eitaa logo
🇵🇸🇮🇷عَݪَـــمدآرآݩ ــعِشق
1.1هزار دنبال‌کننده
27.2هزار عکس
15هزار ویدیو
28 فایل
براي بهترين دوستان خود آرزوي شهادت کنيد .. 🌷شهيد سيد مجتبي علمدار🌷 لینک ناشناس payamenashenas.ir/Shahid_Alamdar #تأسیس؛1398/1/12
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽❣ ❣﷽ دنیایی را ڪہ آڪنده بہ عطر وجودتان اسٺ را دوسٺ دارم الهی چشمان ما بہ دیدارتان مبارڪ و منور باد کانال علمداران عشق @Shahid_Alamdar
فرازی تصویر باز شود لطفا کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷 @Shahid_Alamdar
یک‌ رزمنده از شهید آوینی پرسیدند : شهدا چه ویژگی خاصی داشتند که به این رسیدند..؟ گفت: یکی را دیدم سه روز در هوای گرم در خط مقدم جبهه روزه گرفته بود هر چه از او سوال کردم برادر روزه مستحبی در این شرایط جائز نیست خودت را چرا اذیت میکنی جواب نداد... وقتی شهید شد دفترچه خاطراتش را ورق میزدم نوشته بود خب آقا مجید یک سیب اضافه خوردی جریمه میشوی سه روز روزه میگیری تا سرکش را مهار کرده باشی..! کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷 @Shahid_Alamdar
💢شهادت 3 مرزبان در درگیری با اشرارمسلح در سردشت 🔹در درگیری مسلحانه مرزبانان هنگ مرزی سردشت با اشرار مسلح ۳ نفر از مرزبانانمان به شهادت رسیدند. 🔹مرزبانان هنگ مرزی سردشت حین کنترل پایش نوار مرزی با اشرار مسلح درگیر شدند که چند نفر از اشرار به هلاکت رسیدند. 🔹در این درگیری مسلحانه، متاسفانه 3 نفر از مرزبانانمان به فیض والای شهادت نائل آمدند. 🔹اخبار تکمیلی متعاقبا اعلام می شود. کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷 @Shahid_Alamdar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼 سه شنبه بود. صداي دعاي توسل از نمازخانه ي مدرسه به گوش ميرسيد. من كه مسيحي بودم از مدير مدرسه اجازه گرفتم و به حياط رفتم. در حياط مدرسه قدم ميزدم كه ناگهان كسي از پشت چشمانم را گرفت😟هر كسي كه به ذهنم ميرسيدحدس زدم اماحدسم درست نبود دستهايش را كه از روي چشمانم برداشت. خشكم زد😳 مريم بود كه به من اظهار محبت و دوستي ميكرد! خيلي خوشحال شدم😃چقدر منتظر اين لحظه بودم. او را خيلي دوست داشتم. نميدانم چرا، ولي از همان اول كه مريم را ديدم توي دلم❤️ جا گرفت.از همه لحاظ عالي بود. از شاگردان ممتاز مدرسه بود، بسيجي بود، حافظ هجده جزءقرآن كريم و..😍 چون مسيحي بودم، ميترسيدم جلو بروم و به او پيشنهاد دوستي بدهم. ممكن بود دستم را رد كند. سعي ميكردم خودم را به او نزديك كنم. بنابراين، هر كجا كه ميرفت دنبالش ميرفتم😁 حالا از این خوشحال بودم که مريم خودش به سراغم آمده بود. به من پيشنهاد داد تا با هم به دعاي توسل برويم. پيشنهادش برايم عجيب بود😐 ولي خودم هم بدم نمي آمد. راستش پيش خودم فكر ميكردم همکلاسیها بگويند:دختر مسيحي، اومده دعاي توسل😳 کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷 @Shahid_Alamdar 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 خجالت ميكشيدم. وارد نمازخانه شديم. بچه هادعاميخواندند وگريه ميكردند.😭من كه چيزي بلد نبودم رفتم و گوشه اي نشستم. بي اختياراشك ميريختم.