#خدای_خوب_ابراهیم🌿'
دیده باز بر روی مسائل مختلف داشت .
ابراهیم گاهی وقت ها که دوستان متاهل خود را می دید ، مانند یک مشاور دانا با آنان حرف می زد .
توصیه می کرد در رفتار خود دقت کنید .
جنگ و جدال نکنید ، تا آن جایی که توان دارید گذشت کنید و برای برطرف کردن مشکلات ، از خدا کمک بگیرید .
.
وَ عَاشِروهُنَّ بِالمَعرُوفِ فَإِن كرِهتُمُوهُنَّ
و با زنان ، به طور شایسته رفتار کنید و اگر از آن ها ، کراهت داشتید، ( سریع تصمیم جدایی نگیرید.) ( سوره نساء/۱۹ )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پدر مهربانم ...
📩کسی یک یا دو هفته این کار را انجام
بدهد. من قول میدهم دروجودش یه گرمی.
نسبت به امام زمان عج احساس کند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 وقتی برای پدر و مادر از دنیا رفته احسان کنید، دعای آنها آثار زیادی در زندگیتون داره.
🟩 حالا اگه راحتترین راه احسان رو میخوای بدونی این کلیپ رو ببین
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
یازدهم دی ماه سالروز ولادت و شهادت
شهید سید مجتبی علمدار بر رهروان راهش مبارک❤️
روحش شاد و یادش گرامی با ذکر #صلوات 🌱
«اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»
📜
🍃🍂 خطبه حضرت ام کلثوم در کوفه 🍃🍂
سخنرانی حضرت ام کلثوم (س) در کوفه نیز از دیگر مواردی است که از حضور ایشان در کوفه حکایت دارد.
نقل شده که در بدو ورود اسرا به کوفه و پس از سخنان فاطمه دختر امام حسین (ع) در کوفه، حضرت ام کلثوم (س) ( دختر امیرالمؤمنین علی (ع) و حضرت زهرا (س) ) در حالی که گریه راه گلویش را بسته بود و به سختی میگریست به سخن ایستاد و گفت: « ای مردم کوفه، بدا به حالتان چه کردید؟ به حسین (ع) خیانت کردید و او را تنها گذاشتید و آنگاه او را کشتید و اموالش را به غارت بردید و زنانش را به اسیری گرفتید؟ مرگ بر شما، آیا میدانید چه کردید و چه گناه بزرگی را مرتکب شدهاید؟ هیچ میدانید که چه خونهایی را ریختید و چه زنان شریفی را داغدار و چه اموالی را به یغما بردید و لباس چه دختران و زنانی را به تاراج بردید؟ مهر و محبت از دلهایتان برداشته شده است؟
شما بهترین مردان بعد از رسول خدا (ص) را کشتید، با این حال حزب خدا پیروز است و حزب شیطان شکست خورده و زیانکار ، آنگاه این اشعار را بر زبان جاری کرد:
برادرم را کشتید پس وای بر مادرانتان که به زودی دچار آتشی خواهید شد که گرمایی سوزان دارد. خونهایی را ریختید که خدا، قرآن و محمد (ص) آن را محترم شمرده و حرام کرده بودند. شما را به آتش دوزخ مژده باد که فردا به یقین در آن جاویدان خواهید ماند.
من همه عمرم در سوگ جانسوز برادرم و ستمی که بر او رفته است میگریم بر آن انسان والایی که پس از پیامبر (ص) از بهترین مردان روزگار بود. من بر او اشک خواهم ریخت و همواره بر او خواهم گریست و دانههای درشت و بی شمار اشکم از گونه هایم خشک نخواهد شد »
در این هنگام صدای گریه و زاری مردم، به آسمان برخاست ...
📚 سید بن طاوس، علی بن موسی،
اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۹۱
🖤
هرگز از خاطرش نرفت آن داغ...
روضهاش، روضههای عاشوراست
غارتِ خیمه را به چشمش دید؛
در دلش، خیمهای ز غم برپاست!
▪️۲۹جمادیالثانی سالروز رحلت حضرت اُمِّ کلثوم تسلیت باد 🥀
AUD-20210904-WA0030.
