#روایت_حاج_علی
#خرمشهر_را_خدا_آزاد_کرد
روایت فرمانده دلاور جبهه #حاج_علی_فضلی فرمانده تیپ المهدی(ع) در عملیات فتح خرمشهر
⬅️ سردار رشید من رو به قرارگاه فراخواند..با #شهید_کلهر اونجا رفتیم
وقتی داخل قرارگاه شدم دیدم شهید حاج احمد کاظمی فرمانده وقت لشگر8 نجف و شهید حاج حسین خررازی فرمانده لشگر امام حسین(ع) هم اونجا هستند.
سردار رشید گفت قرار است آخرین مرحله ی عملیات را انجام دهیم و وارد #خرمشهر شویم
من اون موقع فرمانده تیپ 33 المهدی(ع) بودم و جناح چپ عملیات ، از رودخانه کارون تا جاده اهواز خرمشهر به عهده ما بود و سمت راست ما لشگر نجف و لشگر امام حسین علیه السلام تا بندر خرمشهر عملیات میکردند.
بعد ازابلاغ ماموریت پیش بچه های خودمان اومدم..
ماموریت این بود که در روز و در روشنی هوا با دشمن درگیر شویم
صبح سوم خرداد با فرماندهان گردان ها کنار جاده اهواز خرمشهر جلسه ای گذاشتم .
شهید کلهر ، شهید شرع پسند ، شهید عربیان ، شهید خوش رفتار و خاج حسن دقیقی به ما در تیپ المهدی(ع) کمک میکردند.
ماموریت کلی رو تشریح کردم و حد ماموریت هر گردان رو توضیح دادم
قرار بود ما به دژی برسیم که اطراف خرمشهر بود و اون را فتح کنیم و بعد هم پادگان دژ خرمشهر و از سمت رودخانه کارون و شرق خرمشهر وارد شهر شویم.
عملیات صبح زود شروع شد و فرمانده هان گردان ها یکی پس از دیگری پیغام دادند که به دژ رسیدند.
شهید عربیان پیغام داد که ما به #جاده_جنت رسیدیم.
ماموریت شهید حاج یدالله کلهر فتح پادگان دژ خرمشهر بود که در بی سیم اعلام کرد:
برادر علی ما به پادگان دژ رسیدیم و فرمانده لشگر عراق رو به اسارت گرفتیم. اونقدر حرکت سریع و برق آسا بوده که وقتی وارد سنگرش شدیم هنوز از لیوان چایی که ریخته بخوره بخار بلند میشه
ما باید از سمت جاده جنت به سمت مرکز شهر خرمشهر عملیات میکردیم
گردان ها یک به یک درگیر شدند و هر کدام لحظه به لحظه موقعیت خود رو اعلام میکردند.
شهید مهدی شرع پسند پشت بی سیم اعلام کرد که ما الان به میدان شهدا رسیدیم و داریم به سمت #مسجد_جامع_خرمشهر عملیات میکنیم.
و باز لحظاتی بعد دوباره شهید شرع پسند روی شبکه بی سیم آمد و گفت: دارم گلدسته های مسجد جامع خرمشهر رو میبینیم و تا دقایقی دیگر به مسجد میرسیم... ما از خوشحالی در پوست خود نمیگنجیدیم . تا اینکه دقایقی نگذشت که مهدی روی بی سیم خبر داد : بعد از 19 ماه به لطف الهی بالای مسجد جامع خرمشهر پرچم جمهوری اسلامی رو به احتزار درآوردیم.
مهدی که به مسجد جامع خرمشهر رسید با لشگرهای نجف و امام حسین(ع) که از سمت راست ما و از غرب خرمشهر وارد شده بودند الحاق برقرار شد و خرمشهر عزیز آزاد شد و نماز روز ظهر روز دوشنبه سوم خرداد سال 61 مصادف با آخرین روز ماه رجب در مسجد جامع خرمشهر به جماعت برگزار شد.
یاد همه ی شهدای فتح خرمشهر بخیر
✅ #ویژه_فتح_خرمشهر1404
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
3.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیدگاه ها وآینده نگری سرداران و فرماندهان دفاع مقدس و پیروان ولایت،
در اوایل جنگ، از جمله سردار شهید
حسین همدانی ،که فدایی این جملات
و اعتقاد خود شد، روحش شاد،
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌺جابر اردستانی🌺
✍🏻 میماندیم آن روزها!
🌸خاطره ،فتح بزرگ با چاشنی احساس وعرفان🌸
● تقدیم به شهدای بزرگ عملیات آزاد سازی خرمشهر 🌸
خاطره آن روزها همچنان در سینه و در آلبوم خاطراتم زنده است. یاد آن روز و آن شب دوباره چنانام به شعف میآورد که آه از نهادم بر میکشد که کاش آن شبها و روزها بر توسن زمان سوار نمیشد و میماندم همان روزها!
میماندم تا اشاره فرمانده رشید ایستاده در میدان نبرد را بار دگر نظاره میکردم و به جان خریدار فرمانش میشدم.
