⊰•🌱✨•⊱
.
نمازبلندترینفریادھاست . . . ؛وقامتمابھبلنداینمازاست،
قدرتمارابایددرنمازمانجست :)
-شھیدسیدمرتضـےآوینۍ
.
⊰•🌱•⊱¦⇢#نـــمـــازدرگفتارآسیدمرتضی
⊰•🌱•⊱¦⇢#خادماݪحسین
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
『مُدافِـ؏ـانحَࢪیمِآلاللّٰھ』
⊰•🍁•⊱ . 🕊「کتاب بیست هفت روز یک لبخند」🕊 زندگینامہ شهید بابڪ نوࢪی قسمت هفتاد و هشتم...シ︎ بابک، با
⊰•🌼•⊱
.
🕊「کتاب بیست هفت روز یک لبخند」🕊
زندگینامہ شهید بابڪ نوࢪی
قسمت هفتاد و نهم...シ︎
شروع می کند به عربی صحبت کردن . دور و بری ها گردن می کشند سمت بابک . مرد میخواهد هر کس مطابق شماره ی صندلی که توی بلیط ذکر شده ، سر جایش بنشیند . بابک ، خواسته ی مرد را برای بچه ها ترجمه می کند . دوباره صدای اعتراض بلند می شود . این را که دوست دارند کنار دوستشان بنشینند ، بابک به عربی برای مرد می گوید .
مهمان دار به مخالفت سر تکان می دهد . سر و صدای مسافران و بی نظمی کلافه اش کرده است . بابک ، انگشتانش را در هم می بافد . و با صدایی آرام و شمرده برایش توضیح می دهد که رزمنده اند و برای جنگ با داعش و کمک به مردم سوریه به دمشق می روند . لب های مرد به لبخندی از هم باز می شود . در سیاهی نگاهش ، برق قدر دانی درخشیدن می گیرد. دستان کشیده اش را بالا می برد ، به سرش اشاره می کند و می گوید ( ایرانی و آیت الله خامنه ای .) بابک صاف می ایستد و انگشانش را مشت می کند و می کوبد به سینه اش ، حالا هر دو مرد ، منظور خود رابا اشاره به هم فهمانده اند .
دست های بزرگ و سنگین مرد . روی شانه بابک می نشیند و از این که چه قدر خوب عربی حرف می زند . تحسینش می کند و کمی در باره ی داعش و ستمی که به مردم سوریه شده ، حرف می زند. بابک با دقت به حرف های مهمان دار گوش می کند و چند باری دست هایش را برای هم دردی روی شانه مرد می کوبد .
کم کم شور و هیجانش فرو کش می کند . همه در صندلی های خود فرو رفته اند . بعضی دو به دو حرف می زنند . برخی نیز سر چسبانده اند به پنجره هابیضی هواپیما ، و لحظه به لحظه کوچک شدن زمین را نظاره می کنند .
بابک تکیه داده به صندلی ، و کتاب زیارت عاشورا را بالا آورده ، نگاه نم دارش ، روی کلمات کشیده می شود . خانم مهمان دار ، نوشیدنی ها و . . .
نویسنده:فاطمه رهبر
.
⊰•🌼•⊱¦⇢#زندگینامھےداداشبابڪ
⊰•🌼•⊱¦⇢#خــادم_اݪزھــࢪا
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
『مُدافِـ؏ـانحَࢪیمِآلاللّٰھ』
|ـبـسمࢪببابڪ••♥️ |ـصبـحـتونبخیـࢪ••🎗
ــآنچھگذشتـ...📻🌿
|ـشبتـونشھدایے
|ـعاقبتتونامامـزمانےシ🖐🏼
⊰•💕🌸•⊱
.
" وَ بِجَنابِڪَ اَنْتَسِبُ فَلا تُبْعِدني... "
و چھ خوشبختم من کھ تو را دارم...
حسیـنجآن🌱•
.
⊰•💕•⊱¦⇢#امامحسیــنمـ
⊰•💕•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
『مُدافِـ؏ـانحَࢪیمِآلاللّٰھ』
⊰•🌼💫•⊱ . بانوی خوبم !😌 فلسفـه حجاب تنها به گنـاه نیفتـادن مردهـا نیست!🙃 که اگر چنین بود ، چرا خدا ت
⊰•🐚💫•⊱
.
خواهرم...🌸
با همان پاکے چـ📿ـادر
ڪہ ࢪوے سࢪ دارے😍..
می توانے غـم مــہـدے💔
ز ٺنش بردارے❤️...
.
⊰•🐚•⊱¦⇢#حجاب
⊰•🐚•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•🖤🐾•⊱
.
یہبزرگیمیگفت:
"شڪنڪنوقتیبہیہشہـید
فڪرڪردی،چندلحظہقبلش،،
همونشهیدداشتہبہتوفکرمیکرده!"🍃
.
⊰•🖤•⊱¦⇢#داداشبابڪ
⊰•🖤•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•🍃♥️•⊱
.
تــو،
خوب ترین اتفاق ممکنی✨
وقتی که ،
اول صبح در یادم می افتی....❣😍
.
⊰•♥️•⊱¦⇢#داداش_بابک
⊰•♥️•⊱¦⇢#خادماݪحسین
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•🎀🌺•⊱
.
و تا ابـد بـہ آنان کـہ..پـلاڪشان ࢪا ازگــــࢪدن خویش دࢪ آوردنـد..تا مانند مـادࢪشان گمــنام و بے مزاࢪ بمانند..مدیونیـم.
.
⊰•🎀•⊱¦⇢#امـام_زمان
⊰•🎀•⊱¦⇢#سیــدعلےخامنھاے
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii⊰•
⊰•🌱🌪🌺•⊱
.
جمهــوࢪے اســلامیےفقـط زمانے از بین میࢪه ڪہ
جمهــورے مهـدوے امـام زمـان بـه قــدࢪت بࢪسہ!
ما سنـگࢪ ࢪو فقـط تحویـل صـاحبش میدیـم...
.
⊰•🌺•⊱¦⇢#ایـــࢪان
⊰•🌺•⊱¦⇢#سیـدعلےخامنھاے
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii⊰•
⊰•🌪🎀•⊱
.
خطاببہشهیداموناومدهمیگہ
○ازنسلشماکسےنموندهبہدادمونبرسه....
برادرمهمونشہداتوصیہکردہبودنپشت
رهبرتونوایسید،همونشہدابہحجابتوصیہ
کردهبودن
شماچےکارکردین؟!
رفتےتوزمیندشمنبہفتنہگرے؟
رفتےچادرازسرناموسهموطنتکشیدے؟
حالادنبالنسلشهیدامونے؟ :)💔
.
⊰•🌪🎊•⊱¦⇢#شهہیـد_امـون
⊰•🌪🎊•⊱¦⇢#سیــدعلےخامنھاے
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii⊰•