8.49M
🥀غم نامه حضرت رقیه، به مناسبت سالگرد وفات حضرت ام کلثوم
تقدیم به حضرت رقیه و ام کلثوم
بسیار زیبا و دلنشین هست، حتماً وقت بزارین و توی خلوت گوش بگیرید
تمامی وقایع کربلا رو شرح میده، خیلی زیباست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بشنوید؛
🌹 ما شما را فراموش نکردیم....
🌷شهید سید مجتبی علمدار
#سالروز_شهادت
#سالروز_تولد
https://eitaa.com/Shahid_ebrahim_hadi3
❤️#مثل_شهدا_زندگی_کنیم
💠شهید سید مجتبی علمدار
🔹احتیاط کن!
در ذهنت باشد که یکی دارد #مرا_میبیند، یک آقایی دارد مرا میبیند. دست از پا خطا نکنم، مهدی فاطمه(سلام الله علیها) خجالت بکشد.
🔹 وقتی میرود خدمت مادرش که گزارش بدهد شرمنده نشود و سرش را پایین بیندازد، بگوید: «مادر! فلانی خلاف کرده، گناه کرده است.»
#مهدویتوشهدا
https://eitaa.com/Shahid_ebrahim_hadi3
🌷شهید سید مجتبے علمدار🌷
باید خاڪریزهاے جنگ را بکشانیم بہ شهر!
یعنے #نسل_جدید را با شهدا آشنا کنیم ..
.
🔰در نتیجہ جامعہ بیمہ می شود
و یار براے #امام_زمان "عج"
تربیت مے شود..
https://eitaa.com/Shahid_ebrahim_hadi3
#ماجراى_اسلام_آوردن_یك_دختر_مسیحى
#توسط_شهید_علمدار
🌷 #ژاکلین_زکریا یکی از دختران مسیحی خاطرهای در رابطه با شهید علمدار نقل می کند که نشان دهنده تأثيرگذارى این شهید حتی پس از شهادتش است. شهید سید مجتبی علمدار که از جانبازان شیمیایی جنگ تحمیلی بود؛ چندین سال پس از جنگ و در سال ١٣٧٥ بر اثر جراحت های شیمیایی به یاران شهیدش پیوست.
🌷خیلی دوست داشتم با مریم به این سفر معنوی بروم، اما مشکل پدر و مادرم بودند. به پدر و مادرم نگفتم که به سفر زیارتی فرهنگی می رویم بلکه گفتم به یک سفر سیاحتی که از طرف مدرسه است می رویم؛ اما باز مخالفت کردند.
🌷دو روز قهر کردم؛ لب به غذا نزدم ضعف بدنی شدیدی پیدا کردم. ٢٨ اسفند ساعت ٣ نیمه شب بود هیچ روشی برای راضی کردن پدر و مادرم به ذهنم نرسید با خودم گفتم: خوب است دعای توسل بخوانم. کتاب دعا را برداشتم و شروع کردم؛ خواندن. هر چه بیشتر در دعا غرق می شدم؛ احساس می کردم حالم بهتر می شود؛ نمی دانم در کدام قسمت از دعا بود که خوابم برد....
🌷در عالم رؤیا دیدم در بیابان برهوتی ایستادهام دم غروب بود، مردی به طرفم آمد و به من گفت: #زهرا، بیا بیا. بعد ادامه داد: می خواهم چیزی نشانت بدهم. با تعجب گفتم: آقا ببخشید من زهرا نیستم اسمم ژاکلین است. ولی هرچه می گفتم گوشش بدهکار نبود مرتب مرا زهرا خطاب می کرد.
🌷راه افتادم به دنبال آن مرد رفتم در نقطه ای از زمین چالهای بود؛ اشاره کرد به آنجا و گفت: داخل شو. گفتم: این چاله کوچک است گفت: دستت را بر زمین بگذار تا داخل شوی به خودم جرئت دادم و اینکار را کردم. آن پایین جای عجیبی بود! یک سالن خیلی بزرگ که از دیوارهای بلند و سفيدش، نور آبی رنگی پخش می شد. آن نور از عکس شهدا بود که بر دیوارها آویخته بود.
🌷انتهای آن عکسها عکس رهبر انقلاب آقا #سیدعلی_خامنهای قرار داشت به عکسها که نگاه کردم می دیدم که انگار با من حرف می زنند ولی من چیزی نمی فهمیدم تا اینکه رسیدم به عکس آقا....