میماندم روز فتح خرمشهر را که هیچ دستی، توانایی ترسیم آن غروب خونین و آسمانی را ندارد. میماندم در کنار پیکرهای خونین دوستان شهیدم که ماهها قبل از فتح الفتوح فتح المبین تا آن فتح بزرگ و نصرت الهی فتح خرمشهر، در کنار هم شاد زیستیم و نیک شنیدیم و رازها گفتیم و شنیدیم.
آن روزها که در هر مرحله از عملیات جمعی از بهترینها از دوستان پرکشیدند و
باز جمع باقی مانده با شوق و شعفی بی مثال برای نبردی دیگر آماده میشدیم.
در آخرین مرحله عملیات که در کنار و همراه برادر عزیز ، فروتن، شاداب و خلیق، آقا فخرالدین آن روزها بودم و او مثل مراحل قبل آرپیجی، مینواخت و دیگری هم معین و کمکش بودم.
شبانگاه،مراحل اول و دوم عملیات، که به امر فرمانده محبوب و رشید تیپ محمد رسول الله حاج احمد آقا متوسلیان،وحاج علی فضلی، باید از خاکریزهایی میگذشتیم و بیمعطلی با ساعتها راهپیمایی بیتوقف خود را به جاده مواصلاتی دشمن از بصره ،که همان جاده شلمچه،و پل نو ،که برای دشمن از اهمیتی بالا برخوردار بود، به خرمشهر میرساندیم و حلقه محاصره را تکمیل و راه رسیدن نیروی کمکی و گردانهای تانک، را سد میکردیم. همه لحظات و دقایقش شیرین و به یاد ماندنی است که مانده و ماناست.
آن شب نورانی که با تقدیم شهدایی و با درگیری هایی زیاد، بالاخره در دل شب رسیدیم به جاده تدارکاتی با خاکریزهای محکم در دل دشمن !
چه شبی شد دلانگیز! فقط دلتنگ دوستان شهیدمان بودیم که آرزویشان دیدن این شکوه پیروزی بود. اما زیباترین صحنهاش، نماز شبی بود که برادرم آقا فخرالدین با حال و هوای خاصی اقامه کرد مثل همه شبها در مقر و پشت خاکریزها!. همین که مقداری صحنه را آرام دید و تا دشمن حضور ما را بفهمد، آغاز کرد، مثل همیشه، سهم ما،حظ دیدن مناجات طرب انگیزش و قنوتهای آسمانیاش بود. مناجاتی که همه جسم و جانش در پرواز میشد، بسیار دیدنی بود و شوق انگیز برای قیام به نماز و نیایش در جمع. فرمانده گردان ما شهید بزرگوار ذاکری وقتی این صحنه را دید، لحظاتی محو تماشایش شد و سر به آسمان بلند کرد و بعد شکر خدا، گفت: ما پیروزیم!
به برکت هین مناجاتها و نمازها ،پیروزیم!
چقدر این جمله در آن تاریکی شب در میان دشمن، امید بخش و بال پرواز کوک میکرد !
تا دقایقی بعد اذان صبح درگیر دشمن بودیم دهها دستگاه کامیون مهمات و نیرو و زرهپوش،انواع واقسام تانک ها،منهدم،ویا توقیف و به غنیمت گرفته شد،
از طلوع آفتاب فوج نیروهایی بودند که از داخل خرمشهر و اطراف آن به سمت عراق در حال فرار بودند بیلباس و با لباس ، پیاده و سواره، بی کفش و پا برهنه و با جراحت و سالم، نصیب ما می شد و باید جمعشان میکردیم. صحنهای تماشایی از انبوه اسیران و ما مانده بودیم یک گردان نیمه، نصفه، خسته و بی وسیله!
خودروهای خودشان مشکل را حل کرد اما راننده و محافظ که این جمیعت را به پشت منتقل کند، مسئله غامضی بود که فقط از بسیجیها ساخته بود، بالاخره تدبیر شد.
به تدریج با شدت درخشش شعلههای آفتاب سوزان خرداد خوزستان، نای و توان از همه برده بود. آبهای قمقمهها ته کشیده بود. برخی بچهها دچار سرگیجه شده و از تشنگی سراب میدیدند تا به لطف حق نزدیک ظهر تانکر آبی رسید، هرچند گرم اما، شربت گوارایی بود که مانند نداشت!
مأموریت یافتیم خط دفاعی را مقابل دشمن ایجاد و در همانجا بمانیم،ولی من برای ساعاتی با موتور تریلر عراقی به سمت شهر رفته گوشتی زده، هنوز درگیریها ادامه داشت. اجساد شهدا بر زمین بودند و مجروحان را داخل یک فضایی که با گونی اطرافش را حفاظ ایجاد کرده بودیم منتقل کردیم. همه دست به کار شدیم که استحکام برای رویارویی با پاتکهای عراق ایجاد کنیم. کار به پایان نرسیده که صدای تانکهای دشمن به گوش رسید، در دشتی که فقط خاکریز کوتاهی ایجاد شده بود و خیلی از جاها هنوز چنین خاکریزی هم وجود نداشت و به راحتی در معرض شلیک مستقیم تانکها و تیربارچیهای دشمن قرار گرفتیم، جمعی از دوستان به خیل شهدا پیوستند نگران تمام شدن مهمات بودیم لذا در همان ساعت اولیه مقابله با پاتک دشمن، برای جمع آوری گلولهها و موشک آرپی جی داخل غنایم عراقی ها و وسایل و کولههای شهدا میگشتم که صدای فرمانده بلند شد و که بیا جای رفیقت!
