🌺➼┅═❧═┅┅───┄✧✦
سلام مولایم پدر مهربانم❤️
بشر بلایی بالاتر از غیبت مهدی (عج) ندارد ...
😔😔😔
اللهم عجل لولیڪ الفرج
کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷
@Shahid_Alamdar
🔔
⚠️ #تـــݪنگـــرامـــروز
تعــریف ها و انتقاد هایی ڪه از
تــو میشود #هـــــردو را بپذیر:
بـرای رشـــد یڪ #گـــــل ↶ ↶
هم خورشید لازم است هم باران.
کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷
@Shahid_Alamdar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سردار قاآنی: دشمنان ما زبانی غیر از زور را نمی فهمند.
از الآن به مردم آمریکا میگوییم، یا خودتون جلوشونو بگیرید یا ما سربازان این سرزمین با تمام قدرت جلوشان خواهیم ایستاد!
کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷
@Shahid_Alamdar
انشاءالله ساعت 15 باز ادامه داستان شهید سید مجتبی علمدار رو خواهم گذاشت پس منتظر باشید😊
#کلام شهید
شهید مهدی زین الدین :
🔹در زمان غیبت کبری به کسی
#منتظر گفته می شود و کسی
می تواند زندگی کند که منتظر
باشد.
منتظر شهادت
منتظر امام زمان عج
خداوند امروز از ما #همت ،اراده
و شهادت طلبی میخواهد .
کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷
@Shahid_Alamdar
❌ غریب آبادی: آژانس بین المللی انرژی اتمی دو دستگاه تشخیص سریع کرونا به ایران ارسال می کند/فارس
احتمال دستکاری و ساطع شدن اشعه و محکومیت ایران یا جنگ رادیو اکتیوی وجود دارد. هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمیگیرد. آژانس دشمن شماره یک ایران است و همیشه با گزارشهای دروغ باعث تصویب قطعنامه ضد ایران شده و اسامی و مشخصات دانشمندان شهید هسته ای ما را به موساد داده است. آیا می توان به آنها اعتماد کرد؟ ای کاش مسئولان ذیربط حواسشان باشد تا کلاه سرمان نرود و مثل پزشکان جاسوس بدون مرز، خیانت دیگری به کشور تحمیل نشود.
بعدا نگید که نگفتید!!
کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷
@Shahid_Alamdar
#ظهور
باید باور کنیم که ظهور قطعیست
و جا ماندن از خیل عشاق المهدی
چیزی جز #خسران ندارد،
نکند روزی به خود آییم که دیر باشد....
دنیا آن به آن به #ظهور نزدیک میشود
و وای بر #شیعه مهدی
که لحظه ای به فکر چیزی غیر از ظهور باشد،
مهدی فاطمه چشم انتظار ماست...
گفته اند مَن الْتزَمَ بِشیْءٍ التزم بلَوازِمِه در ادامه از لوازم این باور خواهیم گفت...!
#قدم_قدم_تا_ظهور
#زندگی_به_سبک_جهادی #قرارگاه_فرهنگی_انقلاب_اسلامی
کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷
@Shahid_Alamdar
#ظهور
باید در جهت ظهور زندگی کنیم
#اویس قرنی را یادتان هست؟
اگر به ندای دلش گوش میداد باید تا آمدن #پیامبر می ماند ولی او گوشش به دهان رسول الله بود؛
ما نیز اگر میخواهیم چون اویس به مولایمان برسیم باید برای شغل ، ازدواج ، خوراک و حتی نفس کشیدنمان گوشمان به دهان #آقا باشد و در راستای او و #ظهورش انتخاب کنیم...
#قدم_قدم_تا_ظهور
#زندگی_به_سبک_جهادی #قرارگاه_فرهنگی_انقلاب_اسلامی
کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷
@Shahid_Alamdar
🔸ـــــــــ سلام وعرض ادب ـــــــــــ🔸
🔹_قسمت،_ #شصتم🔹
🔸این داستان؛ #خبرشهادت
#سیدمجتبی_علمدار
#کتاب_علمــــــــــدار
🆔 @Shahid_Alamdar
باهم مطالعه کنیم📘:)
#بسم_رب_الشهدا🔻🔻🔻🔻
🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹
اولين روزهاي دي ماه سال 1375 بود. در مقر تيپ یک، در گرگان، مشغول فعاليت
بودم. سيد تماس گرفت. طبق معمول شروع به شوخي وسركارگذاشتن كرد😂
خيلي خنديديم. بعد گفتم: سيد، پاشو بيا اينجا. خيلي دلم برات تنگ شده.😢
گفت: من هم همين طور، اما ببينم چي ميشه.🤔
چند روزي از اين صحبت گذشت. يكي از رفقا از ساري برگشته بود. اومد
پيش من و گفت: تو مسير برگشت. تو شهر ساري خيلي معطل شدم! جلوي
بيمارستان امام; خيلي شلوغ بود. اونقدر جمعيت و ماشين آنجا بود كه خيابان
بسته شد. من هم وقتي جلوي بيمارستان رسيدم سؤال كردم: اينجا چه خبره😐
گفتند: يكي از جانبازها حالش بد شده و آوردنش اينجااين جمعيت هم براي ملاقات اين جانباز اومدن!😔
گفتم: اين همه آدم!مگه اون كي بوده🤔
گفتند: يه جانباز به نام علمدار!😍
تا گفت علمدار يك دفعه نفس توي سينه ام حبس شد. نكنه ...