🌷آقا شروع کرد با من حرف زدن خوب یادم است که ایشان گفتند: شهدا یک #سوزی داشتند که همین سوزشان آنها را به مقام شهادت رساند؛ مانند شهید #جهانآرا، شهيد #همت، شهید #باکری، شهید #علمدار و.... همین که آقا اسم شهید علمدار را آورد؛ پرسیدم ایشان کیست؟ چون اسم بقیه را شنیده بودم ولی اسم علمدار به گوشم نخورده بود. آقا نگاهی به من انداختند و فرمودند....
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
@Shahid_ebrahim_hadi3
🌷فرمودند «علمدار همانی است که پیش شما بود همانی که ضمانت شما را کرد تا بتوانی به جنوب بیایی».
به یک باره از خواب پریدم
🌷خیلی آشفته بودم نمیدانستم چکار کنم هنگام صبحانه به پدرم گفتم که فقط به این شرط صبحانه میخورم که بگذاری به جنوب بروم.
🌷 او هم شرطی گذاشت و گفت به این شرط که بار اول و آخرت باشد. باورم نمیشد پدرم به همین راحتی قبول کرد.
🌷 خیلی خوشحال شدم به مریم زنگ زدم و این مژده را به او دادم. اینگونه بود که به خاطر شهید علمدار رفتم برای ثبتنام موقع ثبتنام وقتی اسم مرا پرسید مکث کردم و گفتم زهرا من زهرا علمدار هستم.
🌷 بالاخره اول فروردین 1378 بعد از نماز مغرب و عشاء با بسیجیها و مریم عازم جنوب شدیم کسی نمیدانست که من مسیحی هستم به جز مریم. در راه به خوابم خیلی فکر کردم.
🌷از بچهها درباره شهید علمدار پرسیدم اما کسی چیزی نمیدانست وقتی به حرم امام خمینی رسیدیم در نوار فروشی آنجا متوجه نوارهای مداحی شهید علمدار شدم کم مانده بود از خوشحالی بال در بیاورم.
🌷چند نوار مدحی خریدم در راه هرچه بیشتر نوارهای او را گوش میدادم بیشتر متوجه میشدم که آقا چه فرمودند.
🌷 درطی چند روزی که چند روزی که جنوب بودیم اسلام چه دین شیرینی است و چقدر زیباست.
🌷وقتی بچهها نماز جماعت میخوانند من کناری مینشستم زانوهایم را بغل میگرفتم و گریه میکردم گریه به حال خودم که با آنها زمین تا آسمان فرق داشتم.
🌷شلمچه خیلی باصفا بود، حس غریبی داشتم احساس میکردم خاک آنجا با من حرف میزند با مریم دعا میخواندیم یک آن احساس کردم شهدا دور ما جمع شدهاند و زیارت عاشورا میخوانند منقلب شدم و از هوش رفتم در بیمارستان خرمشهر به هوش آمدم.
🌷 صبح روز بعد هنگام اذان مسئول کاروان خبر عجیبی داد تازه معنای خواب آن شبم را فهمیدم.
🌷آن خبر این بود که امروز دوباره به شلمچه میرویم چون قرار است امام خامنهای به شلمچه بیایند. و نماز عید قربان را به امامت ایشان بخوانیم. از خوشحالی بال درآورده بودم به همه چیز در خوابم رسیده بودم.
🌷بعد که از جنوب برگشتیم تمام شکهایم به یقین بدل گشت آن موقع بود که از مریم خواستم راه اسلام آوردن را به من یاد دهد.
🌷 او هم خیلی خوشحال شد وقتی شهادتین را میگفتم. احساس میکردم مثل مریم و دوستانش من هم مسلمان شدهام.
#شهید_سیدمجتبی_علمدار
@Shahid_ebrahim_hadi3
💠علامه حسن زاده آملی ره:
سید مجتبی همچون کبوتری که یک بالش را زخمی کردند،با یک بال اینقدر بال بال زد تا مقامش از برخی از علمای هشتاد ساله ما بالاتر رفت.
