4_6030397476748396774.mp3
8.36M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه
@Shahid_ebrahim_hadi3
13.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‹🌿✨›
بیا تـا جوانم بـده رخ نشانم...
که این زندگانی وفایی ندارد
#امام_زمان🤍
5.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•تقوای قلب یعنی چی؟
یعنی تو دلت مواظب باش یه اتفاق بد نیفته. (:
#استاد_پناهیان
.
ابراهیم بعدها در مصاحبه با مجله پیام انقلاب شماره فروردین 61 میگوید:
"آن شب و در آن بیابان هر چه به اطراف میرفتیم چیزی جز دشت نمیدیدیم.
لذا در همانجا به سجده رفتیم و دقایقی در این حالت بودیم و خدا را به حق حضرت زهرا(س) وائمه معصومین قسم میدادیم. در آن بیابان و درآن شرایط ما بودیم و امام زمان (عج) و فقط آقا را صدا میزدیم و از او کمک میخواستیم، اصلاً نمیدانستیم چکارکنیم.
تنها چیزی که به ذهن ما میرسید توسل به ایشان بود".
#امام_زمان
#شهیدابراهیمهادی
.
25.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍آیا بوی عطر بدن شهید سید احمد پلارک واقعی است راوی آقای سید هادی کسایی زاده...
🌷گلزار شهدای
تهران
مرداد ماه 1402
#شهید_سیداحمد_پلارک...🌷🕊
#احسن_القصص
#تشرفات
#امام_زمان:
💥مرحوم مشهدی حسن یزدی که از صالحین و منتظران حضرت بقیة الله ارواحنافداه بوده است می گوید: تقریبأ در سال ۱۳۵۰ شمسی یک روز صبح زود به کوه خلج ( کوهی در قسمت قبله مشهد) رفتم و آنجا مشغول زیارت خواندن و توسل به امام زمان علیه السلام شدم و حال خیلی خوبی داشتم و با آن حضرت مناجات می کردم و می گفتم : آقاجان! ای کاش زودتر ظهور می کردید و من هم ظهور شما را درک می کردم. پس از توسل از کوه پایین آمدم و به منزل رفتم قدری استراحت کنم .
✨نمی دانم درعالم رویا بود یا در خواب و بیداری دیدم در همان مکان روی کوه خلج هستم و آقا و مولایم صاحب الزمان علیه السلام در حالی که دست هایشان را برپشت گذاشته بودند خیلی غریبانه و اندوهناک به طرف شهر مشهد نگاه می کردند. عمق نگاه حضرت مرا دیوانه کرده بود٬ چشم های زیبای او با من حرف می زد...
گفتم: آقاجان تشریف بیاورید داخل شهر( منظورم ظهور حضرت بود)
👈 حضرت فرمودند: «من در این شهر غریبم !» گفتم : آقا! قربانتان بشوم٬ اگر کاری دارید من برای شما انجام دهم.
👈فرمودند: « ما کارگران( شیعیان )زیادی داریم، ولی آنها حق ما را می خورند و اکثرأ یک قدم برای ما برنمی دارند و به یاد ما نیستند!!!»
دراین لحظه به خود آمدم ؛ خود را در خانه دیدم و در فراق آن امام مهربان و غریبم بسیار اشک ریختم.
✨ملاقات با امام عصر ٬ ص ۱۰۲ و مطلع الفجر ٬ ص ۲۰۷
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
أین صاحِبُــنا؟!
تشرف مرحوم فشندی رحمه الله خدمت امام زمان (عج)
مرحوم حاج محمد علی فشندی تهرانی رحمه الله که تشرف ایشان به محضر امام زمان ارواحنا فداه در صحرای عرفات بین علما و اهل ولایت مشهور است به بعضی از خواص فرموده بودند: مدتی بود که توفیق دیدار حضرت را پیدا نکرده بودم و از ایشان طلب ملاقات می کردم تا این که به من فهماندند که به مسجد مقدس جمکران مشرف شوم وقتی داخل صحن مسجد شدم دیدم سید جلیل القدری وارد مسجد شدند با خود گفتم این سید در این هوای گرم تابستان از راه رسیده و تشنه هستند لیوان آبی را خدمت ایشان دادم میل فرمودند و مقداری کمی از آن را باقی گذاشتند. دقت کردم دیدم چهره حضرت است. عرض کردم آقا مردم گرفتارند عنایتی بفرمایید حضرت فرمودند: ما به گرفتاری دوستانمان می رسیم مشکلاتشان را حل می کنیم به بیمارانشان توجه داریم اما این مردم کم لطفند.
اشاره کردن به همان مقدار آبی که مانده بود و فرمودند:
به همین اندازه هم یاد ما نیستند. اگر بخواهند دعا می کنند و فرج ما می رسد .
در همان موقع حضرت غایب شدند در حالی که امر به دعا برای فرج نمودند.