2.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔️ گاف عجیب نماینده عضو کمیسیون بهداشت مجلس!
🔸مسعود خاتمی، نماینده گلپایگان: آقای رییسجمهور (رییسی) شما بحران کرونا را با تشکیل ستاد کنترل کردید!
👈 یادآور می شود که ستاد مقابله با کرونا ۲ سال پیش از ریاستجمهوری رییسی و در زمان حسن روحانی تشکیل شده بود!
🕌🌙 جماران
♦️ تبریک روز شهردار به مهندس علیرضا مومنی شهردار ورامین توسط حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمودی امام جمعه
🛑 بمناسبت سالروز شهادت شهردار مجاهد و انقلابی شهید مهدی باکری ، حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمودی رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان تهران و امام جمعه موقت شهرستان ورامین با حضور در شهرداری این شهر ، با مهندس علیرضا مؤمنی شهردار دیدار و گفتگو کرد و این روز را تبریک گفت.
🔻حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمودی در این دیدار ، از همکاری و تلاش های مجموعه شهرداری در برگزاری مراسم و مناسبت های ملی و انقلابی تشکر و قدردانی کرد و شهرداری ورامین را یکی از بازوهای مهم شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در برگزاری مراسم در سطح شهرستان دانست.
پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۲ _ ورامین
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
3.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ورود دو سامانه بسیار قوی به کشور👆😳
همه با هم هستند بر علیه ملت ...
🌺عملیات بدر🌺 صفحه یک
خاطره جابر اردستانی
از فرماندهان گردان کمیل،
تاریخ ۱۹ اسفند ماه سال ۱۳۶۳
مدت عملیات ۱۰ روز
منطقه عمومی بصره، میسان
محل نبرد هورالهویزه، دجله،
عملیات مشترک سپاه و ارتش
رومز عملیات
🌺یا فاطمةالزهرا س🌺
سلام دوستان
باتوجه به سالگرد عملیات خونین و سهمگین و نا موفق بدر ، ذکر و یاد شهیدان مظلوم این عملیات، را گرامی داشته،
ویاد سردار بدر ، فرمانده شجاع لشگر همیشه خط شکن ۲۷ محمد رسول الله،ص،
حاج عباس کریمی بخیر و نیکی،
داستان عصرروز دوم عملیات بدر را که در جهت جلوگیری از پیشروی تانکها ی دشمن،به استقبال انها رفتیم، برادر دلاور وبقیه الشهدا فرهادی تعریف کردند،
ولی من میخام از صبح آنروز بگم
گردان کمیل در ادامه عملیات،۱۳۶۳/۱۲/۲۲ ماموریت دارد که به جهت کمک وادامه کار به گردان مالک وگروهان مستقل شهادت، با قایق وگذر از ابراهه ها خودرا به پد اصلی وسقوط کرده دشمن برساند واز اونجا ادامه کار دهد ،که با اتش سنگین دشمن مواجهه شده، وبمحض پیاده شدن از قایق ها فرمانده گردان حاج محمود امینی وبیسیم چی ویکی دونفر دیگه به شدت مجروح میشوند، وچون گردان به صورت گروهان به گروهان به خط ورود پیدا میکردند،بقیه نیروها در کنار سیل بند با دیگر نیروها به دفاع مشغول میشوند،
منطقه کاملا به هم ریخته بود، دشمن خبیث بعثی از زمین وهوا منطقه هور وتمام ابراهه ها را که محل تردد قایقها بود را زیر اتش سنگین خود گرفته بود، و دود وآتش وبوی باروت در تمام منطقه پیچیده بود،شروع عملیات ابتدا به خوبی پیش رفته بود وتقریبا تمام اهداف از قبل تعیین شده به تصرف رزمندگان در آمده بود، ولی هرچه پیش میزفتیم ،با توجه به فشار دشمن که تمام استکبار را پشت سر خود میدید،ازخشکی وابراه وهوا کار را برای نیروهای ایران بسیار مشکل وطاقت فرسا کرده بود،
