من💚
حضرتـــ خورشید #سلام✋
کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷
@Shahid_Alamdar
💐 #عرض_ارادت
سایۀ لطفت رو سر یه دنیاست
هر روز ما تو حرم تو زیباست
شاعر:محمدجواد الهیپور
📸محمدنظری
#یا_حضرت_معصومه
کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷
@Shahid_Alamdar
5.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها مبارک باد.
کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷
@Shahid_Alamdar
#السلام_علے_العشـق ❤️
حریـمباصفایٺمنبـعالعشـق
نسیمڪربلایٺمقطعالعشـق
سحــرآرامبامنزیرلبگفٺ
سـلامٌهےحتےمطلـعالعشـق..
#صبحم_به_نام_شما
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
@Shahid_Alamdar
بوی پیراهن حسین ۶.mp3
7.14M
#تلنگری 🎧 #بوی_پیراهن_حسین ۶
▪️ واقعه عاشورا و ماجرای محرم تراژدی دردناک سالهای گذشته نیست!
طراحی مهندسی شدهی خداوند است،
برای امروزِ انسانهایی که؛
💥در ادعای دوست داشتن امام حسین علیه السلام یکه تازند!
✦ تنها با گشودن سِرِّ این واقعه، می توان ادعا را اثبات کرد !
⚡️ این " سرِّ پیدا " چیست که
هزار و چند صد سال است هنوز نفهمیده ایم؟!
#استاد_شجاعی 🎤
#دکتر_رفیعی
@Shahid_Alamdar
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
کتاب سلام بر ابراهیم
#قسمت_پنجم
#پهلوان
#روایت_از_حسین_الله_کرم
کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷
@Shahid_Alamdar
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛
سیدد حسين طحامی(کشتيگير قهرمان جهان) به زورخانه ما آمده بود و با
بچه ها ورزش ميکرد.
هر چند مدتي بود که ســيد به مســابقات قهرماني نميرفت، اما هنوز بدني بســيار ورزيده و قوي داشــت. بعد از پايان ورزش رو کرد به حاج حســن و گفت: حاجي، کسي هست با من کشتي بگيره🤔
حاج حســن نگاهي به بچه ها کرد و گفت: ابراهيم، بعد هم اشاره کرد برووسط گود.در کشتي پهلواني، حريفي که زمين بخورد، يا خاک شود ميبازد. معمولا
کشتي شــروع شد. همه ما تماشــا ميکرديم. مدتي طولانی دو کشتيگير درگير بودند🤼♂اما هيچکدام زمين نخوردند.فشار زيادي به هر دو نفرشان آمد، اما هيچکدام نتوانست حريفش را مغلوب كند، اين کشتي پيروز نداشت.
بعد از کشتي سيد حسين بلندبلند ميگفت: بارک الله، بارک الله، چه جوان شجاعي، ماشاءالله پهلوون😍
٭٭٭
ورزش تمام شده بود. حاج حسن خيره خيره به صورت ابراهيم نگاه ميکرد.
ابراهيم آمد جلو و باتعجب گفت: چيزي شده حاجي!؟🤔
کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷
@Shahid_Alamdar
❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛
❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛
حاج حســن هم بعد از چند لحظه سکوت گفت: تو قديم هاي اين تهرون، دو تا پهلوون بودند به نامهاي حاج سيد حسن رزاّز و حاج صادق بلور فروش، اونها خيلي با هم دوست و رفيق بودند.🙂
توي کشــتي هم هيچکس حريفشــان نبــود. اما مهمتر از همــه اين بود که
بنده هاي خالصي براي خدا بودند😍
هميشه قبل از شروع ورزش کارشان رو با چند آيه قرآن و يه روضه مختصر
و با چشمان اشــکآلود براي آقا اباعبدالله شروع ميکردند. نََفس گرم حاج محمد صادق و حاج سيد حسن، مريض شفا ميداد.
بعــد ادامه داد: ابراهيم، من تو رو يه پهلوون ميدونم مثل اونها! ابراهيم هم
لبخندي زد😊و گفت: نه حاجي، ما کجا و اونها کجا.
بعضــي از بچه ها از اينکه حاج حســن اينطور از ابراهيــم تعريف ميکرد،ناراحت شدند😞
فرداي آن روز پنج پهلوان از يکي از زورخانه هاي تهران به آنجا آمدند. قرار
شد بعد از ورزش با بچه هاي ما کشتي بگيرند. همه قبول کردند که حاج حسن
داور شود. بعداز ورزش کشتيها شروع شد.
چهار مسابقه برگزار شد، دو کشتي را بچه هاي ما بردند، دو تا هم آنها. اما
در کشتي آخركمي شلوغ کاري شد!
آنها سر حاج حسن داد ميزدند. حاج حسن هم خيلي ناراحت شده بود.
من دقت کردم و ديدم کشــتي بعدي بين ابراهيم و يکي از بچههاي مهمان
اســت. آنها هم که ابراهيم را خوب ميشناختند مطمئن بودند که ميبازند.
براي همين شلوغ کاري کردند که اگر باختند تقصير را بيندازند گردن داور!
همه عصباني بودند😠چند لحظه اي نگذشــت که ابراهيم داخل گود آمد. با
لبخندي که بر لب داشــت😊 با همه بچه هاي مهمان دست داد. آرامش به جمع
ما برگشت😃
کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷
@Shahid_Alamdar
❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛
❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛
بعد هم گفت: من کشتي نميگيرم! همه با تعجب پرسيديم: چرا 😳
كمي مكث كرد و به آرامي گفت: دوســتي و رفاقت ما خيلي بيشتر از اين حرفها وكارها ارزش داره😇بعد هم دست حاج حسن را بوسيد و با يك صلوات پايان کشتي ها را اعلام کرد😊
شــايد در آن روز برنده و بازنده نداشتيم. اما برنده واقعي فقط ابراهيم بود.😍
وقتي هم ميخواستيم لباس بپوشيم و برويم. حاج حسن همه ما را صدا کرد و
گفت: فهميديد چراگفتم ابراهيم پهلوانه!؟
ما همه ساکت بوديم، حاج حسن ادامه داد: ببينيد بچه ها، پهلواني يعني همين
کاري که امروز ديديد😍
ابراهيم امروز با نَفس خودش کشتي گرفت و پيروز شد.ابراهيم به خاطر خدا با اونها کشتي نگرفت و با اين کار جلوي کينه و دعوا را گرفت. بچه ها پهلواني يعني همين کاري که امروز ديديد😊
٭٭٭
داستان پهلواني هاي ابراهيم ادامه داشت تا ماجراهاي پيروزي انقلاب پيش آمد.
بعد از آن اکثر بچه ها درگير مســائل انقلاب شدند و حضورشان در ورزش
باستاني خيلي کمتر شدتا اينکه ابراهيم پيشــنهاد داد که صبحها در زورخانه نماز جماعت صبح را بخوانيم و بعد ورزش کنيم و همه قبول کردند😃
بعد ازآن هر روز صبح براي اذان در زورخانه جمع ميشديم. نماز صبح را به
جماعت ميخوانديم و ورزش را شروع ميکرديم. بعد هم صبحانه مختصري
و به سر کارهايمان ميرفتيم.
ابراهيم خيلي از اين قضيه خوشــحال بود. چــرا که از طرفي ورزش بچه ها
تعطيل نشده بود و از طرفي بچه ها نماز صبح را به جماعت ميخواندند.😍
کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷
@Shahid_Alamdar
❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