😭انتهاي دعا كه شد زودتر بلند شدم و بيرون آمدم تا كسي مرا نبيند😔 از آن روز به بعد با مريم هم مسير شدم. با هم به مدرسه ميآمديم. روزبه روز علاقه‌ام به او بيشتر ميشد. هر روز از او بيشتر ميآموختم. اولين چيزي را كه از مريم ياد گرفتم حجاب بود🧕 هرچند خانوادهام با چادر مخالف بودند، ولي با بهانه هايي مثل اينكه چون عضو گروه سرود مدرسه هستم، گفته اند بايد حتمًا چادر داشته باشي و... آنها را مجبور كردم كه برايم چادر بخرند😍 خيلي به چادر علاقه داشتم، اينطوري خودم را سنگينتر و باوقارتر احساس ميكردم. چادر را در كيفم ميگذاشتم و وقتي از خانه خارج ميشدم سرم ميكردم. هنگام برگشت هم نرسيده به خانه چادرم را داخل كيف ميگذاشتم. مريم اخلاق خوبي داشت؛ وقتي توي جمع همکلاسیها از كسي غيبت و يا كسي را مسخره ميكردند، ميديدم كه او يواشكي ازجمع بيرون ميرفت تانشنود😇 به همين دليل بود كه دوست داشتم در هر كاري از او تقليد كنم. تا آنجا كه وقتي عروسي يا جشني در فاميل برپا ميشد، با توجه به آنكه در آن مجالس موسيقي و رقص و... بود، توانستم همه را كنار بگذارم😍 جالب اينكه من قبل از این نميتوانستم بدون گوش دادن به موسيقي🎧 درس بخوان تأثيرات مثبت مريم باعث شده بود حتي اين كار را هم كنار بگذارم. اماهر روز كه ميگذشت با ديدن اخلاق و رفتار مريم به اسلام علاقه مندتر میشدم کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷 @Shahid_Alamdar 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼 به فكر افتادم درباره ي اسلام مطالعه و تحقيق بيشتري كنم😃مريم برايم كتابهايي آورد.📚من هم كتابها را ميخواندم واز ميان آنها مطالب خاص ومهم را يادداشتبرداري ميكردم🗒 در ابتدا كه به دين اسلام گرايش پيدا كرده بودم، دچار شك و ترديد شدم. براي همين باز هم از مريم كتابهاي بيشتري خواستم، آنقدر كه شك و ترديد را از خودم دور كنم😊 از طرفي خانواده هم به من فشار ميآوردندو علت مطالعه ي چنين كتابهايي را ميپرسيدند. باز ناچار بهانه اي ديگر ميآوردم، كه مثلًا تحقيق درسي دارم و اگر ننويسم نمرهام كم ميشود و از اينجور چيزها😅 مريم همراه كتابهايي كه به من ميداد عكس شهدا و وصيتنامه هايشان را هم برايم ميآورد و با هم آن را ميخوانديم. اينگونه راه زندگي را به من يادميداد. هر هفته با چند شهيد آشنا ميشدم.😍 البته قبل از آن هم نسبت به شهدا ارادت خاصي داشتم. آنها براي دفاع از كشور شهيد شده بودند. هر كجا كه نمايشگاهي در ارتباط با آنها بود ميرفتم. و با دقت عكسها را نگاه ميكردم.😇 از نظر من شهيد يك گل پرپر است. بعضي معتقدند كه شهدا مرده اند و ّاما من این تصور را ندارم. من ايمان دارم كه آنها زنده اند و شاهد و ناظر اعمال ما هستند😌 اينگونه دوستي با مريم مرا به سمت اسلام و مسلمان شدن ميكشاند تا اينكه اواخر اسفند 1377، مريم به من اصرار كرد كه با هم به مناطق جنگي جنوب برويم. 😍آنجا بود كه ... کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷 @Shahid_Alamdar 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
🍃غروب_جمعه غیبت تمدید شد ... 🍃این جمعه هم نیامدی آقاجان پرونده ام سیاه تر از قبل است و دلـــم اما 🍃تنگ تر از همیشه 🍃چشم گریانت چنین دلگیر کرده جمعه را 🌹اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌹 کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷 @Shahid_Alamdar