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🏝ادامه خاطره فتح خرمشهر،جابر اردستانی،🏝 ص ۲
بله آقا فخرالدین دراز کش روی خاک ها در حال شلیک آرپی جی در حالی که از ناحیه کشاله ران با ترکش گلوله تانک،سخت مجروح شده بود،مثل همیشه تا انتقال به جمع مجروحان فقط،
لبخند بود که رد و بدل شد و مقاوم و شاد! قبل پایان درگیری و اعلام خبر فتح خرمشهر، ترک ما کرد و همراهمجروحان به پشت خط برای مداوا منتقل شد.
آن عصر خونین کنار اجساد پاک شهدا که هر یک با دنیایی از خاطره در کنار ما آرمیده بودند، بعد چند ساعت درگیری و با رسیدن نیروی کمکی از نیرو مخصوص و بچههای شیراز، تانک.ها عقب کشیدند و برخی هم با آتش بچه ها سوختند و برخی سالم رها شدند و دقایقی بعد، پیروزی خونین شهر و تغییر آن به خرمشهر بعد از ماهها اشغال،اعلام شد.
بچهها با لباسها، سر و صورت خونین و با جراحتهای زیاد، دلانگیزترین صحنه این پیروزی را به تصویر کشیدند و آن انجام سجده شکر بود که بی اطلاع از هم و بدون هماهنگی قبلی، همگی بر خاک افتادند و جَبهه شکر بر خاک پاک جِبهه نهادند و به اشک شوق بر تربت معراج شهیدان پاشیدند و آن تربت پاک و خونین را سرمه چشمشان ساختند!
چه شور انگیز سحری بود و چه دل انگیز شبی!
ای کاش میماندیم با آن روزها! با آن لباسهای خاکی و خونین در معراج شهیدان و با آن نمازها با تیمم و با لباس خونین که بوی ملکوت میداد و قنوتهایی که درِ پرواز میگشود! میماندیم با تشنگیها و نخوردنها!
میماندیم با سجدهها بر خاک پاک،بیسجاده و بیادا!
میماندیم با آن باهم بودنهای بیقیل و قالها!
رضوان خداوند بر شهیدان و همه جانبازان آن معرکه و فتح بزرگ و بر فرماندهان آسمانیاش!
یاد باد آن روزگاران یاد باد،رزمنده دفاع مقدس 🌷جابر اردستانی🌷۱۳۶۱/۳/۳
-----------------🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
2.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یاد شهیدان دفاع مقدس وعملیات بیت المقدس،وآزاد سازی خرمشهر قرمان،گرامی باد،
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🤲🏻با وضو وارد شوید
۴۵۷۷ نفر شهید از سپاه و بسیج
۱۶۲۸ شهید از ارتش
۳۸ شهید از جهاد سازندگی
۳۱ فرمانده شهید از سپاه
۷ فرمانده شهید از ارتش
۲۴ هزار نفر جانباز
🚨۶۲۴۳ نفر شهید🚨
تنها گوشه ای از واقعیت های نبرد سهمگین و پیچیده آزاد سازی خرمشهر قهرمان از دست دشمن است
«سوم خرداد، سالروز آزادسازی خرمشهر »
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
10.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مردم بیچاره فکر میکنند به پزشکیان رأی دادهاند 😢
دولت اصلی و واقعی اینها هستند 🙄 به پزشکیان مثل یک ابزار نگاه میکنند.
❌️ مراقب فتنه هر جمعه های حسن روحانی باشید
🔻حسن روحانی هر جمعه همه را به دفتر خودش فراخوان می زند و دم از مذاکره می زند این نشان می دهد که می خواهند ذلت را بر مردم تحمیل کنند
#فتنه......پاورقی.....همه فتنگران کثیف اینجا علیه نظام وانقلاب نقشه می کشند. مردم !خوب پدرسوخته ها را بشناسید 🦄🦄🦄🦄
قضاوت باشما 😏
پ.ن:
یک مشت منافق کثیف و فتنه گر بی دین و وطن فروش نوکر امریکا و اسرائیل و بی دین و بی شرف دور هم جمع شدن تا نوکری خودشان به دشمن و خیانت خودشان به ملت و انقلاب و رهبری ثابت کنند !
خدا لعنتشان کند و به مرض سرطان مبتلا شوند .🤲
9.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماشالله هزار هزار
۱۰۰۰ماشالله👏👏
7.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شما بگوئید؛ با دیدن این کلیپ، دیگه میشود به چیزی در فضای مجازی، اطمینان کرد! 🙄😏🙄