۱۱دی ماه سالروز تولدت وشهادت
هدیه محضر همه شهدا صلوات
#شهیدسیدمجتبیعلمدار
#علامهحسنزادهآملی
@Shahid_ebrahim_hadi3
#صفحه_52ازقرآن🌼🌿
#جز_3🌸🌿
#سوره_بقره 🌸
🕊تلاوت این صفحه هدیه به محضر حضرت بقیه الله الاعظم روحنافداه 🕊
🔹به نیابت از #شهید_ابراهیم_هادی و
#شهید_سیدمجتبی_علمدار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهید
🌺 شگفتانه محسن چاوشی خواننده کشورمان در وصف حاج قاسم سلیمانی
👈ازدواج شهید مدافع حرم #عبدالمهدی_کاظمی و همسرش به واسطه
#شهید_سیدمجتبی_علمدار🌷
💠 شهدا حاجت میدن👇👇
🔹سوم دبیرستان بودم و به واسطه علاقه ای که به شهید سید مجتبی #علمدار داشتم، در خصوص زندگی ایشان مطالعه📖 می کردم.
این مطالعات به شکل کلی من را با #شهدا، آرمان ها و اعتقاداتشان بیش از پیش آشنا می کرد👌.
🔸شهید علمدار گفته بود به همه مردم بگویید اگر #حاجتی دارید، در خانه شهدا🌷 را زیاد بزنید. وقتی این مطلب را شنیدم🎧 به شهید سید مجتبی علمدار گفتم: حالا که این را می گویید، می خواهم دعا کنم خدا یک مردی را قسمت من کند که از سربازان #امام_زمان (عج) و از اولیا باشد.
🔹حاجتی که با عنایت #شهید_علمدار ادا شد و با دیدن خواب ایشان، باهمسرم که بعدها در زمره شهدا🕊 قرار گرفت، آشنا شدم.
🔸یک شب خواب #شهیدسید_مجتبی_علمدار را دیدم که از داخل کوچه ای به سمت من می آمد و یک جوانی همراهشان بود👥.
شهید لبخندی زد😊 و به من گفت #امام_حسین (ع) حاجت شما را داده است و این جوان هفته دیگر به #خواستگاری تان می آید. نذرتان را ادا کنید✅.
🔹وقتی از خواب بیدار شدم زیاد به خوابم اعتماد نکردم🚫. با خودم گفتم من #خواهر بزرگ تر دارم و غیرممکن است📛 که پدرم اجازه بدهد من هفته دیگر #ازدواج کنم. غافل از اینکه #اگرشهدابخواهند شدنی خواهد بود👌.
🔸فردا شب سید مجتبی به خواب #مادرم آمده و در خواب به مادرم گفته بود : جوانی هفته دیگر به خواستگاری #دخترتان می آید. مادرم در خواب گفته بود نمی شود، من دختر بزرگ تر دارم پدرشان اجازه نمی دهند❌. شهید علمدار گفته بود که #ما این کارها را آسان می کنیم☺️.
🔹خواستگاری درست هفته بعد انجام شد. طبق حدسی که زده بودم #پدرم مقاومت کرد اما وقتی همسرم در جلسه خواستگاری شروع به صحبت کرد🗣، پدرم دیگر حرفی نزد🚫 و #موافقت کرد و شب خواستگاری قباله من را گرفت✔️.
🔸پدر بدون هیچ #تحقیقی رضایت داد✅ و درنهایت در دو روز این وصلت جور شد و به #عقد یکدیگر درآمدیم. همان شب خواستگاری قرار شد با #عبدالمهدی صحبت کنم. وقتی چشمم به ایشان افتاد تعجب کردم و حتی ترسیدم😨! طوری که یادم رفت سلام بدهم.
🔸یاد خوابم افتادم. او همان #جوانی بود که شهید علمدار در خواب😴 به من نشان داده بود. 💕
وقتی با آن حال نشستم، ایشان پرسید اتفاقی افتاده است⁉️ گفتم شما را در خواب همراه #شهید_علمدار دیده ام.
🔹خواب را که تعریف کردم #عبدالمهدی شروع کرد به گریه کردن😭. گفتم چرا گریه می کنید؟
در کمال تعجب او هم از #توسل خودش به شهید علمدار برای پیدا کردن #همسری_مومن و متدین برایم گفت
راوی:همسر شهید
#شهید_عبدالمهدی_کاظمی💗
♥️ #اللهم_ارزقنا_شهادت ♥
@Shahid_ebrahim_hadi3