درهمین حین ، احمد پاریاب فرمانده گروهان مستقل شهادت با اندک نیروهایش داشت در مثلثی وپیشانی خط لشکر مردانه مقاومت میکرد و دائم درخواست نیرو داشت، وهر آن ممکن بود که مثلثی سقوط کند ودشمن از بغل پهلو گرفته وهم از پشت، حمله کند وتمام لشکر به اسارت ویا شهادت برسند،که به یک باره چندین قایق نیرو حدود یک گروهان منها،یعنی ۲ دسته از گردان کمیل که دست نخورده وسالم مانده بود ازراه رسیدن، وبا فشاری که دشمن
وارد میکرد،حاج سعید مهتدی ، منو (جابر اردستانی) صدا زد که سریعا این دودسته را بردار و به مثلثی برو ، تا پاریاب بتونه شهدا ومجروحینش را خارج کنه، و بیاد عقب ،وضعیت اصلا خوب نبود همه گردانها همین اوضاع را داشتند،حسین جنیدی از اطلاعات لشکر که اتفاقا از همشهری های خوب خودم بود بعنوان بلد وراهنما ما را زیر اتش سنگین دشمن از ابراهی که به مثلثی وپیشانی خط مقدم لشکر میرسید برد وخودش برگشت،
اندک نیروی پاریاب که اکثرا زخمی و مجروح بودند با دیدن دودسته نیروی کمکی خیلی خوشحال شدند،
وما میبایست در زیر اتش وتیر تراش دشمن، نیروهارا یکی یکی از این طرف سیل بند به ان طرف یعنی تو نقطه کوچک ، مثلثی ،بفرستیم،که واقعا کار شاقی بود،وچاره ای هم نبود، با هر زحمتی که بود تک تک نیروها را وارد مثلثی کردیم ویکی دو نفر هم روی سیل بند زخمی وشهید شدن، واولین شهید محسن شیرازی از پچه های پیشوا بود درحین عبور از سیل بند تیر تراش به سر وکمر وپاها اصابت کرد ویکی دونفر دیگه هم کنار شهید شیرازی مجروح شدند وهمین امرـ جلوی دید دشمن را تا اندازه ای گرفت تا بقیه نیروها وارد خشکی (مثلثی) شوند،از سه طرف ما در محاصره اب ودشمن بودیم،ازساعت حدود ۸ یا۹ صبح که ماوارد کارزار وبه مصاف دشمن رفتیم وتعداد کم نیروهای پاریاب اونجا را ترک گردند ومن از پاریاب موقعیت دشمن واوضاع مثلثی واطراف آن واستعداد دشمن را پرسیدم،ونیروها را کاملا در سنگر ها چینش خوبی انجام دادیم،
ودشمن هم باید از همین نقطه که انتهای حد لشکر بود ودیگه سیل بندی وجود نداشت،و تا چشم کار میکرد اب بود و نیزار، باید شروع میکرد ،هواپیماهای دشمن دائما از هوا کل محور از جمله ما را زیر اتش گرفته، واز روبرو که خشکی بود ودشمن با انبوه تانک شاید بالای ۱۰۰ تانک ونیروهای پیاده فشار سنگینی را بر ما وارد میکرد، وتمام مثلثی که یک محدوده کوچکی بود زیر انواع اتش دشمن وپر از دود وسیاهی بود، وبه نیروها سفارش میشد که فقط سر وصورت خود را مواظبت کنید تا جلو واطراف خود را ببینید،در هر متر مربع بیش از ۱۰ یا ۱۵ گلوله توپ و خمپاره میخورد وتمام محدوده مثل زمین کشاورزی شخم زده شده بود، ودائم مجروح و زخمی وشهید میدادیم، جهنمی از دود وآتش آسمان را پوشانده بودوهمش با قرارگاه تماس برقرار میکردیم وتقاضای نیروی کمکی میکردیم،ولی خبری نبود، ظاهرا اوضاع اون محور هم خوب نبوده، ودشمن از چند نقطه حساس پاتک های سنگینش را شروع کرده بود، ولی مثلثی که ما بودیم اگر سقوط میکرد از بغل تمام لشکر را به اصطلاح درو میکرد وهیچ مانعی سر راهش نبود،
ادامه خاطره عملیات بدر، صفحه دو
بچه های ما با فدا کاری ونثار خونشان با چنگ ودندان تا ساعت ۴ عصر مقاومت کردند،اینجا بود که میشد بعضا عطش وتشنگی و سختی صحرای کربلا را اندکی فهمید،ونیروهای گردان همیشه سر افراز کمیل،تا سر حد مرگ مقاومت کردند و قسم خوردیم که تا دستور بعدی هر چقدر دشمن فشار وارد کرد عقب ننشینیم، وبا جنگ تن به تن مقا ومت کنیم،فشار وپیشروی دشمن انقدر شدید بود که یکی دوبار افراد دشمن از گوشه وکنار مثلثی وارد محدوده ما وچند متری ما رسیده بودند،که با جانثاری چند نفر از بچه ها وفدا کردن خودشون دشمن را به عقب راندیم،