{#خـداےخـوبِ_ابراهـیم }🌹
" آنها را خوب می شناختم.از رزمندگان دفاع مقدس و از دوستان خوب ابراهیم هادی بودند.تا کمر در آب بودند و می خواستند از یک باتلاق عبور کنند.
هر کدام به سمتی رفتند.هر لحظه نزدیک بود که غرق شوند.یکبار ابراهیم را دیدم که با چهره ای نورانی بالای تپه بود و به آنها نهیب می زد:
فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ
پس شما ای کافران از خدا به کجا می روید؟
(تڪویر/۲٦)
با ترس از خواب پریدم ایام عاشورا و فتنه ۸۸ بود.وقتی پیگیری کردم، فهمیدم که این سه نفر مشغول حمایت از سران فتنه هستند!"
سلام اعضای محترم
به یک ادمین جهات تبادل نیاز مندیم اگر مایلید به آیدی زیر مراجعه کنید☘✨
@Hashemii12
#شهیدانه
شھید ولایتے همیشہ میگفت ....
از افتخاࢪات نسل ما اینه ڪه ☝️🏻
داࢪیم تو عصࢪ و زمانے 🌎
زندگے میڪنیم ✨
ڪه اسࢪائیل قࢪاࢪه تو اون دوࢪه 🖇
و بہ دست ما نابود شہ ☄💪🏻
این عین حقیقتہها 😌💚
اصلا آدم انرژے میگیره وقتے تصورشم میڪنہ 😻✌️🏻
انشاءاللہ همگے با هم تو صف نمازجماعت پشت سر آقا #امام_زمان مۍایستیم 😎💪🏻
چادر مشڪی ام چہ جذابیتی دارد برایم
گرمی هوا جذاب ترش میڪند
چون میدانم خدا
عشق میڪند از نگاه ڪردنم 😌💚
#اَلَّلهُمـّ_عجِّللِوَلیِڪَالفَرَج_اَلــــــسٰاعة ☘
_سلآم آقایِ جان🙃✋🏻
آقا ترین...
سکوت مرا غرق نور کنッ
مارا قرین منت و لطف حضور کن💫
وقتی گناه کنج دلم سبز می شود🌱
آقا شفاعت این ناصبور کن🙂🖐🏻
می ترسم از شبی که به دجال رو کنیم....😓
آقا تو را قسم به شهیدان ظهور کن🤲🏻♥️
اَلسِیِدَھٌـ اَلشَہیدَة:
| #تلنگر⚡️
ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ
ﻭ ﭘﺎﮎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ، ﺗﻘﻮﺍﯼ ﺩﻭ ﭼﻨﺪﺍﻥ
ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ...
ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﻧﺮﻭﺩ، ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﮔﻨﺎﻩ
ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﯾﮏ ﻻﯾﮏ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ ...
ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﻧﺮﻭﺩ ، ﻓﻀﺎﯼﻣﺠﺎﺯﯼ ﻫﻢ
" ﻣﺤﻀﺮ ﺧﺪﺍﺳﺖ ..."
ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺣﺴﺎﺏ ، ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﯾﺖ ﻫﺎ
ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ ﮔﻮﺍﻫﯽ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ ﺑﺮ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ...
ﻧﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺑﺎﺷﯿﻢ..
ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﻏﻔﻠﺖ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ خدا ﺷﺎﻫﺪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺲ !...
ﮔﺎﻫﯽ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﻧﯿﺘﻮﺭ ﺑﭽﺴﺒﺎﻧﯿﻢ :
"ﻭﺭﻭﺩ شیطان ﻣﻤﻨﻮﻉ "
ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺩﺳﺘﯽﮐﻪ ﮐﻠﯿﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ ،
ﭼﺸﻤﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ
ﻭ ﮔﻮﺷﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﻨﻮﺩ ﺑﺎﺷﯿﻢ ...
ﻭ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ﻭ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ...
" ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺁﻧﻼﻳﻦ ﺍﺳﺖ
#خاطره
در منزل شهید حاج قاسم سلیمانی پسر کوچکتر شهید کاظمی این خاطره را برایم تعریف کرد: ایشون گفتند، سالهای قبل یکبار ایشان میخواستند کرمان بروند، من هم از ایشان خواستم همراهشان بروم، گویا به یک مراسم عروسی دعوت بودند ، گفت روی میز پذیرایی ،جلوی ایشان ظرف و پذیرایی ویژه تری نسبت به بقیه گذاشته بودند، که از این کار حاجی ناراحت شده بود و از صندلی آن میز بلند شده بود.
📚راوی فرزند شهید شیخ شعاعی
•♡ټاشَہـادَټ♡•
☁️‹⃟🕊
🌿⃟🥀¦⇢#شهیدانہ
مےگفت :
توی گودال شهید پیدا کردیم
هرچه خاک بیرون میریخت باز
برمیگشت..!
اذان شد گفتیم بریم فردا برگردیم
شب خواب جوانی را دیدم
که گفت : دوست دارم گمنام بمانم
بیل را بردار و برو🕊(:
• #شهیدگمنامخوشنامتویے •
•♡ټاشَہـادَټ♡•