eitaa logo
『مُدافِـ؏ـان‌حَࢪیم‌ِآل‌اللّٰھ』
1.4هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
1.3هزار ویدیو
38 فایل
⊰بِ‌ـسْمِ‌ࢪَبِ‌بابڪ..!🎗⊱ •• ⊰جور؎زندگۍڪن‌ڪہ‌اگردیدنت‌ بگن‌این‌زمینۍنیست‌،شھید‌میشھ⊱ •• ⊰اطلـٰاعـات‌ڪانالـ↓⊱ ➜‌" @etelatmoon " •• ⊰خـٰادم‌ڪانالـ↓⊱ ➜‌" @Alllip " •• ⊰مدافـ‌؏ـان‌حࢪیم‌آل‌اللّٰـھ🎗⊱
مشاهده در ایتا
دانلود
⊰•🌱✨•⊱ . نمازبلندترین‌فریادھاست . . . ؛وقامت‌ما‌بھ‌بلندای‌نماز‌‌است، قدرت‌مارا‌باید‌در‌نمازمان‌جست :) -شھید‌سیدمرتضـےآوینۍ . ⊰•🌱•⊱¦⇢ ⊰•🌱•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
『مُدافِـ؏ـان‌حَࢪیم‌ِآل‌اللّٰھ』
⊰•🍁•⊱ . 🕊「کتاب بیست هفت روز یک لبخند」🕊 زندگینامہ شهید بابڪ نوࢪی قسمت هفتاد و هشتم...シ︎ بابک، با
⊰•🌼•⊱ . 🕊「کتاب بیست هفت روز یک لبخند」🕊 زندگینامہ شهید بابڪ نوࢪی قسمت هفتاد و نهم...シ︎ شروع می کند به عربی صحبت کردن . دور و بری ها گردن می کشند سمت بابک . مرد میخواهد هر کس مطابق شماره ی صندلی که توی بلیط ذکر شده ، سر جایش بنشیند . بابک ، خواسته ی مرد را برای بچه ها ترجمه می کند . دوباره صدای اعتراض بلند می شود . این را که دوست دارند کنار دوستشان بنشینند ، بابک به عربی برای مرد می گوید . مهمان دار به مخالفت سر تکان می دهد . سر و صدای مسافران و بی نظمی کلافه اش کرده است . بابک ، انگشتانش را در هم می بافد . و با صدایی آرام و شمرده برایش توضیح می دهد که رزمنده اند و برای جنگ با داعش و کمک به مردم سوریه به دمشق می روند . لب های مرد به لبخندی از هم باز می شود . در سیاهی نگاهش ، برق قدر دانی درخشیدن می گیرد. دستان کشیده اش را بالا می برد ، به سرش اشاره می کند و می گوید ( ایرانی و آیت الله خامنه ای .) بابک صاف می ایستد و انگشانش را مشت می کند و می کوبد به سینه اش ، حالا هر دو مرد ، منظور خود رابا اشاره به هم فهمانده اند . دست های بزرگ و سنگین مرد . روی شانه بابک می نشیند و از این که چه قدر خوب عربی حرف می زند . تحسینش می کند و کمی در باره ی داعش و ستمی که به مردم سوریه شده ، حرف می زند. بابک با دقت به حرف های مهمان دار گوش می کند و چند باری دست هایش را برای هم دردی روی شانه مرد می کوبد . کم کم شور و هیجانش فرو کش می کند . همه در صندلی های خود فرو رفته اند . بعضی دو به دو حرف می زنند . برخی نیز سر چسبانده اند به پنجره هابیضی هواپیما ، و لحظه به لحظه کوچک شدن زمین را نظاره می کنند . بابک تکیه داده به صندلی ، و کتاب زیارت عاشورا را بالا آورده ، نگاه نم دارش ، روی کلمات کشیده می شود . خانم مهمان دار ، نوشیدنی ها و . . . نویسنده:فاطمه رهبر . ⊰•🌼•⊱¦⇢ ⊰•🌼•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⊰•💕🌸•⊱ . " وَ بِجَنابِڪَ اَنْتَسِبُ فَلا تُبْعِدني... " و چھ خوشبختم من کھ تو را دارم... حسیـن‌جآن🌱• . ⊰•💕•⊱¦⇢ ⊰•💕•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
『مُدافِـ؏ـان‌حَࢪیم‌ِآل‌اللّٰھ』
⊰•🌼💫•⊱ . بانوی خوبم !😌 فلسفـه حجاب تنها به گنـاه نیفتـادن مردهـا نیست!🙃 که اگر چنین بود ، چرا خدا ت
⊰•🐚💫•⊱ . خواهرم...🌸 با همان پاکے چـ📿ـادر ڪہ ࢪوے سࢪ دارے😍.. میتوانے غـم مــہـدے💔 ز ٺنش بردارے❤️... . ⊰•🐚•⊱¦⇢ ⊰•🐚•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
⊰•🖤🐾•⊱ . یہ‌بزرگی‌میگفت: "شڪ‌نڪن‌وقتی‌بہ‌یہ‌شہـید فڪر‌ڪردی،چند‌لحظہ‌قبلش،، همون‌شهید‌داشتہ‌بہ‌تو‌فکر‌میکرده!"🍃 . ⊰•🖤•⊱¦⇢ ⊰•🖤•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
⊰•🍃♥️•⊱ . تــو، خوب ترین اتفاق ممکنی✨ وقتی که ، اول صبح در یادم می افتی....❣😍 . ⊰•♥️•⊱¦⇢ ⊰•♥️•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
⊰•🎀🌺•⊱ . و تا ابـد بـہ‌ آنان کـہ‌..پـلاڪشان ࢪا ازگــــࢪدن خویش دࢪ آوردنـد..تا مانند مـادࢪشان گمــنام و بے مزاࢪ بمانند..مدیونیـم. ‍‎‌‌‎. ⊰•🎀•⊱¦⇢ ⊰•🎀•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii⊰•
⊰•🌱🌪🌺•⊱ . جمهــوࢪے اســلامیےفقـط زمانے از بین میࢪه ڪہ جمهــورے مهـدوے امـام زمـان بـه قــدࢪت بࢪسہ! ما سنـگࢪ ࢪو فقـط تحویـل صـاحبش میدیـم... ‍‎‌‌‎. ⊰•🌺•⊱¦⇢ ⊰•🌺•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii⊰•
⊰•🌪🎀•⊱ . خطاب‌بہ‌شهیدامون‌اومده‌میگہ‌ ○از‌نسل‌شما‌کسے‌نمونده‌بہ‌دادمون‌برسه.... برادرم‌همون‌شہدا‌توصیہ‌کردہ‌بودن‌پشت‌ رهبرتون‌وایسید‌،همون‌شہدا‌بہ‌حجاب‌توصیہ‌ کرده‌بودن‌ شما‌چے‌کار‌کردین؟! رفتے‌تو‌زمین‌دشمن‌بہ‌فتنہ‌گرے؟ رفتے‌چادر‌از‌سر‌ناموس‌هموطنت‌کشیدے؟ حالا‌دنبال‌نسل‌شهیدامونے؟ :)💔 ‍‎‌‌‎. ⊰•🌪🎊•⊱¦⇢ ⊰•🌪🎊•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii⊰•