eitaa logo
اولین شهید آزاده و جانباز کشور شهید والامقام شهید ترکاشوند
294 دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
8.2هزار ویدیو
50 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
رمضان، به سوی خدا از هر مکان و زمانی
شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن ----------- قرائت قرآن کریم هرروز یک جزء در ماه بهار قرآن کریم --------- توسط: استاد برجسته قرآن کریم حجت الاسلام والمسلمین سید مهدی محمودی و قاریان جوان شهرستان ---------- زمان: از روز یکشنبه اول ماه مبارک رمضان ظهرها بعد از اقامه نمازجماعت ظهروعصر ---- مکان: ورامین، آستان مبارک امامزاده زید ابوالحسن علیه السلام از نوادگان امام سجاد علیه السلام ---- آستان مبارک حضرت امامزاده زید ابوالحسن علیه السلام ورامین 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه 🌹مراسم غبار روبی حرم مطهر حضرت امامزاده زیدابوالحسن علیه السلام از نوادگان امام سجاد علیه السلام در ورامین ⏱زمان: فردا یکشنبه ساعت 10صبح همزمان با اول ماه مبارک رمضان 🕌مکان: ورامین جنب مسجد جامع تاریخی ورامین، آستان مبارک حضرت امامزاده زید ابوالحسن علیه السلام مقدمتان گرامی باد 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن 🎙قرائت قرآن کریم هرروز یک جزء در ماه بهار قرآن کریم در شهرستان ورامین 📖توسط: استاد برجسته قرآن کریم حجت الاسلام والمسلمین سید مهدی محمودی و قاریان جوان شهرستان ⏱زمان: از روز یکشنبه اول ماه مبارک رمضان ظهرها همراه با اقامه نمازجماعت ظهروعصر 🕌مکان: ورامین، جنب مسجد جامع تاریخی، آستان مبارک امامزاده زید ابوالحسن علیه السلام از نوادگان امام سجاد علیه السلام آستان مبارک امامزاده زید ابوالحسن(علیه السلام) ورامین 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
مداح و عارف شهید سیدمجتبی علمدار، از رزمندگان لشکر ۲۵ کربلا در دفاع مقدس بود که بار‌ها در طول جنگ تحمیلی به جبهه رفت و مجروحیت‌های متعددی پیدا کرد. سیدمجتبی بعد از پایان جنگ، با عوارض مجروحیت‌هایش دست به گریبان بود. او که از قافله شهدا جامانده بود، نهایتاً زمان اذان مغرب ۱۱ دی ماه ۱۳۷۵ در ۳۰ سالگی بر اثر عوارض مجروحیت شیمیایی به شهادت رسید. سیدمجتبی در سالروز تولد زمینی‌اش آسمانی شد. چرا که او متولد اذان صبح ۱۱ دی ماه ۱۳۴۵ در ساری بود. آنچه در پی‌می‌آید، حاصل همکلامی ما با سیدحسین علمدار برادر شهید، حمید فضل‌الله نژاد پسر عمه و شوهرخواهر شهید و علیرضا علی پور ریکنده از همرزمان شهید سیدمجتبی علمدار است. برادرشهید جایی خواندم که گویا وجه تسمیه علمدار به عنوان نام فامیل‌تان دلایل تاریخی داشته است؟ بله، اجداد‌مان ایام عزاداری امام حسین (ع) در محرم‌ها، علم هیئت‌ها را بلند می‌کردند؛ لذا فامیلی‌شان را به علمدار تغییر دادند. پدر و مادر ما هر دو سید هستند و شجره‌نامه ما به امام حسن مجتبی (ع) می‌رسد. من ۹ سال از سیدمجتبی کوچکتر هستم. کودکی‌های سید بیشتر با دامادمان آقای فضل الله‌نژاد گذشت. این دو از کودکی با هم دوست بودند. سیدمجتبی بعد از پایان جنگ به عنوان پاسدار در لشکر ۲۵ کربلا خدمت می‌کرد. می‌گفت باید کار فرهنگی کنیم. هیئت بنی‌فاطمه را تشکیل داد که هر هفته دعای کمیل را منزل شهدا برگزار می‌کردند. از آنجا کارشان را توسعه دادند. ایشان هیئت رهروان امام را هم تأسیس کرد. آن موقع کسی در کل مازندران هیئتی به این شکل نداشت. خود شهید بود که دعای عرفه را در هیئت‌ها جا انداخت. در مناسبت‌ها برای ائمه اطهار مراسم می‌گرفت. سید مجتبی در هیئت‌های ساری و جا‌های دیگر سوگواری و جشن اعیاد معصومین را جا انداخت. بعد از شهادت سید هیئت رهروان امام به هیئت زینبیون و محبان زینب گسترش یافت. در کل هیئت‌ها زیاد شد. سید قبل و بعد از شهادتش کار فرهنگی کرد. شما چند ساله بودید که سیدمجتبی شهید شدند؟ من سال ۱۳۷۵، ۲۱ ساله و سرباز بودم که برادرم شهید شد. کسانی که با سید مجتبی حشر و نشر داشتند می‌دانند سید مرد شهادت بود، یعنی اگر شهید نمی‌شد عجیب بود! چهره‌اش برای شهادت بود. سید مجتبی سال ۱۳۷۵ در هیئت ۱۴ معصوم مراسم داشت. قرار بود شب میلاد حضرت مهدی (عج) جشن بگیرند. کار‌های دکور هیئت را انجام داد. بعد از مراسم دعای توسل مولودی خواند. گفت حالم بد است می‌روم منزل. من غروب به هیئت رفتم. گفتند سید مجتبی نیامده و گویا حالش بد شده و او را به بیمارستان برده‌اند. چهار شب بستری بود. شب آخر به کما رفت و تصمیم گرفتند با هلی‌کوپتر او را به تهران ببرند. هلی‌کوپتر آمد. سید مجتی را می‌خواستند از آسانسور بیرون ببرند که حالش بد شد. دقیقاً موقع اذان مغرب تمام کرد. امسال بیست‌و‌هفتمین سالگرد سیدمجتبی است که هفتم دی‌ماه در ساری برگزار می‌شود. شهید علمدار بین مردم به شهید عارف معروف هستند و هر چه زمان می‌گذرد محبوبیتش بین مردم دوچندان می‌شود، دلیلش چیست؟ اجداد ما همه مذهبی بودند و این‌ها در سرشت سیدمجتبی بی‌تأثیر نیست. سیدمجتبی می‌گفت من هر چه دارم از پدر بزرگوارم دارم. پدرم تعمیرات کفش داشت. در کارش خیلی دقت می‌کرد تا کار درست تحویل مردم بدهد. رزق حلال پدرم در بالا رفتن روحیه سید و نزدیک شدنش به خدا تأثیر داشت. مادرمان هم بسیار صادق، ساده و خوش برخورد بود. ایشان از کودکی سید را با خودش به هیئت‌ها می‌برد. علت دیگر این بود سیدمجتبی حالت مراقبه داشت. در مداحی‌هایش گفته بود همیشه در نظر داشته باشید یکی ما را می‌بیند و مراقب‌مان است. حواس‌مان باشد بچه هیئتی و منتسب به حضرت زهرا (س) هستیم. یکی از عواملی که سیدمجتبی به این درجه عرفان رسید این بود که بخشی از زندگی‌اش در دوران جنگ گذشت. می‌گفت دوران جبهه دوران سازندگی‌ام بود. جنگ با همه سختی‌ها کارخانه انسان‌سازی برای بعضی از آدم‌ها بود که به درجه بالایی رسیدند. سید مجتبی بعد از جنگ مداحی می‌کرد. روز‌هایی که منتسب به حضرت رقیه (س) بود خیلی حال عجیبی داشت. وقتی روضه حضرت رقیه (س) را می‌خواند، مداحی‌اش دل‌ها را می‌سوزاند و اشک‌ها را جاری می‌کرد. می‌دید و می‌خواند. تجسم می‌کرد و گریه می‌کرد. سید مجتبی می‌گفت کسی که می‌خواهد مداحی کند باید وقتش را برای مداحی بگذارد و مطالعه کند. نفس خودش را کنترل کند. خودش را بسازد تا بتواند گریه بیاورد. صدای مداحی‌اش را گوش کنید مشخص است سوز درونی دارد. چون روی نفس خودش کار کرد تا به این درجه رسید. ورزشکار بود و فوتبال، پینگ‌پنگ، والیبال و بسکتبال را عالی انجام می‌داد. ولی هیچ موقع در هیچ کاری خودش را از اهل بیت دور نمی‌کرد. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
از شهید علمدار فرزندی باقی مانده است؟ زهرا دختر سید مجتبی وقتی پنج ساله بود، پدرش شهید شد. سید خیلی هوای زهرا را داشت. آن چیزی که سید می‌خواست و دوست داشت دخترش به آن درجه عالی علمی رسید و پزشک موفقی شد. الحمدلله به درکی رسید که با افتخار بگوید فرزند سید مجتبی هستم. شهیدی که همه مردم دوستش دارند. موقع شهادت برادرتان، کنارش بودید؟ شبی که سیدمجتبی شهید شد از خانواده‌مان فقط من بالای سرش بودم. چند نفر از بچه‌های هیئت آمدند گفتند حال سید خوب نیست بدنش عفونی شده و باید بستری شود. دکتر دیگری بیاورید. آن شب سید مجتبی را ساعت ۱۲ بستری کردند. تا آی‌سی‌یو خالی شود فشارش روی چهار رفت. بدنش را عفونت گرفته بود. مریض را جابه‌جا کردند. پنج صبح بردند بخش آی‌سی‌یو. می‌گفتند سیدمجتبی بر نمی‌گردد. من نتوانستم وارد بخش مراقبت‌های ویژه شوم. سید دو روز قبل از اینکه به کما برود گفته بود آقا مرا ول کنید. می‌بینم ۱۴ نور پاک حضرات معصومین دنبالم آمدند. من می‌بینم. منتظرم مرا ببرند. شما اذیت نکنید بگذارید غسل شهادت انجام بدهم. من رفتنی‌ام. نهایتاً سید شهید شد. موقع دفنش من بالای قبرش رفتم و گفتم سیدجان حلال کن. دیدار ما به قیامت. دست ما را بگیر. دعا کن در راهی باشیم که تو می‌خواهی. سعی می‌کنیم لیاقت برادری سید مجتبی را داشته باشیم. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
سلام یکی از آداب ماه رمضان، وارد شدن بدون مظلمه به آن است. اگر کسی که به او ظلم کرده، رفع ظلم و عذرخواهی و حلالیت نطلبید و وارد ماه رمضان شد، چنین شخصی مشکل است که بتواند از رمضان آنچنان که باید، بهره‌مند بشود. خداوندا ادب و اخلاق و رفتاری که در شأن مهمانی خانۀ خودت هست، به ما عطا بفرما. ممنون میشم بنده رو حلال کنید و ما رو از دعای خیرتون در این ماه و شبهای عزیز فراموش نکنید🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