بعد با خودم گفتم: »نه، سید که حالش خوبه، اما مصطفي، پسرعموي سيد
مجتبي جانباز قطع نخاع بود. حتمًا اون رو بردن بيمارستان.😫
@Shahid_Alamdar
🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺
🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹
همان موقع زنگ زدم☎️ محل کارسيد مجتبي تو لشکر 25 کربلا آقايي گوشي
را برداشت و گفت: سيد مجتبي بيمارستان هستند.😫
با خودم گفتم حتمًا رفته دنبال كار سید مصطفي. يك ذره هم احتمال
نميدادم كه براي سيد مجتبي اتفاقي افتاده باشه😔 روز بعد هم دوباره زنگ زدم اما كسي گوشي را برنداشت. آن موقع هم مثل حالا تلفن همراه📱 نبود
شب آماده خواب شدم. تازه چشمانم گرم شده بود😴 كه يكباره خودم را در يك بيابان ديدم! تا چشم كار ميكرد صحرا بود و لحظات غروب خورشيد.
كمي جلوتر رفتم. از دور گنبد يك امامزاده نمايان شد. كاملًا آنجا را
ميشناختم؛ امامزاده ابراهیم شهرستان بابلسر بود. اما اطراف امامزاده فقط بيابان ديده ميشد😐خبری از شهر نبود.
وقتي به جلوي امامزاده رسيدم. با تعجب تعداد زيادي رزمنده را با لباس
خاکی ديدم.😳مثل لحظات اعزام دوران جنگ. همه با لباسهاي خاكي دوران
دفاع مقدس كنار هم بودند. هر رزمنده چفيه اي به گردن و پرچمي در دست
داشت.🇮🇷
نسيم خنكي ميوزيد. در اثر نسیم همه پرچمها تكان ميخورد و صحنه
زيبايي ايجاد ميشد.😍
جلو رفتم و به چهرة رزمندگان خيره شدم. با تعجب ديدم كه خيلي از آنها
را ميشناسم. آنها از شهداي شهر بابلسر بودند!درميان آنها يكباره پدرم راديدم😃 او هم از رزمندگان اعزامي از بابلسر بود كه در منطقه عملياتي والفجر 6در سال 1362 به شهادت رسيده بود.😔
من دوازده سال بيشتر نداشتم كه پدرم شهيد شد.
😭یکی از دلایلی که سید مجتبی من و برادر كوچكم را خيلي تحويل ميگرفت به همين دليل بود😊
@Shahid_Alamdar
🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺
🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺
سال 1373 هم كه پيكر پدرم بازگشت باز هم سيد بود كه با حضور خود،
مراسم تشييع پيكر پدرم را معنويتر كرده بود😭
با خوشحالي به سمت پدرم رفتم و سلام كردم. او يك دسته گل زيبا💐دردست داشت مثل ديگر افراد به انتهاي افق خيره شده بود.😍
بعد از حال و احوال پرسيدم: پدر منتظر كسي هستيد؟!🤔
گفت: بله.
من هم با تعجب گفتم: كي!
گفت: رفيقت، منتظر سيد مجتبي علمدار هستيم.😐
با ترس و ناراحتي گفتم: يعني چي😭 يعني مجتبي هم پريد!😭
گفت: بله، چند ساعتي هست كه اومده اينطرف.😭😔
بعد ادامه داد: ما اومديم اينجا براي استقبال سيد. البته قبل از ما حضرات
معصومين و حضرت زهرا به استقبال او رفتند. الان هم اوليا خدا و بزرگان دين در كنار او هستند.😍😔
اين جمله پدرم كه تمام شد با ترس و نگراني از خواب پريدم. به منزل يكي
از دوستان در ساري زنگ زدم. پرسيدم: چه خبر از سيد مجتبي😭
كلي مقدمه چيني كرد. من هم گفتم: حقيقت را بگو، من خبر دارم كه سید
شهيد شده!😭😭
او هم گفت: سيد موقع غروب پريد.😭
@Shahid_Alamdar
🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